سینا قلیچخانی
دوستداشتنیهای غرغرو
آنها به شکل بیرحمانهای کلمات را شلیک میکنند تو صورت مخاطب. پروای محافظهکاران را ندارند. محبوب قلوب همه نیستند. اسرار هستی را همانطور خشن و بیرحمانه که هست، به زبان میآورند. انگار اگر چیزی غیر از این باشد، جان مطلب را ادا نمیکند. در سریال Horace.and.Pete شخصیت پیت همچین آدمی است. پیرمرد عصبی و تندخویی که تکلیف همه چیز برایش روشن است و با کسی شوخی ندارد. حاضر نیست برای اینکه از اصولش تخطی کند، دل کسی را به دست بیاورد. ولی بااینحال این آدمهای غرغرو دوستداشتنی هستند. همان زیر ستاره حلبی قلبی از طلا دارند معروف. او جایی از سریال با تصور پسرش که چند وقتی است گم شده است، وارد مجادله میشود که غیرممکن است تو اینجا باشی. تو گم شدهای! و احتمالا الان توی پارک داری تاب میخوری، برای همین خودت را گول نزن!
شاید شما هم لیستی از این آدمهای غرغروی دوستداشتنی دارید. بگذارید آنها غر بزنند و واقعیت را بکوبند توی صورتتان. نسل آنها در حال انقراض است.
کتابهای تلگرامی
دستاندازی ابتذال، تهوع و سانتیمانتالیسم تلگرامی به کتاب هم رسید. فکر کنم این آخرین سنگر باقیمانده بود که هنوز سربازهای عجول و عاشقپیشه فتحش نکرده بودند. چند وقتی است که نویسندهای جوان که شاید به اسمش و نوشتههایش در کانالهای تلگرامی برخورده باشید، کتابی منتشر کرده که برایش صف کشیدهاند. اینکه استقبال از کتاب تحت هر سر و شکل و عنوانی را اتفاقی فرخنده بدانیم، من یکی با آن بهشدت مخالفم و اتفاقا این حرکت را هتک حرمت جمعی به کتاب میدانم. اینکه از رمانهای عامهپسند به کتابهایی رسیدهایم که حتی ساختار و چهارچوب رمان عامهپسند هم رعایت نمیکنند هم یک عقبگرد محسوب میشود. به دورانی پرتاب شدهایم که برای پرفروش شدن کتاب و نویسنده شدن باید از تلگرام و اینستاگرام شروع کرد. قهوهات سرد نشود آقای نویسنده.
کسی به فکر پیرزنها نیست
در فیلم «مرثیهای بر یک رویا» پیرزنی مسن که تنها کسی که برایش مانده تلویزیون است، تحت تاثیر برنامهای که شرط شرکت کردن در آن لاغر شدن است، سر از جنون درمیآورد. در آن برنامه مجری مدام از شرکتکنندهها میخواهد کلمههای شادیبخش را بلند در استودیو تکرار کنند. آنقدر که این توصیههای دستوری تبدیل به کابوس میشود برای پیرزن تنها. در یکی از سکانسها مجری از تلویزیون بیرون میجهد و شروع میکند به تمسخر زندگی ساده و شاید حوصله سربر او. آن برنامه بیشباهت به خندوانه نیست. برنامهای که اوایل آن آنقدر به شکل دستوری تشویق به دست زدن و خنده میکرد که به شکل هیستریک لبخند را بر لبان حضار میآورد. خندههایی تصنعی و بهشدت سطحی. حالا کمی بهتر شده وضعیت. شکل یک نمایش را گرفته. ولی باز جای انتقاد به آن است. آقای رامبد جوان، به فکر پیرزن تنهایی باشید که برنامه شما را میبیند.
شرح در متن
در عکس سمت راست فروغ فرخزاد پشت دوربین در حال ضبط فیلم مستند «خانه سیاه است» دیده میشود. این فیلم درباره جذامیانی است که در آسایشگاه بابا باغی تبریز از آنها نگهداری میشدند. فروغ در این عکس پایین را نگاه میکند. جدی است و احتمالا تحت تاثیر فضای آسایشگاه غمگین. پالتو زمستانی به تن و روسری مشکی به سر دارد. نمیداند که عکاس مشغول عکس گرفتن از اوست. فیلم مستند «خانه سیاه است» در سال ۱۳۴۱ ساخته شده.
درعکس سمت چپ سحر قریشی پشت دوربین فیلم «نیوکاسل» است. او این عکس را در اینستاگرامش که نزدیک به شش میلیون دنبالکننده دارد، به اشتراک گذاشته. قریشی در حال چشمک زدن و خندیدن است. کلاهگیس به سر دارد و خودش را آماده کرده است برای این عکس. با توجه به عوامل این فیلم باید حدس زد که فیلم کمدی خواهد بود و در یکی از همین روزها اکران خواهد شد.
فیلم «نیوکاسل» در سال ۱۳۹۶ در حال فیلمبرداری است.
در ابتدای فیلم «خانه سیاه است» ابراهیم گلستان با تکگویی میگوید: دنیا زشتی کم ندارد، زشتیهای دنیا بیشتر بود، اگر آدمی بر آنها دیده بسته بود. اما آدمی چارهساز است. در این پرده اکنون نقشی از یک زشتی، دیدی از یک درد خواهد آمد که دیده از آن بستن دور از مروت آدمی. این زشتی را چاره ساختن، به درمان این درد یاری گرفتن و به گرفتاران آن یاری دادن مایه ساختن این فیلم و امید سازندگان آن بوده است.
شماره ۷۰۸