تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۳/۱۹ - ۰۶:۲۸ | کد خبر : 6544

از رضا موتوری تا ممل آمریکایی!

خوب، بد، جلف هارلی دیویدسون‌سواری به سبک وطنی

پانیذ میلانی

تا همین چند وقت پیش فکر می‌کردم موتورسیکلت وسیله‌‌ نقلیه‌ای ارزان برای کسانی است که توان خرید اتومبیل ندارند، یا شاید هم ترجیح می‌دهند وقت خود را پشت ترافیک‌های وقت و بی‌وقت نگذرانند و سریع‌تر از لابه‌لای ماشین‌ها رد شوند و به مقصد برسند. تا همین چند وقت پیش، فکر می‌کردم موتورسیکلت قرار است یک وسیله ارزان‌قیمت با سبک و سیاق ساده‌زیست و اقتصادی باشد، تا این‌که یک روز که در حال قدم زدن در شهر بودم، گروهی از موتورسواران را دیدم که با همه موتورسوارانی که تابه‌حال در عمرم دیده بودم، فرق داشتند. کت و بوت‌های مشکی چرم پوشیده بودند و به شلوارهایشان زنجیری آویزان بود و انگشترهای بزرگی به شکل جمجمه یا سر بعضی از حیوانات مثل گرگ و عقاب داشتند. چیزی که بیشتر از همه جلب توجه می‌کرد، موتورهایشان بود. موتورهایی درست شبیه فیلم‌های وسترن بزرگ با دسته‌هایی بلند. فکر می‌کردم برای مسابقه آماده می‌شوند، اما بعد متوجه شدم فقط برای موتورسواری و به قول خودشان راید دور هم جمع شده‌اند. هیچ مسابقه‌ای هم در کار نیست. با چند سرچ ساده متوجه شدم این موتورسیکلت‌ها موتورهایی به سبک «هارلی دیویدسون»، یکی از گران‌قیمت‌ترین نوع موتورسیکلت در دنیا هستند و اکسسوارهای خاصی هم دارند که خیلی بیشتر از آن چیزی که فکرش را می‌کردم، قیمت دارند. در واقع فهمیدم همه موتورسیکلت‌ها و موتورسواران آن طور که من فکر می‌کردم، نه‌تنها ساده‌زیست نیستند، بلکه بعضی از آن‌ها بسیار لاکچری هستند و حتی سبک و سیاق خاصی دارند که برای وارد شدن به گروهشان ملزم به رعایتش هستید.

خاطرات شمال…
هارلی ‌دیویدسون سواران، برای تفریح و موتورسواری مسیرهای مختلفی را انتخاب می‌کنند. از پارک‌های جنگلی مثل شیان و خجیر بگیر تا مناطق شمالی تهران مثل دربند و بلوار اندرزگو. البته یکی از مسیرهایی که خیلی مورد توجه است، مسیر جاده‌های شمال است. جاده‌های مازندران و گیلان و شهرهای رامسر، ماسال یا حتی جنگل‌های شمال مثل جنگل‌ سه هزار و… البته باید گفت این مسافرت‌ها فقط برای موتورسواری و تفریح و خوش‌گذرانی است و دوستان و افراد مختلفی هم در این سفرها حضور دارند. هم‌چنین کافه‌های پاتوق هارلی ‌دیویدسون سواران هم دکوراسیون و فضایی دارد که بیشتر به همان سبک و سیاقی است که آنان می‌پسندند. معمولا موزیک‌های راک در آن‌ها پخش می‌شود و نور کمتری دارند. حتی برخی از این کافه‌ها چند موتور سنگین هم در فضای کافه یا جلوی در کافه گذاشته‌اند تا فضا را درست شبیه به فضایی کنند که طرفداران موتورسواری می‌پسندند.

قوانین و مقررات حضور در گروه
بهتر است در همین ابتدای کلام عرض کنم که حضور در این گروه‌ها به‌هیچ‌وجه بدون رعایت قوانین خاص آن امکان‌پذیر نیست، طوری که یکی از پیج‌های مربوط به طرفداران موتورسواری در یک استوری عنوان کرده بود که ما هیچ‌گونه دعوت افتخاری در گروه نداریم و هر فردی که عضو گروه ماست، تمامی دوره‌های مربوط به موتورسواری را گذرانده و گواهی‌ مربوط را اخذ کرده است و هر کسی هم که می‌خواهد وارد گروه شود، باید این مراحل را طی کند. کلاس‌ها معمولا در پیست موتورسواری آزادی در سطوح مختلف برگزار می‌شود که قیمت آن به صورت میانگین از ۳۰۰ تا ۶۰۰ تومان یا ساعتی ۵۰ هزار تومان است. در ضمن برای شرکت در کلاس‌ها باید بالای ۱۴سال سن داشته باشید.

از انگشترهای ۲۰۰هزار تومانی تا کت‌های ۲میلیونی
اما علاوه بر این، طرفداران این سبک از موتورسواری ظاهر خاصی هم دارند. برای سوار شدن به این نوع موتورها باید لباس خاصی پوشید. آن‌ها معمولا کت چرم مشکی به تن دارند و بوتی با همین جنس به پا دارند. کت یا بوتی با قیمت میانگین ۱.۵۰۰میلیون تا ۲.۵۰۰میلیون تومان. از اکسسوارهای زیادی هم استفاده می‌کنند. زیورآلاتی معمولا با جنس استیل که نمادهای خاصی هم در آن استفاده شده، مثل انگشترهایی بزرگ با سر عقاب یا اسکلت یا سر یک سرخ‌پوست و زنجیر کمرهایی که به شلوار وصل می‌شوند که قیمتش می‌تواند ۲۰۰ یا ۱۵۰هزار تومان هم باشد. قیمت انگشتر می‌تواند حدودا تا ۱۳۰هزار تومان هم باشد، یا قیمت یک دست‌بند با همین سبک می‌تواند تا ۲۰۰ هزار تومان یا شاید بیشتر باشد. هم‌چنین موتور هم اکسسوار خاصی دارد. منظور از اکسسوار قالپاق و لاستیک نیست، چون هر لاستیک این موتورها چیزی در حدود ۶۰۰ هزار تومان قیمت دارد. منظور چمدان‌های بزرگی است که برای عقب موتور در نظر گرفته شده، یا کلاه کاسکت‌هایی که ظاهرش با سایر کلاه کاسکت‌ها کمی متفاوت است.

دیوار هم عقب نماند…
تا جایی که در ذهنم بود، این نوع موتورها در ایران ممنوعیت تردد داشتند و پلاک نمی‌شدند. اما این چند وقت اخیر، تعداد موتورهای هارلی که در شهر دیده می‌شوند، روزبه‌روز بیشتر می‌شود. هم‌چنین در سایت دیوار نیز آگهی‌هایی دیده ‌می‌شود که از فروش این نوع موتورها خبر می‌دهد و عکس‌های طرفداران موتورسواری‌های سنگین نیز همراه با این نوع موتور در اینستاگرام روز به روز بیشتر می‌شود. سوالی که پیش می‌آید، این است که آیا هارلی دیویدسون در ایران هنوز ممنوعیت تردد دارد یا خیر؟
این از آن سوال‌هایی بود که برای یافتن پاسخش به چند موتورفروش و طرفداران این موتورهای سنگین مراجعه کردیم. یکی از طرفداران موتورسواری با موتورهای سنگین که خود نیز یکی از فروشندگان موتور است، پرسیدم: من خاطرم هست موتورهای هارلی در ایران اجازه تردد نداشتند، اما چند وقت است که عکس‌های زیادی از این موتورها در صفحات مجازی می‌بینم. یعنی ممنوعیت تردد موتورهای سنگین رفع شد؟ او گفت: خیر، موتورهای هارلی در ایران موجود هستند و تعدادشان هم کم نیست، اما ممنوعیت تردد دارند. کلا موتورهای بالای ۲۵۰سی‌سی در ایران ممنوعیت تردد دارند و هارلی هم موتور زیر ۷۵۰ سی‌سی تولید نمی‌کند. پرسیدم: پس این عکس‌هایی که در پیج شما هست، چی؟ گفت: موتورهای ما سبک هارلی هستند و هارلی اصل نیستند. قیمت هارلی اصل چیزی در حدود ۴۵۰میلیون تومان است، اما موتورهای ما سبک هارلی هستند؛ از قیمت ۵۰ تا ۱۵۰میلیون تومان.
این‌جا بود که داستان برایم جالب شد و پیش خودم فکر کردم یعنی همه آن عکس‌ها و موتورهایی که دیدم، فیک هستند؟ وقتی این سوال را پرسیدم، این فروشنده در پاسخ گفت: هارلی فقط یک برند است که موتورهای سبک چاپر و کروز و بابر تولید می‌کند. هر شرکت دیگری هم مثل کاوازاکی و یاماها و هوندا و خیلی برندهای دیگر که خیلی معروف هستند، از این سبک موتور تولید می‌کنند. اما بین مردم باب شده است که به همه‌ این موتورها هارلی می‌گویند. اما این‌طوری نیست که حتما آن موتور تولیدشده به سبک چاپر و کروز و بابر و خیلی سبک‌های دیگر که در کارخانه‌های دیگر با برندهای مختلف تولید می‌شود، موتورهای به‌دردنخوری باشند.
اما از آن‌جایی که کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کند، به سراغ یک موتورفروش دیگر هم رفتم و از او پرسیدم: آیا شما موتورهای هارلی دیویدسون دارید؟

گفت: نه، هارلی در ایران اجازه تردد ندارد، ما رگال رپتور داریم. پرسیدم: پس این عکس‌هایی که ما می‌بینیم و موتورهایی که در شهر می‌بینیم، چی؟ یعنی اصلا موتور هارلی دیویدسون در ایران وجود ندارد؟ گفت: نه که ندارد! موتورهای بالای ۲۵۰سی‌سی در ایران پلاک نمی‌شود، پس غیرقابل سواری است. ما فقط موتورهای مجاز و دارای پلاک می‌فروشیم که در ایران تو این سبک فقط رگال رپتور داریم.»
اما جالب است بدانید هارلی دیویدسون از اولین وسایل نقلیه‌ای بود که در ایران در اختیار ارگان‌های نظامی و اداری و حتی پلیس قرار گرفت. گفته می‌شود حتی تا اواخر دهه ۶۰ نیز این موتورها را در ایران پلیس استفاده می‌کرد، اما بعد از آن به مزایده گذاشته می‌شود و گویا از ایران خارج می‌شود.

شرکت موتورسازی برادران دیویدسون و شرکا (هارلی)
اما این سبک و سیاق از کجا پیدایش شد؟ اصلا هارلی دیویدسون از کجا آمد؟ از آن سر دنیا! سال ۱۹۰۳، در ایالت میلواکی آمریکا آقای هارلی به اتفاق دوستانش (برادران دیویدسون) تصمیم گرفتند ایده کارگذاری یک موتور تک سیلندر روی دوچرخه را امتحان کنند و یک دوچرخه را موتوردار کنند. شانس‌ با آن‌ها یار بود و این اختراع توانست بازار موتورسیکلت را دگرگون کند، تا حدی که تا سال ۲۰۱۷ ارزش دارایی‌های این شرکت چیزی در حدود ۹۷۳/۹ میلیارد دلار شد. اما دلیل موفقیت آن‌ها تنها فروش موتورسیکلت نبود. آن‌ها در کنار فروش موتورسیکلت از یکی از هوشمندانه‌ترین روش‌های بازاریابی استفاده کردند و آن‌ هم بازاریابی اجتماع‌محور بود. بازاریابی اجتماع‌محور روشی است که سرنوشت خیلی از کمپانی‌های بزرگ را در میدان رقابت رقم زده است. در این روش شرکت تولیدکننده، علاوه بر محصول خود سبک زندگی متناسب با آن را به فروش می‌رساند، یعنی پیام‌های تبلیغاتی خاصی را که ترویج‌دهنده یک نوع خاص از سبک زندگی است، روانه بازار می‌کند. در واقع کمپانی‌های بزرگ وسیله‌ای تولید می‌کنند، سپس با پیام‌های خود سبکی از زندگی را تبلیغ می‌کنند که نیازمند اکسسوارهای جانبی تولیدشده از سوی همان شرکت است. پیام‌های تبلیغاتی شرکت هارلی دیویدسون بیشتر بر آزادی و قدرت فردی و شکستن محدودیت‌ها تاکید داشت. این تبلیغات تا جایی پیش رفت که هارلی دیویدسون دیگر تنها یک شرکت تولیدکننده موتورسیکلت نبود و آن را تبدیل به یک نوع سبک زندگی کرد که طرفداران خودش را هم پیدا کرد.

هارلی از این سر دنیا تا اون سر دنیا
اما نکته اصلی این‌جاست که کالای تولیدشده در آمریکا اکثرا از سوی همین کارخانه تولید و روانه بازار می‌شوند و اورژینال بودن اکثرشان بدیهی است، اما اصالت برخی کالاها و اکسسوارهای این سبک که در برخی کشورها با وجود موانع بی‌شمار بین‌المللی، به فروش می‌رسد، مشخص نیست. هم‌چنین در آمریکا و سایر کشورها موتورهایی که شما به این سبک در خیابان‌ها مشاهده می‌کنید، واقعا موتور تولیدشده در کارخانه هارلی دیویدسون هستند و نه تقلیدی از سایر برندها و از همه مهم‌تر بحث ممنوعیت تردد آن است. موتورهای هارلی ‌دیویدسون و به طور کلی هر نوع موتور بالای ۲۵۰ سی‌سی در ایران نمی‌توانند تردد کنند و پلاک نمی‌شوند.جالب است بدانید شرکت هارلی دیویدسون برای جشن ۱۱۵سالگی خودش در شهر پراگ کارناوالی با حضور موتورسواران حرفه‌ای و طرفداران این نوع موتورها از سراسر جهان برگزار کرد. نکته مهم‌تر و اصلی‌تر قیمت آن است. در خارج از ایران قیمت موتورهای هارلی از حدود ۲۰ تا ۶۰ هزار یورو است که با تناسب کف حقوق سالانه چندان چیز گران‌قیمتی محسوب نمی‌شود، اما اصل این موتور اصلا در ایران نیست و موتورهای این سبک هم در ایران قیمت خیلی پایینی ندارند، هم‌چنین اکسسوارهای آن‌ها چندان ارزان‌قیمت محسوب نمی‌شود. بااین‌حال این موتور و سبک و سیاق آن هنوز طرفداران خود را در سراسر جهان دارد.

طرفداران هارلی؛ هنجارشکن؟ ضداجتماع؟ ضد…؟
شاید برایتان جالب باشد که بین عکس‌های طرفداران موتورهای سنگین و هارلی‌سواران عکس تعدادی خانم هم مشاهده شد. به همین دلیل نزد یکی از موتورسواران حرفه‌ای شتافتیم تا بپرسیم آیا ممنوعیت موتورسواری خانم‌ها هم برداشته شده؟ او پاسخ داد: نه، شما حتی نمی‌توانید عضو فدراسیون موتورسواری شوید و به کلاس‌های آموزشی بروید و گواهی دریافت کنید، اما می‌توانید در مسافرت‌ها و رایدها با ما همراه شوید.
از عکس‌ها و ویدیوها مشخص بود که خانم‌ها موتورسواری را به‌خوبی یاد گرفته‌اند، اما خب طبیعتا در کلاس آموزشی نمی‌توانند شرکت کنند.
اما طرفداران هارلی و موتورهای سنگین لباس‌های جالب و شاید عجیبی می‌پوشند. لباس‌هایی به رنگ تیره با آرم ‌و نشان‌هایی خاص. آن‌ها موتور را برای کار یا پیک موتوری یا حتی حمل‌ونقل شهری و سرعت بالا نمی‌خواهند، چراکه این موتورها سرعت بالایی ندارند. علتش ممکن است چمدان‌های سنگینی باشد که پشت آن وصل می‌کنند. آن‌ها می‌گویند موتورسواری با هارلی حس خاصی را به شما منتقل می‌کند که پشت هیچ موتوری این حس به شما منتقل نمی‌شود. آن‌ها این موتور را انتخابِ یک نوع علاقه یا عشق خاص به این موتور می‌دانند. اما اگر بخواهید حقیقت را بدانید، این است که در صحبت با چند تن از طرفداران پروپاقرص این موتورها هیچ نکته خاصی توجه ما را جلب نکرد. یعنی مثل هر جمعی که متشکل از افراد مختلف است، ممکن است این جمع‌ها هم متشکل از افراد مختلف باشد. به‌هرحال قضاوت در خصوص اعتقاد افراد یا خاص بودن یا ضداجتماع بودن نیازمند بررسی‌های جانبی و روان‌شناسی عمیق است و به صرف یک عکس یا بیو اینستاگرام یا حتی پوشیدن یک شلوار چرم با زنجیر کمر نمی‌تواند برچسب اعتقاد به یک مسلک خاص را به فردی چسباند و او را جدا از جامعه و عجیب و غریب دانست.

برچسب ها:
نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: پانیذ میلانی

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟