تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۷/۲۸ - ۰۱:۰۲ | کد خبر : 11203

ماجرای مقاله جعلی «گاردین»

اتفاق عجیبی که بعد از ظهور هوش مصنوعی چت جی‌پی‌تی برای نشریه معتبر گاردین افتاد و تکرار شد.

چند ماه پیش یکی از خبرنگارهای گاردین ایمیل جالبی دریافت کرد؛ یک پژوهشگر بابت مقاله‌ چند سال پیش یک خبرنگار، بهش ایمیل زده بود. ولی در سایت گاردین از این مقاله خبری نبود. خبرنگار ابتدا حدس زد شاید تیتر مقاله عوض یا به دلایل حقوقی از سایت حذف شده است، اما داستان پیچیده‌تر از این حرف‌ها بود.

تعجب می‌کنید وقتی بفهمید چنین مقاله‌ای اصلا در گاردین وجود نداشت. ماجرا از این قرار بود که پژوهشگر از Chat GPT خواسته بود درباره سوژه پژوهشش به او مقاله‌ای معرفی کند؛ هوش مصنوعی یا همان AI هم مثل آب خوردن از خودش مقاله‌ای درآورده و به اسم گاردین جا زده بود. مقاله آن‌قدر دقیق جعل شده بود که حتی خود نویسنده هم به شک افتاد که چنین چیزی نوشته یا نه.

بعد از این ماجرا بارها پیش آمده که کسی با نشریه گاردین تماس گرفته و پرسیده چرا فلان مقاله از سایت حذف شده، در حالی که هیچ ردی از این مقاله‌های خیالی در سیستم گاردین نیست.

نشریه گاردین
نشریه گاردین

در این سال‌ها به لطف شخصیت‌هایی مثل ترامپ، تا دلتان بخواهد همه از خبرهای فیک و تولید فکت و ماجرا حرف زدند اما کمتر کسی از جعل منبع خبری حرف می‌زند؛ چیزی که به توهم توطئه و حذف مقاله‌هایی با موضوع‌های حساس که اصلا نوشته نشده‌اند، دامن می‌زند.

دنیا حالا تا خرخره پر از چیزهای فیک است؛ تا جایی که امروزه خیلی‌ها شغلشان تولید محتوای جعلی و فِیک شده و از راه نوشتن توییت‌های جنجالی، مقاله برای وبسایت‌های راست افراطی، مرور (Review) جعلی برای محصولات در فروشگاه اینترنتی آمازون و Post Writing یا همان نوشتن کتاب و مقاله و پست به اسم یک نفر دیگر پول اجاره خانه‌شان را درمی‌آورند. دوست‌هاشان هم احتمالا از شغل آن‌ها باخبرند و به نظرشان چیز جالبی است.

به طور کل، در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که تقلبی و جعلی بودن از اصل و واقعی بودن بیشتر طرفدار دارد. چون آدم‌های فیک (تقلبی) چیزی که ممکن است دیگران تاییدش نکنند پنهان می‌کنند. بیشتر از این‌که فکر بکنند، متکی به تصویر و عکس هستند و شخصیت حقوقی‌شان برای تقویت این توهم طراحی شده است.

در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که هماهنگی با جماعت را به اصیل بودن ترجیح می‌دهد؛ چون اصالت طعم‌های مختلفی دارد که ممکن است به مذاق همه خوش نیاید. به همین خاطر است که می‌بینیم یک‌دفعه همه با هم اینفلوئنسرها هوس می‌کنند خانه‌شان را یک مدل بازسازی کنند تا دسته‌جمعی بروند سراغ یوگا و مانیکور و تراپی و هر چیزی که ترند می‌شود. در این شرایط شاید بد نباشد که بی‌خیال برچسب «فیک» بشویم؛ شاید دنیا از این به بعد همین است: خواننده‌ها شبیه به هم، بازیگرها شبیه به هم، اینفلوئنسرها شبیه به هم.

در دنیایی که رسانه گردن‌کلفتی مثل «گاردین» در کار تشخیص فیک و واقعی مانده، دیگر از ما چه انتظاری می‌رود؟

بخشی از قسمت پنجم رادیوچل

متن و اجرای مریم عربی

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: مریم عربی

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟