درباره آزارها و کلاهبرداریهای مدرنی که در سایت «دیوار» رخ میدهد
پانیذ میلانی
درست در اوج ایام قرنطینه، در فضای مجازی پستی دست به دست شد که در آن آقایی از مردم خواسته بود بیشتر در خصوص خرید و فروشهایشان در برنامه دیوار دقت کنند و راحت به هر کسی در این فضا اعتماد نکنند. داستان از این قرار است که این آقا قصد فروش لپتاپ خود را داشته، خریداری که با او هماهنگ کرده بود، به منزل او مراجعه میکند و یک اسکرینشات از واریز مبلغ مورد نظر به او نشان میدهد و از او میخواهد لپتاپ را بیاورد. وقتی خریدار برای کسب اطمینان میخواهد به عابربانک مراجعه کند تا موجودی حسابش را چک کند، در راه از سوی فروشنده قلابی خفت میشود. معلوم میشود اسکرینشات هم تقلبی است و با یک نرمافزار طراحی شده است. البته خیلی از کسانی که از این سایت استفاده کردهاند، چنین تجربه ناخوشایندی ندارند، اما این روزها آمار کلاهبرداریهای مرتبط با این سایت به شکل عجیب و غریبی بالا رفته.
مادربزرگ گنگستر
«یک دستگاه اپلیدی (دستگاه اصلاح مخصوص بانوان) برای فروش در برنامه دیوار گذاشتم. بعد از چند ساعت آقایی پیام داد و سر صحبت را باز کرد و درباره آگهی که گذاشته بودم، صحبت کرد. گفتند من دستگاه را برای استفاده شخصی میخواهم و آیا این وسیله برای آقایان آسیبرسان است؟ بعد از چند کلمه صحبت، یک جایی به بعد متوجه شدم این آقا اصلا قصد خرید ندارند و با این حرفهای بیربط میخواهند زمینه ورود برای یکسری حرفهای دیگر را آماده کنند. من در تمام مدتی که با این آقا صحبت میکردم، سعی میکردم حریم شخصی خودم را حفظ کنم. بعد خواستند که دستگاه را از نزدیک ببینند. من هم گفتم باید به محل کار من بیایند، چون محل کارم شلوغ است و افراد قابل اعتمادی آنجا هستند. اما این آقا اصرار عجیبی داشتند که حتما سوار ماشینشان شوم. من هم قبول نکردم و درنهایت آن آقا وانمود کردند که از خرید منصرف شدهاند.»
این چند خط تجربه یکی از خانمهایی است که در برنامه دیوار وسیلهای را برای فروش گذاشتهاند. البته این تجربهها فقط مختص خانمها نیست و هم خانمها و هم آقایان تجربههای منفی مشابهی از افراد سودجو و کلاهبرداری که به واسطه خرید و فروش در برنامه دیوار با آنها برخورد کردهاند، دارند.
حدیث در اهواز زندگی میکند. او درباره تجربهاش از کلاهبرداری که با برنامه دیوار برایش رخ داد، میگوید: «پدرم در کار خرید و فروش ماشین است. او یک آگهی فروش ماشین در شهر رامهرمز میبیند و تصمیم میگیرد آن ماشین را بخرد. به صاحب آگهی زنگ میزند و پرسوجو میکند. قرار میشود پدرم مبلغ یک میلیون تومان به عنوان بیعانه به حساب صاحب آگهی واریز کند، اما واریز کردن همانا و کلاهبرداری همان…
پدرم به رامهرمز میرود تا صاحب آگهی را پیدا کند، اما وقتی به درِ منزلشان میرسد، همسرش در را باز میکند و به پدرم التماس میکند تا کوتاه بیاید، چون فقیر هستند و توانایی پس دادن آن یک میلیون تومان را ندارند. پدرم هم از شکایتش صرفنظر میکند و برمیگردد.»
اما این تنها تجربه پدر حدیث از کلاهبرداری در برنامه دیوار نیست. حدیث میگوید: «یک بار دیگر هم خانم مسنی یک پنکه سوخته به پدرم فروخت. وقتی به شماره تلفنی که از او داشتیم، زنگ زدیم و ماجرا را برایش تعریف کردیم، بدون اینکه از چیزی بترسد، به اینکه سر ما را کلاه گذاشته اعتراف کرد و گفت میخواستید حواستان را جمع کنید تا سرتان کلاه نرود. هم شماره تلفن و هم آدرسش را داشتیم، اما شکایت نکردیم. احتمالا خودش هم روی همین مسئله حساب باز کرده است و فکر میکند چون سنش بالاست، همه به او رحم میکنند و کسی از او شکایت نمیکند.»
کارمندان وظیفهشناس
تجربههای منفی فقط مربوط به کسانی نیست که از قسمت خرید و فروش برنامه دیوار استفاده میکنند. حتی کسانی هم که از قسمت استخدامیها استفاده میکنند، شامل این مشکلات شدهاند.
امید ساکن رشت است. او تعریف میکند برای شرکت کوچکی که دارد، منشی و کارمند دفتری میخواست. به همین خاطر در برنامه دیوار آگهی میدهد. میگوید: «ساعت سه صبح و پنج صبح با تلفن من تماس میگرفتند! روح و روانی برای من باقی نمانده بود. مزاحمتها به حدی رسید که کمتر از دو سه ساعت از اینکه این آگهی را گذاشته بودم، منصرف شدم و آگهی را پاک کردم. قاعدتا نمیخواستم کسی را که ساعت سه یا پنج صبح بیدار است، استخدام کنم.»
خانم دیگری در این رابطه میگوید: «چند وقت پیش آگهیای برای فروش لپتاپ در این برنامه گذاشتم. چندین نفر پیغام دادند که من خیلی سریع مچ آنها را گرفتم و متوجه شدم میخواهند من را به قصد بدی سر قرار بکشانند و ببینند. درنهایت مجبور شدم شمارهاش را یادداشت کنم و تهدید کنم که اگر یک بار دیگر پیام دهد، شمارهاش را به پلیس میدهم. او هم درنهایت دست از سرم برداشت.»
تجربه واریز پول و خاموش شدن گوشی و کلاهبردار از آب درآمدن فروشنده هم جزو تجربیاتی است که چندین بار تکرار شده. بهار میگوید: «آگهی یک یخچال فریزر را در برنامه دیوار دیدم و پسندیدم. با صاحب آگهی تماس گرفتم و ۱۰۰هزار تومان به عنوان بیعانه به طرف مقابل دادم. وقتی به محل قرار رسیدم، هر چه به شمارهای که از فروشنده یخچال داشتم زنگ زدم، خاموش بود.»
کفشهای دردسرساز
تعداد خانمهایی که از طریق برنامه دیوار مورد مزاحمت جنسی قرار گرفتهاند و در این مورد گله و شکایت دارند، بیشتر از سایر کسانی است که در مورد سایر مدلهای کلاهبرداری گله دارند و در این مورد پیام میدهند.
بابک روانشناسی ساکن رشت است. او میگوید: «من خودم دو بار از این برنامه استفاده کردهام و راضی هستم، اما یکی از همکاران خانم ما یک جفت کفش در برنامه دیوار برای فروش گذاشتند. به حدی بیماران روانی و منحرفان جنسی برای این خانم مزاحمت ایجاد کردند و از او خواستند عکس پاهایش را بفرستد، که این خانم بهناچار مدتی خط خود را خاموش کرده بودند.»
خانم دیگری میگوید: «یک بار کفش یکی از دوستانم را برای فروش گذاشتم. آنقدر تعداد آقایانی که برای روابط نامشروع تماس گرفتند و پیشنهاد مبلغ میکردند، زیاد بود که آگهی را پاک کردم.»
خانم دیگری از اصفهان میگوید: «یک بار یک لباس مجلسی را برای فروش در دیوار گذاشتم. آقایی پیام دادند و پرسیدند چند بار این لباس را پوشیدی؟ از من سایزم را میپرسید و وقتی با برخورد تند من مواجه شد، گفت این لباس را برای همسرم میخواهم، میخواهم بدانم برایش اندازه است یا نه. بعد از آن خواستند تماس تصویری برقرار کنند تا لباس را در تن من ببینند. وقتی تماس برقرار شد، من چون از قبل حس میکردم این آقا ممکن است قصد بدی داشته باشند، دوربین را رو به دیوار گرفتم و بعد دیدم که او هم صحبت نمیکند. بعد از چند دقیقه چند فحش رکیک به من داد و گفت از لباسی که در دیوار گذاشتهای مشخص است معلومالحال هستی و بعد قطع کرد.»
روژان فریلنسری است که برای کار از شیراز به تهران آمده است. او میگوید: «سه سال پیش، در سال ۹۶، وقتی درخواستم برای اجاره سوییت را در دیوار گذاشتم، چندین و چند درخواست صیغه و همخانه شدن با آقایان برایم میآمد.»
روژان میگوید: «آقایی به من پیام داد و گفت که منزلش در زعفرانیه است و چون زیاد به سفر میرود، دنبال یک خانم بیحاشیه و اهل سفر و شاد میگردد که او را در این سفرها همراهی کند. بعد شروع به تعریف کردن کرد و گفت خانم متشخصی به نظر میآیم.»
تفاوت داستان روژان با سایر داستانها در یک چیز است و آن هم اینکه روژان برخلاف باقی نمونهها این مسئله را پیگیری کرد و با پشتیبانی برنامه در میان گذاشت. پشتیبانی هم به او قول پیگیری داده و گفته بود در ضمن نباید شمارهاش را روی سایت میگذاشت، چون گذاشتن شماره امکان مزاحمت را بالا میبرد.
روژان میگوید تا امروز هیچ خبری از پیگیری پشتیبانی برای مقابله با این مورد نشده است.
تیتر گزارشتون اصلا مناسب نیست یه جوری به خواننده القا میکنه که انگار دیوار از این کلاهبرادیها داره سود میبره