تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۸/۲۶ - ۱۸:۵۸ | کد خبر : 4493

هم‌رسانی حرف و عمل

حالا فقط تلگرام دارم، آن هم به این خاطر است که خانم معلم‌ مشق‌هایمان را در کانال مدرسه می‌گذارد.

توییتر بهتر است یا اینستاگرام؟ 

زهرا گودرزی

به نام خدا، موضوع انشا: توییتر بهتر است یا اینستاگرام؟
نمی‌دانم وقتی بزرگ شدم، انتخابم این است در توییتر برای خودم کسی بشوم یا در اینستاگرام. حالا فقط تلگرام دارم، آن هم به این خاطر است که خانم معلم‌ مشق‌هایمان را در کانال مدرسه می‌گذارد.
کنترل تلویزیون خانه ما به مدت مدیدی دست پدرم بود تا این‌که او تصمیم به کوچ از تلویزیون به توییتر گرفت. پدرم به قول خودش حالا می‌تواند بدون فوت وقت اخبار جهان را رصد کند. او برای به راه آوردن مادر و برادرم که از طرفدارهای اینستاگرام هستند، مدام تبلیغ توییتر را می‌کند و مزایای گنجشک آبی را برایشان تعریف می‌کند. او می‌گوید توییتر با شعار این‌که «چه کار می‌کنید» شکل گرفته است. مثلا او می‌تواند بفهمد ترامپ کی و کجا با چه کسی قرار دارد؟ آخرین ‌بار چه کسی را به چه چیزی متهم کرده است و بعد از خوردن صبحانه‌اش بوده که فلان شخص را تهدید کرده، یا بعد از آن‌که زیادی ناهار خورده بود؟
به نظر من یک جای این شعار می‌لنگد. در اصل توییتر باید با شعار «چه کار می‌کنند؟» شکل می‌گرفته و صد البته که گرفته است. مثلا پدر من که هیچ‌وقت در آن‌جا نمی‌گوید چه‌ کار می‌کند، بلکه می‌رود ببیند آن‌ها چه کار می‌کنند. اگرچه مدتی بعد هم گنجشک آبی متوجه اشتباهش شد و شعارش را به «چه چیزی در حال رخ دادن است» تغییر داد. اما این همه‌ ماجرا نیست. مادرم از طرفداران سخت و محکم اینستاگرام است. در اصل او علاوه بر این‌که می‌رود ببیند که فک و فامیلمان چه می‌کنند، یک گزارش تصویری از عملکرد روزانه‌اش به آن‌ها ارائه می‌دهد. من فکر می‌کنم شعار اینستاگرام باید بر پایه «چه کار می‌کنی، چه کار می‌کنم» شکل گرفته باشد. البته گاهی هم به این‌که «چه کار داری که من دارم چه کار می‌کنم» می‌رسد. مثلا وقتی مادرم از چشم در بیاوری عمه‌ام یک چیزی را پست می‌کند و طی یک حرکت ناجوانمردانه مادربزرگم به پدرم زنگ می‌‌زند و چغلی مادرم را می‌کند و عمه‌ام زیر همان پست یک کامنت جهت سوزاندن مادرم می‌گذارد و مادر من هم یک استوری در قالب شعر با مضمون «چه کار داری من چه کار می‌کنم» به اشتراک می‌گذارد.
پدر می‌گوید اینستاگرام تنها اسباب خاله و خاله‌زنک‌بازی را مهیا کرده است و این در حالی است که توییتر روی دست رهبران بزرگ دنیا می‌چرخد. اما پدرم آن‌ور ماجرا را نمی‌بیند که توییتر هم حول محور خاله‌بازی‌های همین رهبرها می‌چرخد. با این تفاوت که به جای این‌که آن‌ها یک عده‌ای را به عنوان دنبال‌کننده داشته باشند، ندارند. در عوض آن عده را تحت عنوان مشوق و منتقد نگارنده دارند که به فضای خاله‌زنک‌بازی-هایشان میدان می‌دهند.
در اصل من فکر می‌کنم توییتر باید یک آزمون ورودی داشته باشد، بلکه به این شیوه اعضای وفادارش مشخص شود. اعضا باید ببینند چقدر از پس بحث کردن به موفق‌ترین شکل ممکن در تاکسی‌ها برمی‌آیند و بعد شروع کنند به ساختن یک آی‌دی خیلی متفکرانه. با این حساب در یک تحقیق سطحی دستتان می‌آید فضای تاکسی‌های آن‌ور آب به فضای تاکسی‌های این‌ور آب خیلی نزدیک است. از کجا؟ از توییتر. اگر کمی دقت کنید و از شعار و خاله‌زنک‌بازی‌های هر دو برنامه فاکتور بگیرید، می‌بینید توییتر و تمام چیزهایی که در آن اعمال نظر می‌شود، چقدر به فضای تاکسی‌ها و مسافرها و راننده‌ها نزدیک است. اما خب، کسی که در تاکسی‌های آن‌ور آب بوده، عقلش خوب کار کرده و توانسته از آب گل‌آلود ماهی بگیرد. او فضای تاکسی‌ها را منتقل کرد به توییتر، این یعنی از پس یک شبیه‌سازی مجازی خوب برآمده است. راه‌انداز توییتر یا راننده بوده یا در یک دوره‌ طولانی از تاکسی استفاده کرده است، همین است که هی پدر می‌گوید در توییتر روابط عمومی موثرتر است. او لازمه این روابط عمومی موثر را خوب حرف زدن می‌داند. شاید اگر بلد باشید خوب حرف بزنید، در توییتر برای خودتان کسی می‌شوید. کاری که رهبران بزرگ خوب بلد هستند انجامش بدهند. یعنی فقط باید از خدا بخواهید به زبانتان برکت بدهد و تمام. اما هرگز فرصت دیدن عمل را به شما نمی‌دهد، باید ببینید چقدر می‌توانید به کلمه‌های قدرتمند اعتماد کنید. اینستاگرام اما به شما نشان می‌دهد، یعنی این‌جا پای اعتماد به چشم‌هایتان در میان است. خوبی اینستاگرام این است که از شما عمل می‌خواهد نه حرف زدن؛ کاری که رهبران بزرگ دنیا خیلی بلد نیستند. آن‌ها باید بیایند یک دوره‌ در اینستاگرام تحت چالش قرار بگیرند و به عمل بیفتند.
با وجود این‌که پدرم خیلی از مزایای توییتر برای ما گفته است، برادرم در جبهه‌ مادرم قرار دارد و تصمیم گرفته است اینستاگرام را برای آینده و روابط موثرش انتخاب کند. مادرم می‌گوید برادرم به دایی‌ام رفته و اهل عمل است، به همین خاطر اینستاگرام گزینه‌ مناسب‌تری است برای او. ‌
اگر راستش را بخواهید، نمی‌دانم من اهل خوب حرف زدن در تاکسی‌ها و نهایتش در توییتر هستم، یا نه، اهل عمل کردن و به چالش کشیدن خودم در جمع‌های فامیلی و آخرش در اینستاگرام. تا این‌جا همین‌ که کنترل تلویزیون برای من شده است، راضی‌ام. با این همه، شاید تا بزرگ شدن من برنامه‌ دیگری هم به دنیای ارتباطات عرضه شود و من رهبری یکی از آن‌ها را بر عهده بگیرم و در آن‌جا برای خودم کسی بشوم؛ یکی از آن‌ برنامه‌هایی که بعد از خوب حرف زدن، خوب عمل کردن را نشان بدهد. می‌خواهم جای هم‌رسانی عکس و ویدیو، هم‌رسانی حرف و عمل را به تصویر بکشم. من از همین‌جا اعلام می‌کنم شعار برنامه‌ام را آن روز «چه کار کنیم» می‌گذارم.

برچسب ها:
نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟