بهاره بوذری
نیما یوشیج را به عنوان پدر شعر نو فارسی میشناسیم، اما شاید بتوانیم بگوییم که تاکنون حق پدری را به خوبی ادا نکردهایم و جز چند شعر معروف او مانند «ترا من چشم در راهم»، «میتراود مهتاب»، «داروگ» که در کتابهای درسی آمده است، شناخت عمومی چندانی از نیما وجود ندارد. البته این ناآشنایی عوامل گوناگونی دارد و یکی از آنها، ویژگیهای خاص شعر نیما همچون ابهام، زبان نمادین، نگاه فلسفی، باستانگرایی و استفاده از واژههای بومی و محلی مازندرانی است. در این یادداشت میخواهیم شما را با کتابی آشنا کنیم که بخشی از آثار منثور نیما را منتشر کرده است. در واقع، میراث نیما یوشیج به عنوان پایهگذار شعر نو فقط به اشعارش محدود نمیشود و او مجموعهای نامه، داستان، نمایشنامه، سفرنامه و مقالات ادبی دارد که تابهحال به دلیل پراکندگی آثار، ارزش آنها بهدرستی شناخته نشده است.
کتاب «مجموعه آثار منثور نیما یوشیج» نخستین مجلد از «دفترهای نیما» است که شراگیم یوشیج، تنها فرزند نیما، این آثار را گردآوری و تصحیح کرده است. برخی از داستانهای این کتاب برای نخستین بار چاپ شدهاند؛ آثاری که تابهحال گمان میکردند از بین رفته، یا احتمال میدادند که خود نیما آنها را به آتش سپرده است. شراگیم در مقدمه کتاب مینویسد: «این کتاب نمونه چند داستان، نمایشنامه و قصههای کوتاهی است که نیما در طول مدت کوتاه زندگانی سراسر رنج خود باقی گذاشت که حکایت از بیمهریهای زمانه و رنج او در این دوران سخت دارد؛ رنجی که مایه اصلی اشعار اوست و احساسات انساندوستانه و روح لطیف او را در مقابله با ناملایمات و سختیها و ظلم اربابان و مستبدان بر زیردستان و ناجوانمردی نامردان نشان میدهد.»
نیما خود را پیشروی تجدد در شعر و نثر میدانست و در جایی گفته بود من و افکار من همچون رودخانهای هستیم که هر فردی با دیدگاه ویژه خود میتواند به سراغ آن بیاید و برداشت خودش را داشته باشد. بنابراین، خواندن داستانهای این کتاب، فارغ از ارزشهای ادبی آن، به خواننده امروز کمک میکند که رویارویی نزدیکتری با جهانبینی و اندیشههای حقیقتجوی نیما داشته باشد.
نیما در داستانهایش مناظر بکر و زیبایی را به تصویر میکشد و مخاطب را به تماشای آنها دعوت میکند. وقتی داستانهای نیما را میخوانیم، گویی همراه او در جنگلهای سرسبز شمال قدم میزنیم، کنار درخت افرا مینشینیم و به صدای فاختهها گوش میدهیم. ورود به دنیای داستانهای نیما میتواند راه آشتی ما با زبان طبیعت و زبان حیوانات باشد. مثلا در داستان «خر مشهدی احد» الاغی را میبینیم که در مقابل ظلمهای مشهدی احد در حق حیوانات بیاطاعتی میکند و الاغهای دیگر را هم به نافرمانی دعوت میکند.
یکی از داستانهای طنزآمیز این کتاب به نام «نفتخواره»، درباره فرمانداری است که هر روز پیاله پیاله نفت میخورد و سیر هم نمیشد و همانطور مست و لایعقل در پاسگاه سوت میکشید و اسناد اداری را پاره میکرد. یا داستان دیگری دارد با عنوان «غول و زنش و ارابهاش» که غول داستان آرزو میکند همه مردم کور و نابلد باشند تا آنها راحت بمانند و برعکس همه غول بیابانیهایی که میشناسیم، این غول نمیتواند در بیابان بخوابد و به دنبال یک تشک نرم و تختخواب فنری به در خانهای در آبادی میرود. در این داستانها زبان نمادین نیما به صورت کنایی شرایط اجتماعی روزگار خود را بیان میکند و جالب است که با گذشت حدود ۹۰ سال از زمان نگارش این داستانها، هنوز ماجراهای آنها در زندگی امروز ما هم مصداقهای ملموسی پیدا میکنند.
نیما چند داستان کودک هم در این کتاب دارد که به زبانی سادهتر همان دغدغههای انسانی خود را برای بچهها تعریف میکند. اولین داستان کودکانه این مجموعه «توکایی در قفس» نام دارد. توکای داستان نیما که زندگی بدون آزادی برایش معنا ندارد، وقتی صاحب قفس به او میگوید: «بیچاره! آب و دانهای که اینجا هست، بیرون گیر نمیآید»، پاسخ میدهد: «هر قدر هم گرسنگی باشد، در آزادی لذتی هست که به گرسنگی و سختیهایش میارزد.»
زبان داستانهای نیما اغلب ساده و روان است و اگر گهگاهی از واژهای قدیمی یا بومی در متن استفاده شده، به صورت پانویس در همان صفحه معنی و توضیح آن آمده است. در لابهلای صفحات طراحیهایی از پرتره نیما و در پایان کتاب دستنوشتههایی از نیما دیده میشود که بر جذابیت بصری کتاب افزوده است.
دفترهای نیما (داستان، نمایشنامه و سفرنامههای نیما یوشیج)، به مراقبت شراگیم یوشیج، ناشر: رشدیه