گفتوگو با حبیب الله دانش، کارگردان نمایش «آدم آدم است» در تالار مولوی
معمولا تصور بر این است که هرچه از پایتخت دورتر باشیم، مشکلات و معضلات فعالیتهای هنری بیشتر است. اما شهرستانهای اطراف تهران مشکلی دارند که دیگر شهرها با آن درگیر نیستند و آن هم یک رویکرد نانوشته در سطح مردم و مسئولان است که به دلیل نزدیکی به پایتخت در سطح شهرستان فعالیتی انجام نمیدهند و همه نگاهها به پایتخت است. حبیبالله دانش یکی از هنرمندان شهرستان بهارستان است که با برگزاری یک دوره آموزشی و تبدیل آن به کارگاه تئاتر، نمایش «آدم آدم است» را در این شهر آماده کرده و این روزها در تالار مولوی تهران آن را به روی صحنه میبرد.
شرایط تئاتر در بهارستان و وضعیت این هنر در این منطقه چگونه است؟
نمیتوانم صرفا بهارستان را مورد ارزیابی قرار دهم. فکر میکنم تئاتر بهطورکلی در شهرستانهای تهران، به دلیل نزدیکی با تهران، تقریبا منفعل است و فعالیت هنرمندان منطقه هم مشروط میشود به شرکت در جشنوارهها و اجرای نمایشهای مناسبتی. و از طرفی دیگر فعالان هنرهای نمایشی این شهرستانها به دلیل کوتاهی مسافت تا تهران ترجیح میدهند در دل امکانات شهر تهران باشند. گاهی مسئولین بیمهری میکنند، توجهی به هنرمند و نیازهایشان ندارند، درحالیکه بهدلیل ازدحام جمعیت در شهرستانهای تهران، استعدادهای بالقوه بسیاری هم یافت میشود. همین امروز در بخشهای مهمی از عرصه تلویزیون و تئاتر و سینمای ما، هنرمندان بااستعدادی چون استاد علیرضا نادری نجفآبادی، محسن تنابنده، حسن وارسته و… سابقا در همین شهرستانها زندگی میکردند. خب وقتی هنرمند میبیند که امکانات تهران و بازار کار نسبت به شهرستان در مثل، چون نسبت دریاست به برکه کوچک آب، طبیعی است که دریا را انتخاب میکند و مهاجرت میکند. در چنین شرایطی همه دوست دارند هر چه سریعتر به شرایط حرفهای برسند.
فکر میکنید متن «آدم، آدم است» فارغ از اجرای نمایش خودتان، این اثر ادبی از برتولت برشت چه ویژگیهایی دارد؟
مباحث انتقادی تئاتر برشت یکی از مسائل اساسی است که به نظرم امروزه میشود به آن پرداخت. تئاتر برشت، تئاتر مردمی است. تئاتر سانتیمانتال، تئاتر لوکس بولوار فرانسه و کالای لوکس نیست. فکر میکنم این اجرا هم به سمت این اندیشه برشت حرکت کرده. «آدم آدم است» ما، تئاتری زرقوبرقدار نیست. ستاره سینمایی و چهره تلویزیونی و ستاره ورزشی هم ندارد. این نمایش به قشر و طبقه آدمهای خودش متکی است و فقط به دانستهها و نیروهای بالقوه خودش تکیه کرده است. فکر میکنم این وضعیتی که گروه اجرایی حاکم است، به پیشنهادهای تئاتر برشت نزدیک است. متاسفانه این روزها تئاتر هم در این مملکت تبدیل شده به تئاتر سوپراستارها و آدم مشهورها! به نظرم نمیشود با آدمهای مشهور تئاتر برشت را کارکرد؛ چراکه تئاتر او، تئاتر مردمی است و فردیت را برنمیتابد. زبان برشت به زبان مردم نزدیک است. مطالباتش هم در راستای حیات و رشد معقول اجتماع است.
هنر تئاتر در زندگی این افراد درنهایت چه تاثیری میگذارد؟
اینکه تئاتر با ما چه میکند، سوال بزرگی است. تئاتر از نظر من بهعنوان یک معلم، میتواند با افراد کارهای تجربه زیستمان را بالا ببرد تا در کنار هم زیست واقعی داشته باشیم.
شماره ۷۰۲