ابراهیم قربانپور
حرف زدن از «فرهنگ انیمهبینی» یا «فرهنگ مانگاخوانی» درست همانقدر عجیب است که حرف زدن از «فرهنگ سوپ خوردن». اساسا چیزی به اسم فرهنگ انیمهبینی به آن معنا که کارشناسان مطالعات فرهنگی به آن معتقدند، وجود ندارد. انیمهها مثل سوپها آنقدر متنوعاند که میتوانند گرایشهای مختلف فرهنگی از سنین، علایق و سلایق، جنسیتها یا طبقات مختلف را گرد خود جمع کنند. بااینحال همیشه وسوسهای برای یک مطالعه آماری میان مشتریان پروپاقرص انیمهها و مانگاها وجود دارد.
قابل اعتناترین منابع آماری در مورد مخاطبان انیمه و مانگا در ایران شبکههای مجازی و فرومهای انیمه در ایران است که بانک اطلاعاتی نسبتا قابل قبولی از اعضای خود دارند و میتوانند تا حدود زیادی در این مطالعه راهگشا باشند. در ایران، مانند بیشتر مناطق دیگر دنیا، همانطور که قابل حدس است، اقبال به انیمه به مراتب بیش از اقبال به مانگا است. نکته قابل توجه این است که در ایران تقریبا هیچ مخاطب اختصاصی مانگا وجود ندارد و تقریبا همه مانگاخوانها به صرف مقایسه دو نسخه انیمه و مانگا هم که شده، از دیدن انیمه غافل نمیشوند. محمد احمدپور، کاربر یکی از فرومهای مانگا، که در پروفایلش ذکر کرده است هیچ تمایلی به حرف زدن از انیمه ندارد و فقط مانگا میخواند، در جواب سوال من از علت این رویکرد جدیاش میگوید: «درست مثل خوندن یه کتاب و دیدن اقتباسشه. به نظر من فقط تنبلها هیچوقت کتاب رو نمیخونند و اولویتشون رو میذارن دیدن فیلم.»
اگر به آمار نصفه و نیمه فرومها بشود اعتماد کرد، میانگین سنی مخاطبان انیمه و مانگا در ایران زیر ۲۱ سال است. این عدد در مقایسه با آمار رسمی جهانی به اندازه چهار تا پنج سال کمتر است. این احتمالا به آن معناست که در ایران هنوز خواندن مانگا یا تماشای انیمه عملی کودکانه محسوب میشود. کاربران فروم چیزی درباره میزان تحصیلاتشان ننوشتهاند. از یکی از مدیران فروم این سوال را میپرسم. جواب میدهد معمولا لیسانس دارند. وقتی میپرسم با توجه به اینکه میانگین سنشان نزدیک ۲۰ سال است، نمیتوانند لیسانس داشته باشند، جوابش را تصحیح میکند: «دارند لیسانس میگیرند. یک لیسانس را در این مملکت همه میگیرند!»
یکی از کاربران اسمش را ایگور پوپوف گذاشته است. از روی اسمش (که اسم نویسنده یکی از معروفترین کتابهای مقاومت مصالح در دنیا است) حدس میزنم باید مهندس باشد. معلوم میشود حدسم درست است. علی در حال گذراندن کارشناسی ارشد در یکی از دانشگاههای سراسری تهران است. از علی درباره انیمه و مانگا میپرسم. «فقط انیمه میبینم. فقط هم ناروتو!» برای علی رقابت میان «ناروتو» و «وانپیس» مثل رقابت میان استقلال و پرسپولیس جدی است. علی میگوید «درسخوندهها معمولا ناروتو میبینند، کمسنوسالترها معمولا وانپیس.» و بعد مفصل از نظرش دفاع میکند و البته در آخر مینویسد: «البته از اونها هم بپرسی، احتمالا مثل همینها رو میگن. درکل نباید خیلی جدی گرفت. سلیقه است دیگه.»
علی از یکی از آسیبهای جدی انیمه دیدن هم حرف میزند؛ وقتگیر بودن. بهخصوص انیمههای بلند وقتی تازه شروع به دیدنشان میکنی، قاتل وقتاند. معمولا مخاطبان ایرانی این انیمهها با آنها تا قسمت چندصدم همراه میشوند و این عادت در آنها به وجود میآید که روزهای طولانی وقت خود را صرف دیدن پشت سر هم قسمتهای انیمه کنند تا با قسمت روز آن همگام شوند. خود نگارنده هم این تجربه را زمانی که پنج سال پیش با «وان پیس» آشنا شد، پشت سر گذاشت.
کاربرها اگر هم دختر هستند، ترجیح دادهاند هویتشان را مشخص نکنند. مدیر فروم جواب میدهد: «کم نیستند دخترها، ولی دوست ندارند معلوم باشند. میان اینجا انیمه دانلود کنند، پسرها مخشون رو میخوان بزنن. اینه که یواشکی میان.» حدس مدیر فروم این است که «صدی سی» اعضای فروم دختر باشند.
خود مدیر معتقد است ترجمه رسمی مانگا فروش خوبی نخواهد داشت، چون «هم سانسور مانسور زیاد داره» و هم «ملت این چیزا رو تا لازم نباشه پول بالاش بدند، نگاه میکنن». خود فروم ظاهرا دورهای تلاش کرده است تا از راه فروش کسب درآمد کند، اما توفیق زیادی به دست نیاورده است. اما فروش عروسکها، مجسمهها یا ماگهای چند تا از انیمهها که تبلیغاتشان را به فروم دادهاند، زیاد بد نبوده است. این را از روی این حدس میزند که برای بار چهارم هم که تعرفه تبلیغ را بالاتر برده، باز هم صاحب تبلیغ آن را پذیرفته است.
عکس پروفایل یکی از کاربران شجریان است. مطالعه معروفی نشان میدهد انیمهبینهای جهان معمولا دوست دارند راک و متال گوش دهند. از صاحب پروفایل درباره علاقهاش به استاد میپرسم. جواب میدهد: «توی ایران خیلی نمیشه به این چیزا اعتنا کرد. من معتقدم هنری که خوبه، خوبه، حالا چه شجریان باشه، چه «بلیچ» (اسم یک مانگا). خودم راک دوست ندارم. به نظرم هم میاد بیشتر بچههای اینجا پاپ گوش بدند.» و توضیح میدهد: «پاپ بازاری. مثل بقیه مردم.» نظر مدیر فروم با نظر آقا یا خانم پروفایلاستاد شجریانی یکی نیست. او معتقد است انیمهبینها همهشان «متالباز و راکباز»اند. وقتی خودم و فرد قبلی را مثال میزنم، میگوید: «تو هر جمعی دو تا نخاله پیدا میشه.» و بعد تعداد زیادی صورتک خنده برایم میفرستد.
وقتی دارم خداحافظی میکنم، به من یادآوری میکند که چیز مهمی را نپرسیدهام. «بعضی انیمهها چهار، پنج صبح میان واسه دانلود. وقتی ما میذاریمشون، همون یک ساعت اول نزدیک هزار دو هزارتا دانلود میشه.» یعنی چیزی نزدیک ۱۵۰۰ نفر به قدری شیفته یک انیمه خاصاند که در ساعات بامداد روزی که موعد پخش آن انیمه است، حاضر یراق پای سیستمهایشان مینشینند تا به محض امکان آن را تماشا کنند. از مدیر فروم تشکر میکنم. تاکید میکند اسم فروم را در نوشته بیاورم. وقتی میگویم قصد تبلیغ ندارم، میگوید: «پس لااقل اسم انیمه «دراگون بال» رو بیار که برا اون تبلیغ کرده باشی. خیلی عالیه. مردم چون قدیمیه، نمیبیننش.» قول میدهم و به قولم عمل میکنم. این حد رعایت صداقت دیگر به نظرم لازم است!
شماره ۷۰۰