گزارشی چلچراغی از جام ملتهای آسیا
اردلان حسینآبادی
ما چند شانس بزرگ نسبت به سایر حریفامون تو جام ملتهای آسیا داریم که با تکیه بر اونا میتونیم بعد قرنها قهرمان آسیا بشیم و امیدوار بشیم که هنوزم حسای خوب وجود دارن و شاید هم مقادیری از غرور ملی بهمون برگرده.
اولین و مهمترینش اینه که ما مسعود دهنمکی رو داریم !
شما اول باید یکی مثل مسعود دهنمکی رو داشته باشید، تا بتونید از اینکه هیچ کارهای تو فوتبال نیست و اگه حرفی میزنه نظر شخصیشه و لازم الاجرا نیست، احساس خوششانسی و خوشبختی بکنید! من از اعماق وجودم حس میکنم که ما همگی خیلی خوششانسیم و این چیزیه که مثلا ژاپنیا،کرهایا یا استرالیاییا هیچوقت حس و درکش نمیکنن. چون متاسفانه تو همچین کشورهای عقب افتادهای که روابط بین آدما بینهایت سرد و بیروحه، هرکس سرش به کار خودشه و مثل ما توشون همدلی و همفکری جود نداره! شما نگاه کنید چه همدلی و همفکری عجیبی بین یاران سینما و ورزش است! به این میگن یه شانس فرهنگی و بومی!
ما ایرانیا خیلی خیلی آدمای از خود گذشتهای هستیم و یه هدف هم بیشتر نداریم: خدمت به همنوعان! نمونهش هم میشه همین کیروش خودمون. دیدیم بیکاره و عیالوار و بهتره براش یه کاری جور کنیم. دستش رو گرفتیم آوردیمش ایران و گفتیم اصلا نگران نباش، حقوقت رو از بیتالمال میدیم و همه هم راضیاند! نیازی هم به برد نیست، ما از منظر انساندوستی دو میلیون دلار در سال دستمزد میدیم بهش که بهترین ترکیب دفاعی رو در مقابل عراق حتی ویتنام بچینه!
ایران عراق
اینجا بود که مسعود دهنمکی حتما دچار دوگانگی شده و نمیدونسته که دقیقا دلش چی میخواد و چی درسته و چی غلط! عراق به ما حمله کرده بود و حقش بود ۲۰ تا گل بهشون بزنیم تا انتقام صدام رو ازشون تو مستطیل سبز بگیریم. از طرفی هم امریکا و داعش به عراق حمله کرده بودن و حقش بود ازشون حمایت کنیم! همچنان میگم من تو کله اقا مسعود نیستم ولی با تکیه به تجربه، داشتن مرام پهلوونی و استناد به ضرب المثل «نو که میاد به بازار کهنه میشه دل آزار» و در نظر داشتن اینکه جنگای عراق با آمریکا و داعش، از جنگ ما با عراق جدیدتره، حدسم اینه که اقا مسعود تصمیم گرفته بود که به عراق هم یه حالی بدیم، ولی حتما روش نشده چیزی بگه.
بازی با عراق بیشتر از اینکه شبیه فوتبال باشه، شبیه کبدی بود؛ کبدیای که توش توپم هست. حالا اینکه همچین بازیای چی از آب در میاد رو منم نمیدونم. باید خودتون نگاه میکردید تا بفهمید چی میگم. بازی انقدر فیزیکی و شلوغ بود که هیچ چیز جذابی توش نبود جز یکی دو تا موقعیت بخور و نمیر که اگه اونا رو هم نداشت میشد بگی ۲۲ نفر اومدن دعوا! کیروش هم لطف کرده بود هرچی دفاع تو تیم داشت رو گذاشته بود تو زمین و پخششون کرده بود تو زمین جوری که تابلو نشه، ولی به نظرم شد! حتی تعدادی از تماشاگرا هم دفاعای تیم ملی بودن! نظر شخصی من، که بینهایت غیر معتبره، اینه که کیروش تنها هدفش اینه که هرجوری شده بره فینال و از برانکو کم نیاره. اینکه میگن مردها چشم و هم چشمی نمیکنن کاملا دروغه! خداییش هم خیلی آبروریزی میشه که برانکو با دست خالی طی ۳ سال پرسپولیس رو ببره فینال آسیا و کیروش بعد از ۸ سال با دست پر نتونه ایران رو ببره! برای همین هم، اگه برد لازم نداشته باشه، توانایی این رو داره که به مدت ۱۰۰ سال در کسالتبارترین حالت ممکن با یه تیم دفاع کنه. که امروزم نیازی به برد نداشت! این بازی هیچ چیز خاصی نداشت جز یه هِد که بیرانوند رو مجبور کرد یه دقیقه از چروندن غازاش و خوندن کتابش دست برداره و توپ رو با قد کوتاهش از تو دروازه در بیاره. از اون طرفم ما به جاش چندتا شوت زدیم که عراقیا عین هردفعهش دسته جمعی پریدن جلوی توپ و با هر عضوی که تو بدن داشتن -از جمله دست- مانع رفتن توپ سمت دروازهشون شدن،در آخر ما تو گروهمون اول شدیم و رفتیم مرحله بعد و به قول معروف شب دراز است و قلندر بیدار! بقیه اطلاعات کارشناسی رو برید خودتون توی نت چک کنید، ولی به نظرم وقت هدر دادنه و به جاش یه کتاب بخونید. تا بازی بعدی فعلا خدا نگهدارتون.
بسیار زیبا
لذت بردم از این متن روان و زیبا
سلام
مرسی لطف دارید
باحال بود :))
مرسی بابت نظراتی که برامون میفرستید
حتما بیشتر همراهیمون کنید چون واقعا قوت قلبه
ان شالله که تو بازی بعدی هم بتونیم به تیم مقابل بفهمونیم که این تو بمیری از اون تو بمیریا نیس
انشالله
دیگه چی داری اینجا؟
در آرزوی سوپ مخصوص سرآشپز
رانندگی با بوق ممتد
باختیم، ولی نه به ژاپن
چینی بندزدهای ایرانی
کوکتل خیابانی و کیروش
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به مجله 40چراغ است و هر گونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی وب سایت و بهینه سازی وب سایت دنیای وب