نه اینکه بخواهم وانمود کنم دارم درباره چیز خیلی عجیب و کشف تازهای حرف میزنم. اتفاقا چیزی است که تقریبا همه میدانند. فقط درست نمیفهمم چرا با اینکه همه میدانند و شواهدش هم درست جلوی روی همه است، کسی علاقهای ندارد تا یکجوری جلویش را بگیرد.
چند روز قبل خانه کتاب فهرستی منتشر کرد که در آن نوشته است در سال ۱۴۰۰، هر نشری چقدر کاغذ دولتی سهمیه گرفته است. برای اینکه تصوری از عددها داشته باشید، مثلا اینطور در نظر بگیرید که با یک خطای ۱۰، ۱۲ درصدی برای چاپ هزار نسخه از یک کتاب ۲۰۰ صفحهای به چیزی نزدیک ۱۲ بند کاغذ نیاز است. این آمار بعضی از ناشران آن فهرست است.

نشر شهید کاظمی ۵۰۰ بند (البته فقط در اسفندماه. همین نشر در دیماه هم ۱۰۶۸ بند دیگر کاغذ گرفته بوده است). نشر شهید ابراهیم هادی ۵۰۰ بند. نشر ذکر ۵۱۲ بند. انتشارات انقلاب اسلامی ۵۰۰ بند، که البته علاوه بر آن، بابت انتشارات نسیم انقلاب ۲۱۶ بند دیگر و بابت نهضت نرمافزاری ۳۲۱ بند دیگر هم کاغذ گرفته است. دفتر نشر معارف ۵۰۰ بند. موسسه فرهنگی مصابیحالهدی ۲۶۰ بند و عددهایی دیگر در همین حدود.
اسم چند تا از این نشرها را شنیدهاید؟ چند بار شده است که به کتابی از این نشرها نیاز پیدا کرده باشید؟ اصلا چند بار شده که در کتابفروشی تصادفا چشمتان به کتابی از یکی از این نشرها افتاده باشد؟ حتی اگر سراغ خود سایتهای کتابفروشی بروید (بیشتر این نشرها از خودشان سایت یا پایگاه دیگری ندارند)، متوجه میشوید که بعضی از این نشرها کلا در سال ۱۴۰۰ کتابی منتشر نکردهاند.
نکته تکمیلی هم اینکه کاغذ آزاد در حال حاضر قیمتش چهار تا پنج برابر کاغذ دولتی است و چون کاغذ کمی کمیاب هم هست، همیشه مشتری دستبهنقد برایش پیدا میشود.
به نظر شما چیزی در این معما هست که حل کردنش مشکل باشد؟
این یادداشت مربوط به شماره ۸۶۸ مجله (۲۵ تیر ۱۴۰۱) است.
نویسنده: جلال امانت
هفتهنامه چلچراغ، شماره ۸۶۸