نویسنده: جورج اورول، مترجم رضا فاطمی، نشر به سخن
عاطفه مشتری
نام اصلی جورج اورول اریک آرتوربلر است. او در سال ۱۹۰۳ در انگلستان متولد شد و بعد از اینکه شروع به خلق آثارش کرد، نام مستعار جورج اورول را برای خودش انتخاب کرد. جورج نام نگهبان مقدس سرزمین انگلستان و اورول نام رودخانهای در سافولک است که گویا بلر به طبیعت این رودخانه بسیار علاقه داشته است. او در سال ۱۹۵۰ بر اثر بیماری سل و جراحات بازمانده از جنگ اسپانیا درگذشت و بعد به درخواست خودش جسدش سوزانده شد و با نام اصلی خودش در دهکدهای نزدیک آکسفورد به خاک سپرده شد. آثار معروف این نویسنده بزرگ «مزرعه حیوانات» و «۱۹۸۴» است. کتاب «جادهای به اسکله ویگان» با کتابهای دیگر اورول متفاوت است. این کتاب رمان و داستان نیست، بلکه شرح خاطرات و نظرات انتقادآمیز نویسنده بر نظام طبقاتی حاکم بر انگلستان است. جورج اورول در این کتاب از خاطراتش در مسافرخانهای کثیف میگوید و زندگی با کارگران فقیری که برای زندگی بسیار تلاش میکنند. یکی از قسمتهای مهم کتاب مربوط به دیدار او از معدن زغالسنگ است و شرایط طاقتفرسای کار در معدن. کارگران صبور و مهربانی که هربار وقتی از خانه خارج میشدند، از ترس اینکه مبادا در معدن کشته شوند، با خانواده خود خداحافظی میکردند. اورول میگوید کارگران مجبور بودند تمام وقت روی زانو بایستند و کلنگ بزنند، چراکه بهطور ایستاده امکان کار کردن نبود، به این دلیل که سقفها کوتاه بود و در خیلی از مسیرها کارگران باید سینهخیز حرکت میکردند. او از بیکاری این قشر و کارگران زیادی میگوید که تمام عمر کار کردهاند و بعد از آسیبدیدگی یا بازنشستگی مقرری چندانی دریافت نمیکنند. او حتی برای تحقیق بیشتر در زندگی فقرا و کارگران لباس ولگردان را میپوشد و مدتی با آنها زندگی میکند. این کتاب شامل دیدارهای دیگر او از محلهها و خانههای کثیف و خرابههایی است که مردم مجبور بودند با حقوق ناچیزی که داشتند، در این مناطق زندگی کنند و گرسنگی و نبود بهداشت را تحمل کنند. جورج اورول خود متعلق به طبقه متوسط جامعه بوده است و هر بار از اینکه طبقه ثروتمند به طبقه متوسط و مخصوصا فقیر توهین میکردند، سخت آزرده میشد و تمام سعیاش در این کتاب این است که با ذکر سختیها و مشکلات مردم راهحلهای مناسبی برای زندگی بهتر ارائه دهد. بعد از مطالعه این کتاب خواننده بیش از پیش از شرایط سخت کار کارگران بهخصوص معدنچیان آگاه میشود؛ جایی که هر کسی توانایی کار کردن در آن را ندارد. جورج اورول در کتاب دیگرش به نام «آس و پاسهای پاریس و لندن» که یک کتاب خواندنی و بسیار تاملبرانگیز است، بهطور کامل خاطراتش را از زندگی با انسانهای فقیر و کارگران زحمتکش جامعه نوشته است و از تجربههای ظرفشویی تا خوابیدن در خیابانها و… گفته است. او زندگی انسانها را مدیون زحمات شبانهروزی معدنچیان و کارگران کارخانهها و… میداند.
شماره ۷۱۰