به مناسبت تولد ویوین لی
زمانی که ویوین لی در سال ۱۹۵۱ دومین اسکارش را برای بازی در «اتوبوسی به نام هوس» الیا کازان به دست آورد، یک منتقد انگلیسی درباره او چنین نوشت: «او دو بار جایزه برده است. یک بار برای فیلمی درباره دختری سبکسر و بار دیگر برای فیلمی درباره هجو و در هم شکستن نقش اول! اگر باور داشته باشیم که داوران آکادمی دیوانه نیستند میتوانیم نتیجه بگیریم خود او دیوانه است!» منظور نویسنده از نقش اول اسکارلت اوهارای فیلم «بر باد رفته» بود که سبکسرانه به خاطر عشق حاضر بود به همه فرصتهای زندگی خود و اطرافیانش لطمه بزند و نقش دوم اشاره به بلانش دوبوآی فیلم:«اتوبوسی بهنام هوس» داشت که سرخورده و درهمشکسته از راه رسیده بود و در آستانه فروپاشی روانی قرار داشت. دو نقش به قدری از هم فاصله داشتند که بیشتر منتقدان، به خصوص کسانی که بازیهای درخشان ویوین لی را روی صحنه تئاتر ندیده بودند نمیتوانستند بپذیرند آنها را یک نفر ایفا کرده است. البته منتقدان دیگر معمولا واژهای مهربانانهتر از «دیوانه» را درباره لی به کار میبردند. آنها معتقد بودند او آمیزهای عجیب و متناقض از خشم، آشفتگی، لطافت، مهربانی و جنون است!
یکم
ویوین لی نام خانوادگیاش را از نام کوچک اولین همسرش عاریه گرفته بود. اما کسی که عمدهترین نقش را در زندگی نه چندان طولانی او ایفا کرد همسر دومش لارنس اولیویه بود. لارنس اولیویه نهتنها راه ورود او را به تئاتر و سینما باز کرد بلکه با نقشآفرینی در برابر او سطح و شکل بازی او را دستخوش تعییراتی جدی کرد. لارنس اولیویه و ویوین لی آخرین نامهای بزرگ سلسلهای از نامهای جاودان بودند که آنها را با عنوان «مکتب انگلیسی» بازیگری تئاتر میشناسند. مکتب بازیگری انگلیسی که نسب خود را به دوران تئاتر الیزابتین میرساند در تقابل با گرایشهای بازیگری برشتی و متداکتینگ تعریف میشود. مکتب بازیگری انگلستان بیش از هر چیز بر توانایی چهره در ایجاد میمیکهای کنترل شده مبتنی است و در آن انصباط بدنی نقش چندانی ندارد.
لی برای نخستین بار در نقش اوفلیا در برابر اولیویه بازی کرد و چند سال بعد با او ازدواج کرد. این ازدواج مقدمهای برای نقشهای متعددی بود که این دو در برابر یکدیگر بازی کردند. ریچارد استرلینگ، مورخ و منتقد سینما زمانی گفته بود که سه نقش شمایل تاریخی ویوین لی را در سینما ساختند: اسکارلت اوهارا، بلانش دوبوآ و لیدی اولیویه. لی لااقل دو تا از این نقشها را به لارنس اولیویه مدیون بود: لیدی اولیویه و اسکارلت اوهارا. در حقیقت این اولیویه بود که مقدمات همراهی لی را در سفرش به آمریکا برای بازی در فیلم «بلندیهای بادگیر»، فیلمی که بعدتر رقیب «بر باد رفته» در مراسم اسکار شد، مهیا کرد و توصیه او به کمپانی سلزنیک و اعتماد شخص سلزنیک به اولیویه بود که باعث شد نقش کلیدی فیلم «بر باد رفته» به بازیگری سپرده شود که سابقه لحظهای حضور در برابر دوربین را نداشت.
نقش اسکارلت اوهارا، که هنوز هم یکی از معدود نقاط درخشان «بر باد رفته» باقی مانده است، علاوه بر به ارمغان آوردن جایزه اسکار برای ویوین لی سکوی پرش او به سمت موفقیتهای دیگر بود، اما بر خلاف انتظارات او هیچ گاه به بازیگر پرکاری تبدیل نشد. لی کاملا بر خلاف قواعد ستاره شدن در سینمای هالیوود ترجیح میداد هر چه بیشتر از اخبار و رسانهها دور بماند و تمایلی به حضور پررنگ در مراسم معمول هالیوود نداشت. «لیدی اولیویه» بودن بخشی از زندگی بود که او آن را ترجیح میداد. بخشی که به دست آوردنش چندان ساده نبود.
دوم
شیفتگی ویوین لی به لارنس اولیویه اگر چه باعث آغاز دوران درخشان حرفهای او در سینما و تئاتر شد، اما در عین حال همزمان باعث بروز احساسات تند و سودایی نیز بود و به این ترتیب تدریجا مسیر رو به زوال او را نیز شکل داد. لی حاضر نبود به اندازه همسرش گامهای یک بازیگر حرفهای را برای موفقیت بردارد و ترجیح میداد تا در سکوت رسانهای به عشق پرشورش بپردازد و این برای اولیویه که به کار طولانیمدت تئاتر و بازی مداوم در سینما عادت کرده بود ناممکن بود. احساسات پرتب و تاب لی شخصیت او را دچار مالیخولیایی گاه به گاه کرده بود. درست مانند این که «اسکارلت اوهارا»ی درون لی هنوز دست از سر او بر نداشته باشد و هر روز قسمت «لیدی اولیویه» او را آزار دهد. حاصل این کشمکش همان چیزی بود که برای لی اسکار دوم را به همراه آورد. الیا کازان نقش بلانش دوبوآی نمایشنامه تنسی ویلیامز را به ویوین لی سپرد. زنی بازمانده از اشرافیتی از دست رفته و دروغین که در آستانه فروپاشی عاطفی است و برای کمی بیشتر ماندن به زندگی خواهر جوان و همسرش (مارلون براندو) وارد میشود. بازی او در نقش بلانش چنان درخشان بود که نظر تمام منتقدان را به خود جلب کرد، اما کسانی که با او آشنایی بیشتری داشتند میدانستند که تطبیق بیش از حد او با این نقش چه اندازه میتواند برای او خطرناک باشد.
کشمکش طولانی مدت «اسکارلت اوهارا» با «لیدی اولیویه» درنهایت چنان هر دو را تضعیف کرد که ویوین لی بیشتر سالهای باقیمانده از عمرش را «بلانش دوبوآ» باقی ماند. جدا شدن از اولیویه برای او به فروپاشی کامل عاطفی، بیماریهای جسمی و درنهایت مرگی زودهنگام در ۵۳ سالگی منجر شد. خود او چند ماه پیش از مرگ گفته بود که کمترین هراسی از مرگ ندارد.
سوم
لورا مالوی، منتقد بزرگ فمینیست و روانکاو درباره او گفته بود: دوستانش او را به شکل همسر لارنس اولیویه به یاد دارند. اکثر مردم به شکل اسکارلت اوهارا و روشنفکران به شکل بلانش دوبوا. این دردناک است که هیچ کس «ویوین لی» را به خاطر ندارد.
شماره ۶۸۴