تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۶/۲۳ - ۰۶:۱۹ | کد خبر : 778

راکرها لولو نیستند!

گاهی به پنج دهه موسیقی راک در ایران با گفت‌وگویی از بابک ریاحی‌پور سعید طاهری تابستان امسال برای مخاطب‌های موسیقی راک ایرانی کمی متفاوت از سال‌های قبل بود؛ بسیاری از راکرهای ایرانی مجوز رسمی انتشار آلبوم گرفتند و در همین یک ماه گذشته کاوه آفاق، گروه «کامنت» و کاوه یغمایی روی استیج رفتند و برج […]

گاهی به پنج دهه موسیقی راک در ایران با گفت‌وگویی از بابک ریاحی‌پور

سعید طاهری

تابستان امسال برای مخاطب‌های موسیقی راک ایرانی کمی متفاوت از سال‌های قبل بود؛ بسیاری از راکرهای ایرانی مجوز رسمی انتشار آلبوم گرفتند و در همین یک ماه گذشته کاوه آفاق، گروه «کامنت» و کاوه یغمایی روی استیج رفتند و برج میلاد شاهد اجرای راکرها برای مخاطبانی بود که رسیدن این روزها را لحظه‌شماری می‌کردند. به همین بهانه نگاهی اجمالی داشته‌ایم به موسیقی راک در ایران، از ابتدای مسیرش تا به امروز. البته در این مسیر بابک ریاحی‌پور یکی از پیرپسرهای موسیقی راک نیز ما را همراهی کرده و تجربه‌‌های شخصی‌اش از سه دهه حضور در موسیقی راک ایران را موازی با گزارش می‌خوانید…

ریشه‌های پیدایش موسیقی راک در ایران قبل از انقلاب سال ۵۷ پدید می‌آید: گروه «Black Cats» به خوانندگی فرهاد مهراد و فریدون فروغی با کاور قطعه‌های راک غربی گوش مردم را با این موسیقی آَشنا می‌کنند تا این‌که کورش یغمایی به‌عنوان اولین راکر اورژینال ایرانی کارش را آغاز می‌کند…
بابک ریاحی‌پور: «در مورد شروع موسیقی راک در ایران نظرات مختلفی وجود دارد. گروه‌ «Black Cats»، فریدون فروغی در اوایل ورودش به موسیقی، کارهای غربی را کاور می‌کردند و نمی‌توان به‌عنوان راک‌استار از آن‌ها یاد کرد، چراکه هیچ کاری از خودشان نداشتند؛ آن‌ها فقط و فقط کاور می‌کردند. اما اولین کسی که در ایران آلبوم راک اورژینال منتشر کرد، کورش یغمایی بود. کارهای دسته‌چندم غربی را غِرغِره کردن به‌هیچ‌وجه معیار درستی برای راک بودن محسوب نمی‌شود.»
پس از انقلاب، بیش از یک دهه موسیقی در ایران وجود ندارد و از این دوره به‌عنوان یکی از حلقه‌های گم‌شده موسیقی، بین نسل گذشته موسیقی که قبل از انقلاب فعالیت می‌کردند و نسل بعد یاد می‌شود…
«پس از انقلاب، نوجوان‌های ۱۵-۱۴ ساله‌ای که عاشق موسیقی راک بودند و فعالیت می‌کردند، دیده نشدند، چراکه فضایی برای دیده شدن وجود نداشت. آرش میتوهی (نوازنده راک و پسر سیما بینا) از اولین راک‌استارهای نسل بعد از انقلاب بود که از سال‌های پایانی دهه ۶۰ فعالیت می‌کرد.»
دهه ۷۰، عصر ظهور راکرهای نسل جدید ایران ا‌ست. نوازنده‌های جوانی که کارشان را از زیرزمین‌ها آغاز کردند و با روی کار آمدن دولت اصلاحات فضا برایشان باز شد و حالا نوبت به گروه‌هایی می‌رسد که تا پیش از آن، هراس از نگاه مسئولان و حتی مردم – هراس از تمام کسانی که نمی‌توانستند ظاهر متفاوت آن‌ها را تحمل کنند، چه برسد به صدای سازهای الکترونیکشان را – در زیرزمین‌ها حبسشان کرده بود…
«موسیقی راک به لحاظ فرهنگی بین مردم جا افتاده است. جو فرهنگی و سیاسیِ دهه ۷۰ طوری بود که انگار نوازنده‌‌های راک لولو هستند! نوازنده‌های راک عامل غربی‌ها هستند و دولت هم به‌شدت با راک مخالف بود؛ طوری که بسیاری از بچه‌های زیرزمین هرگز از زیرزمین‌ها بیرون نیامدند و شناخته نشدند، چون فرصتی در اختیارشان قرار نگرفت. وقتی در دهه ۷۰ کارمان را شروع کردیم، با محدودیت‌های عجیب و غریبی مواجه بودیم و از اینترنت خبری نبود و وسایل ارتباط جمعی مثل الان وجود نداشت.»
گروه‌‌های زیادی به‌طور هم‌زمان شروع به کار کردند که در این میان گروه‌هایی چون «اوهام» و «ماد» و موزیسین‌هایی مثل کاوه یغمایی، محسن نامجو و رضا یزدانی کارهایشان مورد توجه قرار گرفتند که البته هم‌چنان با مشکلاتی مثل نبود سالن و سختی امضای مجوز دست‌‌وپنجه نرم می‌کردند…
«رضا یزدانی اولین راکری بود که مجوز گرفت و برای همین مجبور بود اصول و قواعدی را رعایت کند و به همین دلیل فضای موسیقی‌اش سمت پاپ و پاپ/ راک رفت. آن زمان من در گروه‌های «اوهام» و «راز شب» ساز می‌زدم. فضا برای کار خیلی سخت بود. برای مجوزها اذیتمان می‌کردند و سالن هم برای اجرا وجود نداشت. خوش‌شانسی من این بود که تازه از خارج برگشته بودم و فضای ذهنی‌ام با فضای موسیقی موجود در ایران کاملا متفاوت بود. همراه با شهرام شعرباف در گروه «اوهام» اولین آلبوم درست و حسابی و استاندارد راک را ضبط و منتشر کردیم. (آلبوم «نهال حیرت» در سال ۱۳۷۸ منتشر شد.) البته اوایل که وارد ایران شده بودم، از موسیقی راک فارسی هیچ ایده‌ای نداشتم و از طریق کاوه با کارهای راک فارسی آشنا شدم. هیچ‌وقت درگیر شعر نبودم و وقتی قطعه‌ای را می‌شنوم، موسیقی آن مرا با خود می‌برد و اگر کسی به من یادآوری نکند، شعر آن را اصلا متوجه نمی‌شوم!
از گروه اوهام جدا شدم، چراکه به بن‌بست رسیدیم. هرچند گروه هم‌چنان فعالیت می‌کند. اما ادامه دادن در گروهی که سالانه درنهایت چهار اجرای زنده برگزار می‌کند، برای من فعالیت یک گروه محسوب نمی‌شود. متاسفانه به جایی رسیدم که احساس می‌کردم پیشرفتی حاصل نمی‌شود. از طرفی شهرام می‌خواست از ایران برود – البته رفت و چند سال بعد هم برگشت – اما من می‌خواستم در ایران فعالیت کنم، چون کار من این‌جا مفهوم پیدا می‌کند و ارائه موسیقی راک ایرانی در خارج از کشور مضحک است! (می‌خندد)»
در دهه ۷۰ بعضی از موزیسین‌های کهنه‌کارتر مثل کورش یغمایی و فریدون فروغی (فریدون فروغی هرگز نتوانست برای انتشار آلبوم‌هایش مجوز بگیرد) اجازه داشتند در جزیره کیش اجراهای زنده محدودی برگزار کنند…
«کاوه یغمایی از سال ۱۳۷۴ بازار موسیقی ایران را با موسیقی خوب تغذیه می‌کرد. آن‌زمان هنوز مجوزی وجود نداشت. البته کورش یغمایی هم آن سال‌ها فعالیت می‌کرد و ما در جزیره کیش همراه با ایشان اجراهای زنده‌ای هم داشتیم. حتی همراه با کورش یغمایی و کاوه در سوئد و نروژ هم اجرا کردیم.
موسیقی کاوه بسیار دل‌نشین بود. اگر تمام راکرهای ایران را کنار هم بگذاریم، کارهای کاوه استاندارد است و از تمام بچه‌های راک بالاتر است. چند شب قبل که با کاوه یغمایی در برج میلاد اجرا داشتیم، به کاوه گفتم: از آخرین باری که این‌جا بودیم، ۱۴ سال می‌گذرد! این واقعیت تلخ موسیقی راک در ایران است.»
هرچقدر زمان می‌گذشت، علاقه‌مندان به موسیقی راک هم بیشتر می‌شدند و از طرفی نوازنده‌های زیادی هم به این سبکِ موسیقی علاقه نشان می‌دادند. از طرفی اینترنت و امکان در دسترس بودن موسیقی‌های مختلف و از آن مهم‌تر ظهور تکنولوژی‌های جدیدی در ضبط و حتی ساخت قطعه باعث شد تا کار برای موزیسین‌های جوان‌تر ساده‌تر هم بشود و حالا آدم‌های زیادی می‌خواستند در نقش راک‌استارهای یاغی دهه ۷۰ میلادی در اروپا و آمریکا ظاهر شوند، اما…
«تفاوت اساسی میان گروه‌های راک در دهه ۷۰ و گروه‌های جدید، تکنولوژی و امکانات دیجیتالی است که به هر نوازنده‌ای این امکان را می‌دهد تا در خانه بنشیند و قطعه بسازد. تکنولوژی ریکوردینگِ دیجیتال باعث شد تا خیلی‌ها در خانه آلبومشان را ضبط کنند. درحالی‌که دو دهه قبل‌تر خبری از این امکانات نبود و باید در استودیو کار می‌کردید و باور کنید در تمام تهران چهار استودیو برای ضبط وجود داشت.
سیستم VSD این امکان را به نوازنده می‌دهد تا از صدای آماده‌ساز بدون پشتِ ساز نشستن استفاده کند. نرم‌افزاری که امکان استفاده از صدای هر سازی را به شما می‌دهد. درحالی‌که نوازنده‌های نسل قبل دقت بالایی داشتند و نوازنده‌های بهتری بودند. مثل این می‌ماند که فیلمی بسازید و با استفاده از نرم‌افزار دیالوگ‌ها را اضافه کنید!
این اواخر گروه‌های متال هم در تهران فعالیت می‌کنند و حتی شاخه‌های مختلف این سبک مثل Death Metal هم وجود دارد و برخی‌شان کارهای قابل قبولی می‌سازند. فرزاد گلپایگانی یکی از کسانی است که در این حوزه فعالیت می‌کند و کارش را بلد است. البته کسانی که متال می‌زنند، مجوز نخواهند گرفت، چراکه تصورش سخت است که عربده‌های از ته گلوی یک خواننده متال مجوز بگیرد!»
البته باید به این نکته هم اشاره کرد که فعالیت گروه‌های راک به انتشار یک یا دو آلبوم در طول چند سال و اجراهای زنده با تعداد کمتر از انگشتان دست، محدود می‌شد…
«گروه‌های جدیدی مثل «کامنت» هم فعال هستند که البته کامنت آلترنتیو راک است. راستش فعالیت گروه‌های راک در ایران مسخره است. سالانه درنهایت ۱۰ اجرای زنده برای یک گروه اصلا فعالیت محسوب نمی‌شود. کمتر از ۵۰ اجرای زنده در سال مسخره است. اگر در یک سال کمتر از ۵۰ یا حتی ۶۰ اجرای زنده داشته باشم، به نظرم آن سال اصلا کار نکرده‌ام! تازه استانداردهای جهانی برای گروه‌های موسیقی بین‌المللی بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ اجرا در سال است.»
این روزها گروه‌ها و موزیسین‌های راک مختلفی در ایران فعالیت می‌کنند؛ کاوه یغمایی، کینگ‌رام، کاوه آفاق، کیان پورتراب، گروه‌های «ماد»، «کامنت» و… به جرئت تابستان گرم امسال، شاهد بیشترین اجرای راکرها در طول چند سال گذشته بود؛ طوری که در یک ماه اخیر، کاوه آفاق، گروه «کامنت» و کاوه یغمایی اجراهای زنده‌‌ای برگزار کردند…
«البته از دولت جدید راضی هستم. رئیس جمهور مقابل احمد علم‌الهدی موضع گرفت و با صراحت اعلام کرد که دولت برای امور تصمیم‌گیری می‌کند. این اتفاق مثبتی بود که توسط رئیس جمهور رخ داد و از موسیقی و موزیسین‌ها حمایت کرد.
امیدوارم گروه‌های راک میدان داشته باشند و بتوانند فعالیت کنند. در تمام این سال‌ها پیشرفت کرده‌ایم، اما پیشرفتمان لاک‌پشتی بوده است! نگاه سلیقه‌ای به موسیقی راک ترسناک است. هر دولتی که روی کار می‌آید، دست‌وپای ما می‌لرزد. اگر نظارت سختگیرانه و افراطی روی موسیقی راک نباشد، این موسیقی رشد می‌کند. شرایط زیربنایی مثل یک سالن مختص به کنسرت راکرها که اجاره زیادی نداشته باشد و هزینه‌هایش کمرشکن نباشد، کمک زیادی به بچه‌های راک می‌کند.»
نکته دیگری هم در مورد موسیقی راک وجود دارد؛ جدای از حلقه‌های گم‌شده میان نسل قبل و بعد از انقلاب و نسل جدید موسیقی راک در ایران، عده‌ای معتقدند بعضی از موزیسین‌های راک خاستگاه و فلسفه این موسیقی اعتراضی و هیجان‌انگیز را نمی‌دانند و کارهایشان ماکتی از موسیقی راک است!
«این‌که عده‌ای معتقدند برخی از موزیسین‌های راک کاریکاتوری از راکرهای واقعی هستند، از امپراتوری چهاردیواری می‌آید و به کسانی مربوط می‌شود که حتی حال ندارند پایشان را از خانه بیرون بگذارند. عده‌ای که مدام می‌خواهند برای خودشان اسطوره‌سازی کنند. قضاوت کردن نیاز به شناخت دقیق تمام کسانی دارد که در موردشان نظر می‌دهیم. متاسفانه در ایران به راحتی یکدیگر را قضاوت می‌کنیم.»
نکته دیگری که در مورد موسیقی راک باقی می‌ماند، نحوه اجرای این موسیقی است. اجراهای پرهیاهو و صدای بسیار بلند موسیقی در محیط که گوش مخاطب ناآشنا را به‌شدت آزار می‌دهد و جنب‌وجوش بسیار بالای موزیسین‌ها روی استیج و مخاطبان در محیط اجرا از لازمه‌های موسیقی راک است. موسیقی راک ریشه‌های فرهنگی خودش را دارد که با فرهنگ جامعه ما هم‌خوانی ندارد. نتیجه این تفاوت، نشستن روی صندلی‌های سالن و گوش سپردن به صدای بلند موسیقی الکترونیک است…
«موسیقی راک فقط در چند شهر ایران شناخته شده است. گاهی ممکن است مردم شهرستان‌ها با دیدن چهره متفاوت برخی از راکرها متعجب شوند و مخالف حتی اجرای آن‌ها در شهرشان باشند. البته آدم‌های کچل راحت‌تر هستند و راحت‌تر بهشان اعتماد می‌کنند! فکر می‌کنم در این‌جا کچلی به نفعم بوده است. (می‌خندد)»

شماره۶۷۷

کتابفروشی الکترونیک طاقچه

برچسب ها: ,
نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟