گزارشی میدانی از وضعیت هاستلهای ایرانی و رنجی که میبرند
پانیذ میلانی
«الان چهار روز است ورودی ما صفر است و هیچ گردشگری وارد اقامتگاه ما نشده و اتاقهای ما خالی هستند.» این را مدیر داخلی یکی از هاستلهایی میگوید که تا چند ماه پیش جزو فعالترین هاستلهای تهران بود. کم شدن گردشگران خارجی یکی از پررنگترین اخبار بعد از خبر سقوط هواپیمای اکراینی بود. با اینکه چند سالی میشود برای زیادتر شدن گردشگران خارجی اقدامات بسیاری انجام شده و کمپینهای زیادی به راه افتاده، اما برخی از فعالان این حوزه معتقدند ریزش تعداد گردشگران خارجی از چند سال پیش شروع شده و چیزی نیست که محدود به همین بازه زمانی بعد از سقوط هواپیما باشد؛ زنگ خطری که صدای آژیرش حالا بلندتر از هر وقت دیگری است. اما گردشگری ایران تا کجا یارای مقابله با چنین وضعیتی را دارد؟
درآمدمان یکچهارم شد
هاستلی که داستانش از صحراهای تونس با سوال چند گردشگر آلمانی درباره ایران شروع شد، ممکن است تا چند ماه دیگر برای همیشه چراغهایش خاموش شود. مدیر داخلی این هاستل میگوید چندین سال پیش از یک گروه در فیسبوک شروع به کار کردهاند، اما حالا با این وضع معلوم نیست تا چند وقت دیگر بتوانند ادامه دهند. او میگوید روند از دست دادن توریستها چیزی نیست که مشکل یکی دو روزه صنعت گردشگری ایران باشد. این مشکل سالهاست وجود داشته و دارد، منتها این روزها دیگر کارد به استخوان رسیده و ورودی گردشگران هر روز بیشتر به صفر نزدیکتر میشود. او میگوید: «سال ۹۶ بهترین سال گردشگری ایران بود که برجام منعقد شد. بعد از آن اتفاقاتی مثل رئیسجمهور شدن ترامپ، خروج از برجام، جریانات اخیر و بقیه اتفاقات این چند وقت باعث شد مسافران ما تقریبا نصف شوند و ما پلهپله مسافران خود را از دست بدهیم تا اینکه این اواخر ورودی گردشگران ما نزدیک به صفر شد.»
میپرسم اگر این وضع ادامه پیدا کند، تا کی میتوانید دوام بیاورید؟ میگوید در جلسهای که با مدیران چند هاستل و مرکز گردشگری فعال در تهران داشتیم، همه منتظر سال نو هستند تا ببینند چه اتفاقی قرار است بیفتد. بلکه تغییری در این وضعیت پیش بیاید. خیلی از آنها تا همین الان هم با تعدیل نیرو توانستهاند ادامه دهند. حتی اگر یک توریست خارجی هم بخواهد به ایران سفر کند، دیگر نمیتواند، زیرا اساسا پروازی وجود ندارد. حس رعب و وحشتی که این چند روز در کشورهای خارجی نسبت به ایران تزریق شد از یک سو و عدم امکان ورود به ایران از یک سو، سد راه گردشگران خارجی برای ورود به ایران شده است. سفارتها هم به همه شهروندان خود ایمیل زدهاند و در آن ایمیل به شهروندان خود بابت سفر به ایران هشدار دادهاند و از آنها خواستهاند از سفر به ایران خودداری کنند و حتی برای بعضی شهروندان خود بلیت برگشت خریدهاند. حجم تبلیغات رسانهای منفی علیه ایران این روزها بسیار بالاست، چون همه کشورها به فکر مسافران و شهروندان کشور خود هستند.
سوال بعدی این است که هر مسافر چقدر ارز وارد کشور میکرد؟ میگوید مسافرانی که ما داشتیم، اکثرا از کشورهای اروپایی مثل آلمان وارد کشور ما میشدند. در سال ۹۶ هر مسافری که وارد ایران میشد، به طور میانگین، ماهانه با خودش رقمی بین ۸۰۰ تا هزار یورو وارد کشور میکرد. آن زمان ایران خیلی کشور ارزان-قیمتی برای مسافرت نبود، بعد از آنکه قیمت یورو بالا رفت، همان رقم هزار یورویی که مسافران در ایران خرج میکردند، تا ۲۰۰ یورو کاهش پیدا کرد و با همین ۲۰۰ یورو یک ماه اینجا اقامت دارند. همه این مشکلات به یک طرف، اینکه ما جدیدا بین همکاران رقیب هم پیدا کردهایم، یک مشکل دیگر است. اوایل که کار خود را شروع کردیم، منحصربهفرد بودیم. اما الان حدود ۳۰ هاستل دیگر فقط در تهران رقیب ما هستند. ما فقط سعی کردیم سبک زندگی عادی همه ایرانیان را به گردشگران خارجی نشان دهیم و نمیخواستیم مثل خیلی از هاستلها فضایی فانتزی و تزیینشده با بتهجقه به گردشگران خارجی نشان دهیم. اما با این حال و اوضاع مشخص نیست تا کی بتوانیم ادامه دهیم.
مگر ایرانیها هم از این کارها بلدند؟
خیلی از ما ایرانیان فکر میکنیم در ذهن مردم دیگر کشورها به هنردوستی و هنرمندی معروفیم، اما مدیرعامل این هاستل میگوید دقیقا برعکس تصوری را که ما از خودمان داریم، آنها درباره ما فکر میکنند. او میگوید خیلی از گردشگران خارجی نمیدانند در ایران نمایشگاههایی در گالریهای مختلف برگزار میشود. وقتی برای گردش آنها را به بعضی از گالریها میبردیم، تعجب میکردند و استقبال مردم از این نمایشگاهها و سطح کارهایی که در آنجا میدیدند، برایشان عجیب بود. ذهنیتشان نسبت به ایرانیها این است که: «مگر ایرانیها هم از این کارها بلدند؟» این باعث میشود دیدن چنین فضاهایی در ایران برایشان تعجببرانگیز باشد که متاسفانه نگاه آزاردهندهای است، اما رایج است. وقتی به یک نمایشگاه میرفتیم یا توریستها اثری هنری را میدیدند، با تعجب میپرسیدند مگر ایرانیان هم میتوانند چنین آثاری را خلق کنند؟
میپرسم چه چیزی از ایران بیشتر در ذهن گردشگران خارجی باقی میماند؟ میگوید ۸۰ درصد نظرات مثبت است، اما جنبههای منفی هم وجود دارد که ما هیچوقت نخواستیم آنها را سانسور کنیم. ما روایتهای دستاولی را که از مسافران میشنیدیم، نظرات واقعیشان نسبت به ایران میدانستیم. برایشان تسلط خیلی از ایرانیان به زبان انگلیسی جالب بود. چیزی که در کشورهای همسایه تقریبا نایاب است. مثلا میگفتند در گرجستان یا ترکیه توریستها نمیتوانستند به زبان انگلیسی با مردم آن کشور ارتباط برقرار کنند. از طرفی هم زبان مردم آن کشور را متوجه نمیشدند. اما ایرانیها حتی دستوپاشکسته میتوانند به زبان انگلیسی با گردشگران صحبت کنند و با آنها ارتباط برقرار کنند.
یکی از جذابیتهای ایران برای گردشگران خارجی که اتفاقا به گردشگری ما لطمه میزند، این است که به خیلی از گردشگران به طور رایگان خدمات میدهند که این رفتار باعث سوءاستفاده بعضی گردشگران شده است، زیرا آنها هم انسانهایی عادی هستند و از بهشت نیامدهاند. مثلا بعضی توریستها کنار جاده میایستند تا ماشینی برای آنها نگه دارد و آنها را به مقصدشان برساند. چون این فرهنگ خارجیدوستی در ایران زیاد است. اتفاقا ماشینهای خوبی هم برای آنها میایستند و هیچ مبلغی هم بابت کرایه از آنها دریافت نمیکنند، یا جای خواب رایگان به آنها میدهند، که این باعث سوءاستفاده شده و اصلا فرهنگ مثبتی نیست.
مدیر داخلی این هاستل که این روزها طبق اعلام این گروه چند قدمی بیشتر تا ورشکستگی فاصله ندارند، تنها امیدش را سال نو میداند تا ببیند آیا بعد از سال نو اتفاقی میافتد تا کمی بتوانند نفس بکشند؟ خودش میگوید اگر این وضع ادامه پیدا کند، بعید میداند دیگر گردشگری ایران بتواند روی پا بایستد.
قانونی که ما را از پای درآورد
نفر بعدی که درباره وضعیت گردشگری ازش سوال میپرسم، کسی است که شغلش صدور بلیت پرواز برای گردشگران داخلی و خارجیان، بهخصوص گردشگران لبنانی است. درباره وضعیت در این روزها از او میپرسم. میگوید کار کلا کساد است. پروازها گران شده است. مسافرها خیلی کمتر شدهاند و آفر تورها هم کمتر شده است. میگویم مسافرهای داخلی کمتر شدهاند یا مسافران خارجی؟ میگوید هر دو. ما تنها جایی که مستقیم با آنها کار میکنیم، لبنان است. بهتبع مسافران خارجی هم کمتر شدهاند. قانونی هم جدیدا تصویب شده است که علاوه بر عوارض، مالیات خروج هم از گردشگرانی که میخواهند از کشور خارج شوند، میگیرند. فرض کن قبل از تصویب این قانون هم تعداد مسافران ما کم بود، به خاطر تصویب این قانون کمتر هم خواهد شد. درباره این مسئله و گردشگران داخلی دیگر بحثهای امنیتی مطرح نیست. اینجا بیشتر بحثهای مالی مطرح است. به خاطر هزینهها تعداد مسافران ایرانی که به خارج از کشور میروند، کمتر شده است. اما از تعداد مسافران خارجی ما کم نشده است، چون مسافران خارجی ما از لبنان میآیند. لبنان کشوری جنگزده است و وضعیت کشور ما در حال حاضر از لبنان خیلی بهتر است. او میگوید اکثرا لبنانیهایی به ایران میآیند که اینطور که به نظر میرسد، افراد مذهبی هستند و اکثرا هم بلیت برای مشهد میخواهند. کم پیش میآید که یک لبنانی تور هم بخواهد. همینطور باقی حرفهایش را گوش میدهم و میبینم او هم مثل بقیه از وضعیت شاکی هست. انگار همه دنبال معجزه هستند که بتوانند از این وضع نجات پیدا کنند.
ترقهای که تبدیل به بمب میشود
به سراغ یکی از هتلهای معروف یزد میروم که علاوه بر خدمات خوبی که مسافران این هتل در قسمت نظرات سایتهای هتلیابی تعریفش را میکنند، در دسته هتلهای اقتصادی جای گرفته است. تلفنش را از روی سایت برمیدارم و شمارهاش را میگیرم. به بهانه رزرو اتاق با کسی که تلفن را برداشته، صحبت میکنم. چشمم به تقویم روی میز میافتد و خیلی اتفاقی یک تاریخ را برای رزرو اتاق میگویم. به ازای هر شب اقامت در اتاق دو تخته این هتل باید ۴۵۷ هزار تومان بپردازید. میپرسم به نظر شما این قیمت خیلی زیاد نیست؟ چرا هتلها اینقدر گران شدهاند؟ صدای پشت تلفن کمی تعلل میکند و میگوید ما سه ستاره ممتاز هستیم، چهار ستارهها از ما گرانتر هستند. میگویم ما فکر میکردیم تعداد گردشگران کمتر شده، پس قیمت رزرو هتلها ارزانتر میشود. میگوید از تعداد مسافران داخلی کم نشده است و اتفاقا این تاریخی که شما میخواهید، شلوغ است. اوج ورود مسافران خارجی فروردین و اردیبهشت است که اکثر تورهایشان کنسل شده است. میپرسم یعنی خودشان کنسل کردهاند؟ میگوید همه چیز دخیل است. هم ترس خودشان از ورود به ایران، هم نبود پرواز و هم کشور خودشان باعث شده به ایران نیایند. میگویم این برای وضعیت مالی شما خیلی بد است. میگوید بله، صددرصد. این قضیه همیشه بوده. هر درگیری کوچکی که در این کشور اتفاق میافتاد، اولین جایی که آسیب میدید، ما بودیم. هر درگیری که میشد، ما ریزش گردشگر داشتیم. این اتفاقات اخیر وضعیت را از قبل هم بدتر کرد و بزرگترین ریزش گردشگر را در سالهای اخیر داشتیم. میپرسم پس چندین سال است که وضعیت گردشگری همین است؟ میگوید بله. وقتی در اینجا یک ترقه می-ترکد، در کشورهای اروپایی فکر میکنند در ایران بمب منفجر شده است. تمام اجزای صنعت گردشگری ایران، از هتلها تا آژانسها، این روزها وضع خوبی ندارند. بعید هم میدانم حداقل تا سال آینده وضع ما بهتر شود.
این مکالمات فقط بخش کوچکی از جامعه گردشگری ایران را نشان میدهد. جامعهای که روزبهروز در حال کوچک شدن است و مشخص نیست تا محو شدن کامل چند قدم فاصله دارد؟ اما این امید به تغییر وضعیت در سال جدید که همه منتظرش هستند، تا کجا میتواند واقعی باشد؟ آیا میتواند جان تازهای به جسم بی-رمق صنعت گردشگری ایران بدمد؟