تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۹/۰۹ - ۰۶:۳۶ | کد خبر : 1474

کرم کتاب

عاطفه مشتری وقایع غریب غیب شدن سعید ابونحس خوشبدبین، نویسنده: امیل حبیبی مترجم: احسان موسوی خلخالی، نشر نون، چاپ اول: سال ۹۵ امیل حبیبی در این کتاب یک اثر نو و یک داستان تازه در دنیای رمان‌ها معرفی می‌کند. سعید قصه‌ای دارد که در قالب طنزی صریح و شفاف نگاشته شده. ادبیات فلسطینی حماسی هستند، […]

عاطفه مشتری
وقایع غریب غیب شدن سعید ابونحس خوشبدبین، نویسنده: امیل حبیبی مترجم: احسان موسوی خلخالی، نشر نون، چاپ اول: سال ۹۵
امیل حبیبی در این کتاب یک اثر نو و یک داستان تازه در دنیای رمان‌ها معرفی می‌کند. سعید قصه‌ای دارد که در قالب طنزی صریح و شفاف نگاشته شده. ادبیات فلسطینی حماسی هستند، اما امیل حبیبی این قواعد مرسومی را که جامعه‌اش و دنیای ادبیات عرب دارد، کنار گذاشته و یک اثر نو برای ما نوشته است. تا به امروز هیچ کسی نتوانسته از این نویسنده تقلید کند. این رمان ۲۰ سال از زندگی فلسطینی‌هایی را روایت می‌کند که پس از مهاجرت‌های دسته‌جمعی هم‌وطنانشان در پی جنگ‌های ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷در مناطق تحت تابعیت اسرائیل مانده‌اند. شخص اول این رمان فردی است به نام سعید، او خبرچین اسرائیل است و به علت شخصیت ساده و ابلهانه‌ای که دارد، اسرائیل از او حمایت نمی‌کند. با وجودی که تمام تلاشش را می‌کند خوب خدمت کند، اما باز ناتوان است. حوادثی که در این رمان گفته می‌شود، غیرواقعی نیست و با وجودی که طنزآلود است و خواننده به‌طور حتم در لابه‌لای لبخندهایش که در ماجراهای سعید می‌خواند، بدون شک به فکر فرو می‌رود تا جایی که می‌تواند همراه با قلم قوی نویسنده فضای ترس و اندوه فلسطین را درک کند. زندگی در خانه‌ها و شهرهایی که همواره با استرس و اضطراب و مرگ همراه است.
سعید از مردمانی می‌گوید که به‌اجبار و از روی ناچاری در این مناطق زندگی می‌کنند و با ترسی که همیشه در وجود آن‌ها رخنه کرده است و ناامنی که وجود دارد، حتی در مراسم ازدواج و مرگ خانواده‌هایشان مجبور به سکوت هستند، چراکه همواره خبرچین‌هایی هستند که ممکن است همین لحظات کوتاه آرامششان را از آن‌ها بگیرند. سعید رئیسی به نام یعقوب دارد که همواره از او می‌ترسد و یعقوب نیز رئیسی دارد که سعید او را مرد بزرگ خطاب می‌کند او شخصی است که بسیاری از ماموریت‌ها را برنامه‌ریزی می‌کند. سعید از دوران کودکی‌اش دختری به نام یعاد را دوست داشته، ولی طی حوادثی که پیش می‌آید، تنها عشق زندگی‌اش را از دست می‌دهد، اما رئیسش یعقوب همواره با وعده‌های پوچ برای رسیدن به یعاد سعید را تشویق به انجام عملیاتی می‌کند و از شخصیتش سوءاستفاده می‌کنند. اما در آینده دو راز مهمی که سعید در زندگی‌اش دارد، باعث می‌شود پسرش وفا تاب تحمل خود را از دست بدهد و بر ضد بی‌عدالتی‌ها واکنش نشان دهد و عضو فداییان فلسطینی شود و همراه با سرنوشت جدیدی که برای خودش رقم می‌زند، زندگی خانواده‌اش را عوض می‌کند. سعید به علت خطایی ساده از دید خودش اما از نظر مرد بزرگ بسیار خطرناک شدید تنبیه می‌شود و بدین ترتیب روانه زندان می‌شود و مجبور است باز در زندان دستورهای یعقوب و تحقیرهای بسیاری را تحمل کند. در آخر اتفاقاتی که طی رفتن به زندان و هم‌چنین آشنایی او با فردی هم‌نام خودش می‌افتد، مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد، به‌طوری‌که سعید احساس می‌کند دنیا دوباره به ۲۰ سال پیش بازگشته و او باز می‌تواند لحظات شیرینی زندگی‌اش را تجربه کند.
در این رمان علاوه بر این‌که نویسنده به صورت طنز نوشته و لبخند را بی‌وقفه بر لب خوانندگان می‌نشاند، شناخت خوبی از موقعیت جغرافیایی و تاریخی فلسطین و هم‌چنین آشنایی با زندگی سخت مردمی که در جنگ متولد می‌شوند و به شهادت می‌رسند و هیچ‌گاه دست از مبارزه برنمی‌دارند، به ما خوانندگان ارائه می‌کند. هم‌چنین ما معنای واقعی آرامش را در زندگی متوجه می‌شویم، آرامش و امنیتی که خیل عظیمی از انسان‌ها از این نعمت بی‌بهره هستند.

شماره ۶۸۶

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟