مقایسهای میان دوستی حقیقی و مجازی
نوید کلهرودی
فیلسوفان یونان باستان معتقد بودند انسان «مدنی بالطبع» است. از نظر آنان بشر تنها در میان جامعه، شهر و با زیستن در کنار دیگر مردمان است که میتواند خود را انسان بداند . فلاسفه جهان مدرن بعدها بر این نظر نقد وارد کردند و بشر را موجودی مستقل دانستند که به واسطه عقل و خرد و آزادیاش حتی میتواند به صورت تک نفره و دور از دیگر انسانها نیز به زندگی ادامه دهد. این گروه اما معتقد بودند انسان زندگی در جمع را انتخاب میکند، چراکه نمیتواند تمامی نیازهایش را به صورت فردی برطرف کند. این نیازها از مسائل روانی مانند امنیت گرفته تا تقسیم کار برای معیشت و… را شامل میشوند. در این میان یکی از دلایل زیستن ما در کنار دیگر انسانها این است که بتوانیم درک متقابلی از یکدیگر به دست آوریم، راجع به مسائل مختلف با یکدیگر تبادل نظر کنیم و به نوعی حس نکنیم که تنهاییم. مفهوم «دوستی» مثل بسیاری دیگر از مفاهیم زندگی بشر با شکلگیری شبکههای اجتماعی و فضای مجازی دستخوش تغییرات فراوانی شده است. این یادداشت تلاش میکند تا به مقایسهای میان دوستیهای حقیقی و مجازی بپردازد.
لحظه آشنایی
در جهان حقیقی ممکن است آشنایی ما با فردی که بعدها دوست ما خواهد شد، اتفاقی و تصادفی باشد. این آشنایی اتفاقی طیف وسیعی را دربر میگیرد و ممکن است از آشنایی اتفاقی در یک ایستگاه اتوبوس آغاز شود تا شکلگیری یک دوستی در دانشگاه. آشنا شدن ما با «دیگری» در دوستی حقیقی وابسته به محیط است. این محیطها و مکانها هستند که دوستیهای ما را شکل و جهت میدهند.
در جهان مجازی اما این الگوها متفاوت هستند. در درجه اول شبکههای اجتماعی با الگوریتمهای خاصی که دارند، ما را به سمت «فالو» کردن افرادی با سلایق و علایق مشابه راهنمایی میکنند. بنابراین دوستیهای ما اینبار با افرادی است که حتی از قبل میدانیم احتمالا علایق مشترکی با ما دارند و شبیه خودمان هستند. در دوستی حقیقی ما نمیتوانیم بدون دیده شدن با فردی یک رابطه دوستانه را آغاز کنیم، اما فضای مجازی این امکان را به ما میدهد تا بدون نزدیک شدن به کسی او را زیر نظر بگیریم. برخلاف دوستی حقیقی دوستی مجازی وابسته به محیط و مکان نیست، مرزی در این دوستی وجود ندارد و تو میتوانی دوستانی فراسوی مرزها نیز داشته باشی. این برداشته شدن محدودیتها البته اشکالاتی را نیز در پی دارد، مثلا در دوستی حقیقی احتمال پنهان ساختن چیزی کمتر است؛ از ظاهر گرفته تا خصوصیات اخلاقی و… اما در دوستی مجازی کاربران میتوانند اساسا چیزی جز خود واقعیشان باشند.
تداوم دوستی
در ادامه دوستی در جهان حقیقی چنان که اشاره شد، «مکان»ها نقش مهمی را ایفا میکنند. ما ممکن است مجموعه دوستانی داشته باشیم که اساسا عامل پیونددهندهمان با هم یک مکان باشد؛ از دانشگاه گرفته تا محل کار و… چه بسا همه ما این تجربه را داشته باشیم که با از بین رفتن عاملیت مکان برخی دوستیها هم از بین رفته یا کمرنگ شدهاند. بهطور مثال بسیاری از دانشجویان لیسانس پس از طی دوره کارشناسی دیگر هیچگاه یکدیگر را ملاقات نمیکنند.
در جهان مجازی مکان معنایی ندارد، چه بسیار بودهاند مجموعه دوستانی که پس از سالها به واسطه شبکههای اجتماعی یکدیگر را پیدا کردهاند و دور یکدیگر جمع شدهاند. دوستیهای وابسته به فضای مجازی همچنین برخی از تابوها و محدودیتهای فضای واقعی را میشکنند. اگر در جهان حقیقی عامل جنسیت تاثیرگذار است و عملا موجب میشود تا بهطور مثال مجموعهای از کارمندان یا دانشآموزان یا دانشجویان به واسطه جنسیت متفاوتشان هیچگاه دوستیهای عمیقی با یکدیگر نداشته باشند و در جهان حقیقی نتوانند گرد هم آیند، اما گروههای مجازی عملا مرزها، تابوها و قوانین رسمی را درهم میشکنند و افراد را آزادانهتر در کنار یکدیگر قرار میدهند. برخلاف جهان حقیقی ما میتوانیم در جهان مجازی هویت خودمان را مخفی کنیم و به فعالیت و کار ادامه دهیم. اگر چهار دهه قبل در جریان انقلاب اسلامی گروههای سیاسی مجبور بودند برای شناخته نشدن و برملا نشدن دوستیهایشان اسامی مستعاری برای خود انتخاب کنند، اما امروز فعالین سیاسی و اجتماعی لزوما به چنین چیزی نیازی ندارند. آنها میتوانند با شبکهای از همفکران خود با اکانتهای مستعار مرتبط شوند و به فعالیت مشغول شوند و حتی با یکدیگر کار کنند. دوستی و تداوم آن در جهان حقیقی به عامل مهم دیگری یعنی زمان نیز وابسته است. ۲۰ سال قبل ما میدانستیم جز از طریق نامه و تلفن نمیتوانیم به همکلاسی اهل شمال خود دسترسی داشته باشیم تا مهرماه از راه برسد و دوباره او را در دانشگاه تهران ببینیم. امروز اما عملا دو عامل زمان و مکان به جهت فراگیری و همیشگی بودن فضای مجازی از بین رفتهاند و دوستان همیشه در دسترس هستند، مگر خود نخواهند که در دسترس باشند.
پایان دوستی
در جهان حقیقی پایان بخشیدن به دوستیها سخت و هزینهزاست، عامل مکان باعث میشود ما مدام با کسی که دیگر دوستش نیستیم، به اصطلاح خودمان «چشم در چشم» شویم. عامل زمان میتواند باعث گردد تا در گذر زمان و به سبب نیاز به یکدیگر با دوست سابقمان آشتی کنیم. در جهان مجازی اما کنترل دوستیها کاملا متفاوت است. ما از همان ابتدا میتوانیم فردی را به دوستی بپذیریم، یا او را رد کنیم. و این کار تنها با فشردن یک مستطیل مبنی بر رد یا تایید دوستی امکانپذیر است و بنابراین هزینهای برایمان نخواهد داشت. ما میتوانیم افرادی را نادیده بگیریم، یا دوستی یک سویهای با آنها داشته باشیم، به این معنا که از مطالب آنها، نگاهشان و… استفاده کنیم، اما هیچوقت خودمان را به آنها نشان ندهیم. ما میتوانیم در دوستیهای مجازی بسیار بیوفا و سنگدل یا قاطع باشیم، چراکه بهراحتی میتوانیم فردی را هر زمان که خواستیم، بلاک کنیم!
جهان مجازی خصوصیت دیگری نیز به ما میبخشد و آن «جور دیگر دیده شدن» ماست. هر کدام از ما انسانها مجموعهای از دغدغهها، علایق و صفاتی داریم که لزوما بر دیگری آشکار نیستند. برای سیاستمداران مهم است که صفحات مجازی آنها «من دیگر» آنها را به مردم نشان بدهد، تا مردم بدانند سیاستمدارانشان نیز همانند آنان زندگی عادیای دارند. گاهی ما همچون سیاستمداران نمایههای متفاوتی از زندگی خود را آگاهانه با دیگر دوستانمان به اشتراک میگذاریم. مثلا عکسی از خودمان در یک هیئت مذهبی منتشر میکنیم یا با اشتراکگذاری یک پوستر سیاسی اعتقادی را نشر میدهیم که دوستانمان ممکن است به دلیل محدودیتهای محل کار و دیگر دلایل آن وجهه از عقیده ما را هیچگاه مشاهده نکرده باشند. البته گاهی علاقهمند نیستیم تا بخشهایی از هویت و صفاتمان برای مجموعهای از نزدیکان و دوستانمان برملا شوند و به همین جهت است که بخشی از نوجوانان عموما دیگر اعضای خانواده خود را به صفحاتشان در شبکههای اجتماعی راه نمیدهند. هر کدام از این دوستیها خوبیها و بدیهای خودشان را دارند. آنچه در این میان مهم است، آن است که ما عملا نمیتوانیم در بسیاری از اوقات بدون دیگر انسانها به زندگی ادامه دهیم. شاید برای همین است که استاد سخن سعدی میگوید:
پای در زنجیر، پیش دوستان/ به، که با بیگانگان در بوستان