نیمنگاهی به متفاوتترین تجربههای قدرتنمایی هنر در برابر ترور
مریم عربی
تنها چند هفته از فروافتادن دیوار برلین میگذشت. «پرده آهنین» بهعنوان اصلیترین نماد جنگ سرد از میان برداشته شده بود و شهر بعد از ۲۸ سال شهر میشد. هنوز زخمهای جنگ تازه بود و تا مغز استخوان میسوزاند که لئونارد برنشتاین، موسیقیدان مشهور، تصمیم گرفت سمفونی شماره ۹ بتهوون را در برلین با حضور نوازندگانی از آلمان شرقی و غربی و حتی لنینگراد و پاریس و لندن و نیویورک رهبری کند. نوازندگان فارغ از تعصبهای ملیگرایانه و آتش خشم جنگ، دور هم جمع شدند تا بعد از ۲۸ سال، نوای صلح را در سالن کنسرت برلین طنینانداز کنند. عجیبتر از اجتماع این نوازندگان اما حضور گرم گروه همخوانان خردسالی بود که عضو ارکستر گروه کر فیلارمونیک کودکان درسدن بودند؛ کودکانی که نه جنگ را خوب میشناختند و نه جدایی را. این شاید یکی از اولین دفعاتی بود که کارکرد صلحآمیز هنر با قدرت هرچه تمامتر به دنیا نمایانده میشد. پس از آن هنر در همه شاخهها و اشکالش هر روز بیشتر و بیشتر در خدمت صلح قرار گرفت و به مقابله با جنگ و ترور پرداخت. امروز که سایه تروریسم بیشتر از هر زمان دیگری بر سر دنیا سنگین شده، هنر بیش از پیش با تم صلحطلبی هنرنمایی میکند؛ با این امید که یکسره پیامرسان صلح باشد، یا لااقل داغ قربانیان مصایب تروریستی را کمی تسکین دهد.
منچستر و مورد عجیب زنبورهای کارگر
هنوز ساعات زیادی از حمله تروریستی به منچستر نگذشته بود که دو نقاشی دیواری در دو نقطه از پررفتوآمدترین مناطق این شهر ظاهر شد؛ منطقهای که به زندگی شبانه و مردم آرامش شهرت دارد. کار، کار هنرمند مشهور خیابانی کیوبک بود. در این دو نقاشی زنبورهای کارگر را میدیدیم که حول دستانی در پرواز بودند؛ در یکی، دستها علامت قلب درست کرده بودند و در دیگری نماد صلح و پیروزی. زنبور کارگر از زمان انقلاب صنعتی در انگلستان نماد شهر منچستر بوده است. کیوبک با انتشار تصاویر این دو نقاشی دیواری در اینستاگرامش نوشت: «وقتی چنین مصیبت جدی و دردناکی اتفاق میافتد، بعد از چند هفته عصبانیت بهخاطر کمکاری نیروهای امنیتی، موضوع کمکم اهمیت خود را از دست میدهد. من از طریق این نقاشیها به منچستر و مردم فوقالعادهاش ادای احترام میکنم.»
بعد از کیوبک هنرمندان دیگری که عموما زاده منچستر بودند، با هشتگ «زنبورهای منچستر» به اظهار همدردی با مردم این شهر و جمعآوری کمک مالی برای قربانیان این حادثه پرداختند. هنرمندان بومی از سرتاسر شهر، بخشی از آثار خود را به نمایشگاهی اهدا کردند که عواید آن قرار بود صرف خسارتدیدگان حوادث تروریستی انگلستان شود. بعد از آن هنرمندان خیابانی دیگری از کانادا و آمریکا و سایر کشورها هم آثاری را در ابراز همدردی با قربانیان حوادث تروریستی لندن ارائه دادند. یکی از جالبترین اشکال همراهی هنرمندان اما حرکت ویژه تاتو آرتیستها بود. تعدادی از آنها پیشنهاد کردند که در ازای دریافت ۵۸ یورو، تاتوهای زنبور را روی بدن مشتریانشان حک میکنند تا درآمد حاصل از آن را صرف خانوادههایی کنند که یکی از اعضای خود را در حملات تروریستی از دست دادهاند. استقبال انگلیسیها از این پیشنهاد باورنکردنی بود. هزاران نفر در سالنهای تاتو حضور پیدا کردند و عکس زنبورهای تاتوشده بر پوستشان را در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشتند. درحالیکه توجه همه رسانهها به آریانا گرانده، پاپ استار آمریکایی، بود که کنسرتش هدف حمله تروریسی قرار گرفت و بعدتر کنسرت باشکوه دیگری را با هدف کمک به قربانیان این حادثه تروریستی برگزار کرد، این زنبورهای کارگر بیسروصدا راه خودشان را در میان عامه مردم باز کردند و به نشانه همبستگیِ نه یک ملت، بلکه یک دنیا تبدیل شدند.
پاکستان؛ پایکوبی در قتلگاه صوفیها
زیارتگاه «لعل شهباز قلندر» در شهر سِهون شریف در جنوب ایالت سند پاکستان؛ جماعت زیادی برای آیین دینی جمع شدهاند، بیخبر از آنکه قرار است قربانی یکی از خونبارترین حوادث تروریسی قرن باشند. نتیجه تلخ و تکاندهنده است؛ ۸۰ نفر ازجمله ۳۰ کودک کشته میشوند. تروریستها با حمله به این معبد نه فقط جان بشر، بلکه فرهنگ، هنر، هارمونی، همنواییهای مذهبی و صلح را هدف گرفتهاند؛ چراکه این مکان مقدس فقط به یک گروه خاص مذهبی تعلق ندارد، بلکه از دیرباز مامن بیخانمانها و پناهگاه ارواح دردکشیده، درمانده و محزونی بوده که در یک فضای صلحآمیز، به دنبال تسکین هستند. اینجاست که هنرمندان به میدان میآیند تا با شهامت هرچه تمامتر با هنر خود پیامرسان صلح و عشق باشند.فردای روز حادثه، شیما، اجراکننده مشهور رقصهای سنتی و آیینی، به معبد آمد و پرفورمنس پراحساسی را برای حضار اجرا کرد. مخاطبان نمایش شیما کسانی بودند که با وجود شرایط نامناسب امنیتی و با وجود ممنوعیت حضور در زیارتگاههای مذهبی توسط دولت پاکستان، راضی نشده بودند یک روز هم زیارتگاهشان را خالی بگذارند. پیام اجرای شورانگیز او این بود که تروریسم نمیتواند آرامش و قداست این فضا را از آن بگیرد. بعد از شیما نوبت یک خواننده جوان به نام علی گل پیر بود که به معبد بیاید و برای نمایش هارمونی و مقابله با افراطگرایی دست به کار شود. این خواننده که بیشتر در سبک رپ فعالیت میکند و تجربهای در موسیقی عرفانی و صوفیگری ندارد، با اجرای یک قطعه تلفیقی تلاش کرد تا آرامش و صلح را در این مکان مذهبی طنینانداز کند.
صلح برای پاریس
قبل از آنکه اسامی و تصاویر قربانیان حمله تروریستی پاریس منتشر شود، یک نماد اتحادآفرین نه فقط بین فرانسویها، بلکه میان همه مردم دنیا در شبکههای اجتماعی دست به دست شد. میلیونها نفر در کمتر از دو ساعت بعد از وقوع حادثه، یک تصویر ساده را در شبکههای اجتماعی منتشر کردند که ترکیبی از نماد صلح و برج ایفل بود. بعد از حمله تروریستی داعش به پایتخت فرانسه که ۱۲۹ کشته و ۳۵۲ مجروح به جا گذاشت، ژان جولین، گرافیک دیزاینر ۳۲ ساله فرانسوی، این تصویر را در اینستاگرام و توییترش منتشر کرد و در کسری از ثانیه به نماد صلحطلبی و اتحاد دنیا در مقابل تروریسم تبدیل شد. این طراح خودش درباره اثر هنریاش گفته: «این طبیعیترین و خودانگیختهترین کاری بود که میشد در این شرایط انجام داد. من خبر را در رادیو شنیدم و این واکنش برآمده از قلبم را به این حادثه نشان دادم. میخواستم چیزی طراحی کنم که نماد صلح و همبستگی باشد و در عین حال به پاریس هم ارتباط پیدا کند.»
استقبال از طرح جولین فقط به شبکههای اجتماعی خلاصه نشد و در گردهماییها، تظاهرات و همه شیوههای ابراز همدردی با قربانیان حادثه، این نماد مورد استفاده قرار گرفت. مردم پوسترها و تیشرتهایی را با این نماد طراحی کردند و عکسهای آن را در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشتند. جولین در اینباره گفته: «واکنشها حیرتانگیز بود و من هیچ کنترلی روی آن نداشتم. من این طرح را بهخاطر شهرت و اعتبار منتشر نکردم و ناراحت نمیشدم از اینکه مردم آن را بدون اشاره به نام صاحب اثر منتشر میکردند. من نمادی را طراحی کردم که همه بتوانند آن را به اشتراک بگذارند. اینجا دیگر بحث مالکیت اثر هنری و فخرفروشی هنرمند مطرح نیست.» به گفته جولین، این خاصیت اصلی هنر صلحطلب است و شبکههای اجتماعی کارکرد این هنر را دوچندان کردهاند. طرحهای گرافیکی ابزاری فراتر از کلمات را برای ابراز احساسات در اختیار بشر قرار میدهند. این نوع آثار هنری هم سادهترند، هم موثرتر و هم قابلفهمتر در همه فرهنگها؛ پس چه بهتر اگر در خدمت صلحطلبی قرار بگیرند.
کابل انار ندارد
آنچه برای دنیا کابوس است، برای افغانستان یک خاطره تلخ تکراری شده. افغان اگر باشی، ترور را با گوشت و پوستت حس میکنی؛ ترور بخشی از روزمرگیهایت میشود و به سیاهیاش خو میگیری. هنرمندان افغانی اما میخواهند با این عادت بجنگند. آمدهاند تا با ابزار هنر چهره شهرشان را عوض کنند. سال گذشته گروهی از هنرمندان افغانی گرافیتیهایی را بر دیوارها و حصارهای محافظ ساختمانهای دولتی، شرکتهای تجاری و سفارتخانههای کابل نقاشی کردند. آنها خودشان را بنکسیهای افغان مینامند. هنر خیابانی آنها معضلات اجتماعی افغانستان را بعد از حدود چهار دهه جنگ و ترور روی دیوارهای شهر منعکس میکند. میگویند آمدهاند تا پیام امید و صلح را در شهری که در نتیجه جنگ به شبهویرانهای تبدیل شده، منتشر کنند.
کابل پر است از دیوارهای مخروبه و ویران در نتیجه انفجار که میتواند نماد ناامنی و ترور باشد. تلاش هنرمندان خیابانی افغان این است که کابل را به پایتخت گرافیتی دنیا تبدیل کنند. کبیر مکمل و گروهی از حامیان این طرح، سال گذشته پروژه را با هزینه شخصیشان آغاز کردند. مکمل در اینباره گفته: «هدف اصلی ما این است که در پروژهای با هدف زیباسازی کابل مشارکت داشته باشیم. ما میخواهیم آثار هنری استراتژیکی را روی دیوارهای شهر نقاشی کنیم تا هم عامه مردم را در زمینه مسائل اجتماعی آموزش دهیم و هم حس صلح و امنیت و امید را به شهروندان القا کنیم. وقتی تصویری روی دیوار نقش میبندد، دیوار ناپدید میشود و احساس حضور در فضایی جدید به مردم دست میدهد.»
مکمل پروژهای را در کابل شروع کرده به نام «قهرمانان شهر من». در این پروژه مردم عادی به پاس خدمات روزمرهای که برای شهر و شهروندان انجام میدهند، بهعنوان قهرمانان شهر معرفی میشوند. او در اینباره گفته: «اینجا همیشه قهرمانها را با اسلحه و شمشیر تصور کردهاند. ما میخواهیم الگوی قهرمانپروری را در افغانستان تغییر دهیم. زندگی مردم افغان با ترس آمیخته شده؛ با این هنر ما چهره شهر را تغییر میدهیم و پیام صلح و نوعدوستی را نه فقط به مردم پایتخت، بلکه به دنیا منتقل میکنیم.» بسیاری از افغانها سواد خواندن و نوشتن ندارند، اما این پیامها طوری در دل آثار هنری جا گرفته که همه متوجه آن شوند. این گروه میخواهد از هنر برای سادهسازی بسیاری از پیچیدگیهای زندگی مردم افغان استفاده کند. مکمل میگوید: «وقت آن رسیده که افغانستان با چیزی غیر از سلاح و جنگ خودش را به دنیا نشان دهد. ما ۳۷ سال جنگ و تروریسم را تجربه کردهایم، وقت آن است که به هنر و هنرمندان یک شانس بدهیم.»
شماره ۷۱۱