تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۱۰ - ۲۲:۱۴ | کد خبر : 10670

نگاهی به نمایشنامه «ابرها»؛ رازیانه آبی درد مرا می‌فهمد

کمدی «ابرها» درواقع چیزی نیست جز تمسخر سوفیست‌ها و نمایش تباهی آن‌ها برای دولت‌شهر آتن

به مناسبت ۲۴۴۵ سالگی نمایشنامه «ابرها»ی آریستوفانس

در این‌که بخش «کمدی» بوطیقای ارسطو هم‌سنگ بخش «تراژدی» آن بوده است یا نه، تردیدها جدی است. اما در این‌که در آتن، در اوج دوران نمایش یونانی، از کمدی به اندازه تراژدی تجلیلی نمی‌شد، کمتر کسی تردید دارد. مجوز کمدی، یکی دو بار در طول تاریخ یونان باستان لغو یا دست‌کم محدود شد و دولت‌شهر بارها تلاش‌هایی برای ضابطه‌مند کردن کمدی کرد. برای فهمیدن چرایی این سنگ انداختن‌ها خواندن کمدی‌های آریستوفانس بهترین راه است.

کمدی‌های آریستوفانس، حتی همین حالا، نزدیک دوهزاره ‌‎و نیم بعد از نوشته شدن هنوز هم گستاخانه و جسور به نظر می‌رسند. آریستوفانس، یا آن‌طور که سال‌ها عادت کرده بودیم، آریستوفان، در کمدی‌هایش بی‌رحمانه چیزهایی را که به نظرش منبع نابودی و انحطاط دولت‌شهر آتن بودند، به تازیانه نقد، یا اگر صادق باشیم، به باد تمسخر می‌گیرد. آن چیزها عبارت‌اند از جنگ و دشمنی با باقی دولت‌شهرهای یونان، فراموش کردن زئوس و باقی خدایان، دموکراسی و سوفسطاییان!

آریستوفانس
طرحی از آریستوفانس

سوفسطاییان یا درست‌تر از آن سوفیست‌ها، در عهد آریستوفان، عبارت بودند از سقراط و شاگردانش. نقش سقراط در تاریخ فلسفه دست‌کم در آینه شاگردش افلاطون، درخشان‌تر از آن است که نیازی به گفتن داشته باشد. آریستوفان که فلسفه‌بافی‎‌های سوفیست‌ها را باعث گمراهی و رواج دروغ می‌دانست و بابت دوری آن‌ها از خدایان المپ، دل خوشی هم از آن‌ها نداشت، چنین نظری نداشت.

طرح کلی «ابرها»

کمدی «ابرها» درواقع چیزی نیست جز تمسخر سوفیست‌ها و نمایش تباهی آن‌ها برای دولت‌شهر آتن. «ابرها» درباره مردی است که به خاطر عیاشی‌های پسرش قرض‌های فراوان بار آورده است و حالا قصد دارد پسرش را به شاگردی سقراط بفرستد تا از او بحث کردن ناحق را یاد بگیرد و به این ترتیب، با زبان‌بازی طلبکارها را دست به سر کند. پسر قبول نمی‌کند و به این ترتیب، خود پدر به مدرسه سوفیست‌ها می‌رود و در آن‌جا با مجموعه‌ای هولناک از مهمل و یاوه مواجه می‌شود. سقراط در سبدی آویزان است تا در آسمان تفحص کند و معتقد است رازیانه آبی دردش را می‎‌فهمد و همین‌طور تا آخر.

ظاهرا «ابرها» نتوانست میانه آریستوفان و سقراط را به هم بزند. ربع قرن بعد که سقراط در دادگاه به مرگ محکوم شد، کسی از دوستانش آریستوفان را مقصر مرگ او نمی‌دانست. معروف است که خود سقراط هم به تماشای «ابرها» رفته و از دیدن آن قهقه زده است.

نمایشنامه ابرها
طرح جلد «ابرها» از آریستوفانس
نمایشنامه ابرها
ترجمه فارسی نمایشنامه «ابرها» توسط رضا شیرمرز

نمایشنامه «ابرها» برای کسانی که با کمدی‌های آریستوفان آشنا نیستند، از بسیاری جهات غافل‌گیرکننده و عجیب است، طوری که انگار ممکن است همین یکی دو دهه قبل نوشته شده باشد. مثلا در بخشی از نمایشنامه دو نوع استدلال به‌جا و نابه‌جا در قالب دو کاراکتر روی صحنه می‌‌آیند.

آریستوفان، به‌رغم گستاخی و جسارت، از لحاظ سیاسی و فرهنگی بسیار محافظه‌کار بود. معتقدند علت اصلی این محافظه‌کاری، نزدیکی با آریستوکراسی و طبقه زمین‌دار بود.

نمایشنامه‌های آریستوفانس را رضا شیرمرز، با کیفیتی قابل ‌قبول به فارسی برگردانده است. نمایشنامه «ابرها» در این مجموعه یک جلد مستقل برای خودش دارد!

هفته‌نامه چلچراغ، شماره ۸۸۶

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟