پروندهای درباره آدم باهوشهای عجیب و غریب
تا همین چند سال پیش خواندن کتابهای کمیک و فیلمهای ساختهشده بر مبنای ابرقهرمانهای مارول، رفتار آدمهای خاص بود. فقط آدمهای محدودی را پیدا میکردی که بخش قابل توجهی از زندگیشان را مثلا وقف تماشای چندین و چندباره فیلمهای «جنگ ستارگان» کنند، پوسترهای آن را به دیوار بزنند یا بخش اعظم درآمد خود را یکجا بابت خرید اسباببازیهای «جنگ ستارگان» یا حضور در افتتاحیه نسخه جدید فیلم به باد بدهند. در چند سال اخیر اما اوضاع عوض شده. اینطور که جامعهشناسهای آنور آبی میگویند، فرهنگ گیک چند وقتی است به یک فرهنگ پاپیولار و یک جریان اصلی تبدیل شده؛ آنقدر که اگر برخلاف گیکها رفتار کنی و در زندگیات زمان و انرژی عجیب و غریبی را صرف یک موضوع خاص، مثلا یک ژانر سینمایی یا ادبی، یا هر سرگرمی یا حرفه دیگری نکنی، غیرعادی به نظر میرسی. زمانی تماشای فیلمها یا خواندن کتابهایی مثل «مردان ایکس» یا «اونجرز» یک سرگرمی کاملا خاص ویژه گیکها و آدمهای عجیب و غریب محسوب میشد، حالا اما این فیلمها یکی بعد از دیگری رکوردهای فروش را جابهجا میکنند. جوانهای امروزی اغلب یا گیک هستند، یا ادای گیکها را درمیآوردند. اصلا ما میگوییم این روزها اغلب آدمها عجیب و غریب شدهاند، چرا؟ دلیلش را در پرونده کوتاه پیش رو بخوانید.
چقدر خوبیم ما!
همه چیز درباره دار و دسته گیکها، نِردها، دُرکها و دوئیبها
صدیقه ثنایی
بعضی از معلمها و استادهای دانشگاه با شوخطبعی هوشمندانهای موفق میشوند مفاهیم کلیدی و مهم را طوری به دانشآموز یا دانشجو آموزش بدهند که تا همیشه در خاطرش بماند. یکی از این استادها، همیشه در توضیح اینکه چرا واژههای هممعنی یا نزدیک به هم، تولید میشوند، میگفت: «یک شاعر میگوید «وقت است که خوبان همه در رقص آیند» و یکی دیگر میگوید «خوشگلا باید برقصن!» هر دو شاعر ظاهرا یک حرف را زدند، اما بین این و آن تفاوتهاست.» واژههای بهظاهر هممعنی نیز همین خاصیت را دارند؛ یعنی شاید در ظاهر مترادف به نظر بیایند، اما معنای آنها از ریشه متفاوت است و بهخاطر همان تفاوت، واژه دیگر ساخته شده است. این قضیه در مورد واژههای «گیک» (Geek)، «نرد» (Nerd)، «دُرک» (Dork) و «دوئیب» (Dweeb) کاملا صدق میکند. یعنی شاید این واژهها گاهی به جای هم به کار بروند، اما ذات آنها با یکدیگر متفاوت است و درنتیجه کاربرد آنها نیز با یکدیگر فرق دارد. این تفاوتها از ریشهشناسی یا به قول غربیها اتیمولوژی (Etymology) واژگان شروع و به موارد استفاده آنها ختم میشود. عدهای معتقدند اساسا تفاوتی میان این چهار واژه نیست، این فرضیه با در نظر گرفتن صحبت همان استاد شیرینسخن، بدون تردید اشتباه است؛ باید تفاوتی میان گیک و نرد باشد که یکی با وجود اولی، دومی را ساخته است. درنتیجه فرضیه عدم تفاوت این واژهها حذف میشود، اما از آنجا که به نظر میرسد عصر سلطنت گیکها و نردهاست، مروری بر تفاوت معنایی این واژهها به نظر ضروری میآید. هرچند پی بردن به تفاوتهای عمیق این واژهها به دکترای لغتشناسی نیاز دارد، اما باز هم میتوان تفاوتهای اصلی را پیدا کرد.
از گیک تا خودگیکپنداری
آلمانیها در قرن چهاردهم میلادی اصطلاحی به نام Geck را ساختند که به معنای «آدم سادهدل» بود. این واژه همینطور در فرهنگ لغات آلمانیها خاک میخورد تا بالاخره در اوایل قرن بیستم آمریکاییها واژه Geek را از روی آن ساختند. زمانیکه واژه گیک وارد فرهنگ لغت انگلیسیزبانها شد، به افرادی اطلاق میشد که مثل دلقکهای سیرک، کارهای عجیب و غریب میکردند. اما به مرور معنای این واژه دستخوش تغییراتی شد. کُری استمپر که واژههای فرهنگ لغت میریام وبستر را تنظیم میکند، در مصاحبهای با بیبیسی، گیک را اینطور معنا میکند: «کسیکه اغلب ذهن متفاوتی دارد و بقیه او را دوست ندارند.» اما این تفاوت، خودش را چگونه نشان میدهد؟ گیکها عموما زمان و انرژی زیادی روی مسائل خاص میگذارند. یکی از این مسائل خاص در ابتدای دوره گیکها، کامپیوتر بود. درواقع هر شخصی که ظاهرا «خوره برنامهنویسی کامپیوتری» بود، یا به نوعی غیرعادی با تکنولوژی در ارتباط بود، از نظر بقیه گیک به شمار میآمد. اما به مرور که کامپیوترها سر از خانه هر گیک و غیرگیکی در آورد، دوباره این واژه تغییر کرد. ابتدا واژه گیک بهکلی استحاله یافت، تا جایی که همه تصور میکردند گیک بودن خیلی «باحال» است. چرا؟ چون افرادی مانند استیو جابز، گیک بودند. هر کسی که میخواست مثل خالق اپل باشد، دچار نوعی «خودگیکپنداری» میشد. اما واقعیت این است که گیکها تنها خوره کامپیوتر و تکنولوژی نیستند. یک فرد میتواند گیک شطرنج، گیک گیتار یا گیک آشپزی باشد. او درواقع فردی کاملا طبیعی است که میتواند بر اساس هنجارهای معمولی جامعه با دیگر افراد ارتباط برقرار کند. تنها چیزی که او را به گیک تبدیل کرده، این است که زمان و انرژی بسیاری را صرف کسب مهارت در امری خاص کرده است. به همین خاطر نیز تمایل دارد بیشتر در مورد همان امر خاص با دیگران صحبت کند. و حتی مطابق با همان امر خاص مورد علاقهاش لباس میپوشد تا با پوشش خود نیز این علاقه وافر را به دیگران اعلام کند. این افراد اغلب از فعالیتهای پرتحرک و ورزش دوری میکنند و تمایل زیادی به کارهای نشسته مثل بازی ویدیویی یا خواندن کتابهای کمیک دارند. مهمترین نکته نیز در مورد آنها، اعتمادبهنفس بالایی است که نسبت به خودشان و گرایشهایشان دارند. با در نظر گرفتن این ویژگیها، خیلی از افراد گیک هستند و خیلیها نیز گیک نیستند، بلکه تنها خودگیکپنداری دارند.
دُرک هستم از دُرکی خود دلشادم!
ریشه واژه دُرک از واژههای نرد و گیک هم پیچیدهتر است. برخی از لغتشناسان معتقدند ریشه این واژه به Dirk بازمیگردد؛ واژهای که در قرن هفدهم در اسکاتلند متولد شده است. اما همه چیز تا همین مرحله روشن است، بعد از آن گویی مه جلوی دید را میگیرد و اجازه نمیدهد تغییرات این واژه را دنبال کرد. بههرحال امروز دُرک به کسی گفته میشود که مانند گیک علاقهای خاص به موضوعی مشخص دارد که این موضوع نیز بسیار غیرمعمولی است. مثلا یک دُرک ممکن است برچسبهای آدامسها را نگهداری کند یا مهارت در امری عجیب و غریب داشته باشد. نکته مهم در مورد دُرکها این است که اغلب به شکل احمقانهای رفتار میکنند و اهمیتی نمیدهند که دیگران در مورد رفتار آنها چگونه فکر میکنند. همین رفتار احمقانه باعث میشود بقیه از آنها دوری کنند و به همین خاطر دُرکها بسیار تنها هستند. دُرکها از آنجا که کار مورد علاقه خودشان را انجام میدهند و توجهی ندارند که مردم در مورد آنها چگونه فکر میکنند، اعتمادبهنفس خوبی دارند و حتی گاهی مغرورانه بر رفتار خود سماجت میکنند. آنها آنقدر بیتوجه به مردم هستند که حتی به این فکر نمیکنند که واژه دُرک گاهی شکل «توهین و ناسزا» به خود میگیرد. اطرفیانشان با این واژه به آنها فحش میدهند و آنها از دُرک بودن خود دلشاد هستند.
آنها که آیکیوی سنگینتر از وزن خود دارند
دیکشنریها ادعا میکنند ریشه واژه نرد مشخص نیست و نمیتوان خالق این واژه را بهدرستی پیدا کرد. اما بسیاری از افرادی که در این زمینه تحقیق کردهاند، میگویند واژه نرد نخستین بار توسط دکتر زئوس در سال ۱۹۵۰ به کار گرفته شد. او در قصهای به نام «اگر من یک باغوحش داشتم» کاراکتری را توصیف میکند که شبیه به انسان است، اما ظاهری شلخته با موهای آشفته دارد. در کنار این توصیف، تصویری از او نیز کشیده شده و واژه نرد با فلشی به سمت او نشانه رفته است. بر اساس همین اصل میتوان ادعا کرد واژه نرد نخستین بار برای شخصیتهای کارتونی به کار رفته است. البته این شخصیتهای کارتونی عموما منفور بودهاند، یا جذابیت چندانی نداشتهاند. اما معنا و کاربرد این واژه به مرور زمان تغییر کرده است. این روزها نرد به کسی گفته میشود که علاقه وافری به شاخههای علمی، بهویژه ریاضیات و علوم، دارد. البته این فرد به لحاظ اجتماعی کاملا عجیب و غریب است و نمیتواند با دیگران بهخوبی ارتباط برقرار کند، اما هر چه در هوش هیجانی کم دارد، در بهره هوشیاش جبران کرده است. برخی حتی به شوخی میگویند آیکیوی نردها از وزن آنها سنگینتر است. سرگرمیهای این افراد اخترشناسی یا کیمیاگری است. برخلاف گیکها که در ظاهر و با پوشش، علاقهمندیهای خود را نشان میدهند، نردها بهظاهر هیچ اهمیتی نمیدهند. البته آنها بسیار تمیز و مرتب هستند و به بهداشت نیز اهمیت زیادی میدهند. گیکها عموما به صورت سطحی به همهچیز مثلا به کامپیوتر علاقه دارند، اما نردها علاقهای عمقی دارند. در واقع آنها تا آخر ماجرا میروند و دنیاهای تازهای را کشف میکنند. نردها هرچند مهارت اجتماعی بسیار پایینی دارند، اما وقتی در جامعه نردها قرار میگیرند، در کنار آنها احساس اعتمادبهنفس میکنند. از آنجا که نردها مانند گیکها به یک موضوع خاص علاقه نشان میدهند، گاهی تصور میشود که مثل هم هستند، اما توجه عمیقی که نردها به مسائل نشان میدهند، کاملا متفاوت از گیکهاست و به همین خاطر واژه نرد ساخته شده تا بتوان به شکل متفاوتی از این افراد اشاره کرد. البته نردها تنها با گیکها اشتباه گرفته نمیشوند. گاهی با درکها و حتی با دوئیبها نیز اشتباه گرفته میشوند که این نیز به برخی از ویژگیهای مشترک آنها مربوط میشود.
دوئیبهای تنها
دوئیبها کمتر به گوش آشنا هستند، یعنی اغلب افراد واژههای گیک، نرد یا درک را بارها و بارها شنیدهاند، اما دوئیب احتمالا کمتر به گوششان خورده است. با این وجود، دوئیب نیز یکی از واژههای نزدیک به این چند واژه است که گاهی به صورت اشتباهی به کار میرود. این افراد مانند دُرکها به چیزهای عجیب و غریب علاقه دارند، مثلا به مزرعه مورچهها علاقه دارند! اما نکته مهم در مورد آنها ناتوانیشان است. دوئیبها درواقع کودنهایی هستند که هیچگونه دانش یا مهارتی ندارند. آنها هم مانند دُرکها تنها هستند، اما بهخاطر اینکه درجه حماقتشان خیلی بیشتر است، هیچگونه درآمدی ندارند و به همین خاطر هیچ غرور و اعتمادبهنفسی هم ندارند. در این بین تنها به بهداشت خود اهمیت میدهند که آن هم به شکلی احمقانه است. به این ترتیب درحالیکه نرد و گیک بار معنایی منفی بسیار کمی دارند و بار معنایی مثبت آنها به منفیشان میچربد، درک و دوئیبها بهخاطر حماقت خود بیشتر جنبه منفی دارند. یعنی گیک و نرد اصطلاحا برای افراد باحال استفاده میشود، اما درک و دوئیب بیشتر بهعنوان توهین به کار میرود.
پاتوقهای گیکی و نردی
گوشه و کنار این سایت پر از تصاویری از کارتونها و فیلمهای خاص است؛ از همان انواعی که مورد علاقه گیکها و نردهاست. این سایت به صورت ویژه برای همین افراد طراحی شده است. گیکها و نردها بهخاطر علاقهمندیهای عجیب و غریبی که دارند، باید فروشگاهی مخصوص خودشان هم داشته باشند. به همین خاطر جامعه آنها بیکار ننشسته، برای آنها فروشگاههایی را راهاندازی کرده که به پاتوق گیکها و نردها تبدیل شده است. کامیککانها و کامیکاستورها درحقیقت نوعی «گیککَده» هستند. هر چیزی که احتمال میرود در دایره علاقهمندیهای عجیب و غریب این افراد قرار بگیرد، در این فروشگاههای مجازی به چشم میخورد. در سایت «کانفریکس اند گیکس» بخشی وجود دارد که اخبار گیکی نام دارد. مثلا یکی از خبرها در مورد جدیدترین بازیهای مورد علاقه گیکهاست. یکی دیگر از بخشها، مربوط به مصاحبه است؛ گیکها در این بخش میتوانند مصاحبه با افرادی را دنبال کنند که محصولات مطابق با سلیقه آنها را تولید میکنند. آنها برای خودشان انیمه و پادکست دارند. درواقع این پاتوقها به محلی برای اجتماع آنها تبدیل شده که درنهایت فرهنگ گیکی و نردی را ترویج میدهد. این پاتوقها بستری را برای افزایش گیکها و نردها در جوامع ایجاد میکند، فقط افراد باید سرتاپا چشم و گوش باشند، مبادا ناغافل به درک یا دوئیب تبدیل شوند.
شماره ۷۲۲