همه چیز درباره شغل شریف جزوهنویسی
الهام متقیفر
تمام کلاسهای دانشگاه در تمام ادوار یک یا چند «کاتب» داشتهاند و دارند که در نزدیکترین جغرافیای ممکن به استاد سکنا میگزیند. وی تمامی تلاش خودش را میکند تا در یک نبرد ۹۰ دقیقهای چیزی از حرفهای استاد جا نماند که انصافا هم نبرد سختی است؛ حتی از دید ما حاشیهنشینان کلاس که تنها نظارهگر این نبرد هستیم. (تازه همان را هم اگر باشیم.) کاتب پیش از شروع کلاسها خودکارهایش را شبیه سلاحهای یک رزمنده روی میز میچیند و منتظر شروع نبرد مینشیند و تا پایان نبرد خستهکننده استاد سرش را میان تخته و جزوات با ریتم دقیقی میچرخاند و بیدرنگ مینویسد. اما فرهنگ حاشیهنشینی در کلاس جور دیگری است. آنجا هم قاعدهها و قوانین مختص خودش را دارد. شاید هم یک روز اینجا از قوانین حاشیهنشینی کلاسهای دانشگاه نوشتیم…
اما جزوهنویسی در حاشیه کلاس شبیه نوعی هنر پستمدرن است و از ساختار کلاسیک جزوهنویسی پیروی نمیکند. میگویند خودش را بیشتر درگیر حاشیهنویسی میکند…
زکات علم باید پرداخت بشه
ابولفضل نجفی
ابولفضل نجفی هستم، اما دوستهام شاهین صدام میکنند و از ورودیهای ۹۶ رشته مهندسی مواد دانشگاه شیراز هستم. وقتی که تا ترم چهار، دو بار نامه مشروطی رو از خونواده قایم کرده بودم، با خودم گفتم ببین باید یه تصمیم قاطع بگیری. این شد که تصمیم گرفتم از این به بعد تو کتابخونه درس هم بخونم. به عنوان مصداق عملی قولی که به خودم داده بودم، تصمیم گرفتم برای یک درس که درس سختی هم بود، جزوه بنویسم و منظورم از جزوه نوشتن این بود که سرکلاس حواسم به جای دیگهای پرت نشه تا ببینم آیا میشه مشروط هم نشد یا چی! نهایتا با هر بدبختی که بود، اون درس رو پاس کردم و تصمیم گرفتم در ادامه هم جزوه نوشتن رو ول نکنم.
اون اوایل که جزوه مینوشتم، اینطور نبودم که تلاش کنم الزاما همه چیز رو بنویسم. مثلا گاهی هم توی جزوه به صفحهای یا شکلی از کتاب رفرنس میدادم، اما اخیرا یه کم وسواس خرج میکنم. مثلا بعضی وقتها واسه کشیدن یه شکل سهبعدی وقت صرف میکنم تا کسانی که بعدا اون رو استفاده میکنند، نسخه کاملی از اون درس در اختیارشون باشه. در عین حال دوست دارم ظاهر جزوه جذاب و رنگارنگ هم باشه و محتوا رو درهم نمینویسم تا خواننده کلافه نشود.
خب قاعدتا چون جزوه درسهای خودمو مینویسم، تا حالا درآمدی از اونها نداشتم. یکی از دستاوردهای جزوهنویسی واسه من این بود که فهمیدم میتونم حسود و بخیل هم باشم. مثلا توی آموزش مجازی که گاهی برای فهمیدن یه سری مطالب و نوشتن اونها مجبور میشوم چندین بار فیلم کلاس رو عقب و جلو کنم، به ذهنم میرسه که کاش این رو دیگه واسه کسی نفرستم. ولی بعد از اینکه نوشتن جزوه تموم میشود، با خودم میگم نه؛ زکات علم باید پرداخت بشه.
باید بگم که من حتی نزدیک به رنکهای رشتهمون هم نیستم، ولی از وقتی جزوه مینویسم، وضعیتم خیلی بهتر شده و به نظرم کسی که جزوه مینویسه، حتما رنک نیست و یه رنک هم الزاما جزوه نمینویسه.
در پایان یه نقل قول از دکتر ابراهیمی (عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی مواد دانشگاه شیراز) یادم میآید که گفتن: «جزوه هر کسی، مجموعه خاطرات اون فرد از سر کلاس است و به درد بقیه نمیخوره.»
ما یک کتابخانه مجازی ساختهایم
محمدعلی خرمی
دانشجو بودن شبیه یک فرهنگ است که به قول معروف در طول زمان دستخوش تغییراتی میشود. یک نمونهاش همین که آدمهای قبلی به آدمهای فعلی میگویند: نسل شما عجیب و غریب است. والا!
اگر بگویم من ادمین کانال جزوات و کتب مهندسی مواد هستم، احتمالا دانشجوهای قدیمیتر میگویند: این دیگر چه جورش است؟
خب پس در ابتدا باید بگویم که ماهیت اینگونه کانالها که در تلگرام موجود هستند، این است که با بارگذاری نمونه سوالات سالهای گذشته و همینطور فایلهای کتب منبع و جزوات درسی به دانشجو در جهت تحصیل بهتر کمک میکنند.
من از سال اول دانشگاه میدیدم که رشتههایی همچون مهندسی برق، مکانیک و کامپیوتر و… کانالهایی با محتوای جزوات و کتب درسی شکل دادهاند و من با خودم گفتم چرا رشته ما (مهندسی مواد و متالوژی) چنین کانالی ندارد؟! پس شروع به جمعآوری جزوات و نمونه سوالات و کتب دروس پایه و عمومی کردم و کانالی متشکل از چند نفر از همرشتهایهای همورودی خودم و دوستان دبیرستانی که در دانشگاه نیز با هم بودیم، ساختم. آن زمان فکر میکنم نزدیک به ۲۸ نفر عضو این کانال بودند. از سال دوم دانشگاه با تخصصیتر شدن دروس شروع به خلاصهنویسی کردم و علاوه بر جزوهها و کتب منابع اینها را نیز در کانال قرار میدادم. چیزی که در کانالهای رشتههای دیگر دیده نمیشد و آنها تنها دروس عمومی و پایه را پوشش داده بودند. با گذشت زمان و عدم رشد تعداد اعضای کانال و اینکه من تنها جزوات ترمهای خودم را داشتم و جزوههای ترمهای بالاتر و پایینتر را نداشتم، از ادامه و گسترش این کار ناامید شدم، تا اینکه در سال سوم به واسطه یکی از دوستانم با یک همرشتهای ورودی ۹۷ آشنا شدم و با استفاده از ایدههای او و افزایش تعداد اعضا این کار را دوباره از سر گرفتم. با وجود این همرشتهای ۹۷ مشکل جزوات و منابع ترمهای پایینتر حل شد و برای حل شدن جزوات ترمهای بالاتر از گریدرها و دوستان همرشتهای ۹۵ کمک گرفتم. این مجموعه تا حد زیادی خوب پیش رفت و در آخر به واسطه دوستی و آشنایی با چند نفر از دانشجویان رشتههای دیگر و انجمن علمی مهندسی مواد برای این کانال تبلیغاتی صورت گرفت که نتیجههای خوبی هم داشت. حالا این بساط مجازی برای هر جا که بد بود، برای من دلگرمی خوبی به حساب آمد. چون دانشجویان به منابع آموزشی مختلف نیاز داشتند، با رشد خوبی از جهت اعضای کانال روبهرو شدم. متاسفانه این کارها نهتنها هیچ حمایتی از سوی دانشگاه نمیشود، بلکه بعضا با انجام اینگونه کارها مخالفاند و ما مدیران این کانالها هیچ گونه سودی از این کار نمیبریم و حتی برای اینترنت هزینه هم میکنیم.
از آنجا که این کانالها مدیران مختلفی دارند و هر کدام جزوهنویسهای ورودی خود را میشناسند، برای پیدا کردن محتواها مشکل بهخصوصی نداریم و اگر هم جایی کم آوردیم، معمولا با فراخوانی در کانال از اعضا درخواست کمک میکنیم. تبلیغ کردن اینجا هم اتفاق میافتد. برای افزایش تعداد کاربران کانال با ارتباطی که با کانالهای دیگر داریم، هر از گاهی تبلیغ همدیگر را میکنیم و البته انجمنهای علمی هم کمکمان میکنند. معمولا اعضای کانال صرفا دانشجویان کارشناسی نیستند و بچههای ارشد هم سری به ما میزنند، به همین خاطر ما آگهیهای استخدام، وبینارهای برگزارشده دانشگاههای برتر کشور، دورهها و کارگاههای ترتیب دادهشده از سوی انجمن علمی و همچنین اخبار مختلف دانشگاه را پوشش میدهیم.
میشود هدف این کارها را تشکیل یک کتابخانه مجازی دانست که دانشجویان رشتههای مختلف از آن بهره میبرند.
جزوهنویسان، تاریخنویسان دانشگاه
فاطمه خدمتی
آغاز جزوهنویس شدن من برمیگردد به قبل از دانشگاه؛ یعنی همان دوران دانشآموزی، که اگر تعریف از خود نباشد، همیشه به عنوان یک دانشآموز خوشخط شناخته میشدم. همچنین به خاطر کمالگرایی و دقت عملی که در همه کارهایم، از جمله جزوهنویسی، داشتم، سعی میکردم واو به واو نکات درسی را یادداشت کنم. همین ویژگیها باعث شده بود از همان ترم اول، در دانشگاه به عنوان جزوهنویس شناخته شوم.
من معتقدم جزوهنویسان دو دسته هستند. دسته اول، افرادی هستند که ذاتا جزوهنویساند و همیشه و همه جا در حال ثبت مطالباند؛ دانشگاه و خارج از آن هم ندارد و حتی در کلاسهای فوق برنامه هم جزوههایشان شناخته میشود. دسته دوم، افرادی هستند که سعی دارند خودشان را جزوهنویس معرفی کنند؛ همانهایی که نزدیک امتحانات یادشان میافتد جزوهشان را کامل کنند تا در اختیار همکلاسیهایشان قرار دهند! جزوهنویسی همیشه برای من فوایدی داشته و همین باعث شده همیشه به نوشتن جزوه در کلاس اصرار داشته باشم؛ حتی درسهایی که جزوههای آماده آنها موجود است. اولین فایده جزوهنویسی این است که باعث میشود با توجه بیشتری به درس گوش دهم؛ حتی تجربه نشان داده جزوهنویسی در کلاس، شبیه یک قرص مودافینیل عمل میکند و در خستهکنندهترین کلاسها هم، درحالیکه همه در حال چرت زدن هستند، شخص جزوهنویس بدون احساس ذرهای خوابآلودگی، هوشیاری خود را حفظ کند. همچنین کسی که جزوه مینویسد، خیلی هم با درس بیگانه نیست و برای یک بار هم که شده، جزوه را برگ زده است. البته که سختیهایی هم دارد.
برخلاف پیشنهاد خیلی از دوستانم، هیچگاه دید مادی به جزوههایم نداشتهام و همیشه سعی کردهام بیدریغ جزوههایم را در اختیار بقیه قرار دهم. همین که دوستانم برایم آرزوی سلامتی و موفقیت میکنند، کافی است. البته ناگفته نماند لطف بعضی از دوستان، بیشتر از اینهاست و اگر به نمونه سوال امتحانی یا کتابی نایاب دست پیدا میکنند، آن را در اختیار من هم قرار میدهند و میگویند این به پاس قدردانی از جزوه شماست.
در رابطه با نحوه آشناییام با کانالهای جزوهنویسی، باید عرض کنم که از همان ابتدا، متوجه فعالیت آن شدم، اما فکر نمیکردم روزی به کارم بیاید و به همین دلیل، در آنها عضو نشدم. تا اینکه یک روز ادمین یکی از کانالهای تلگرام به من پیام دادند و خواستند چند جزوه درسی برایشان بفرستم. به طور کلی، فکر میکنم دسترسی به دستنوشتههای جزوهنویس کار سختی نیست و فرقی نمیکند کلاس حضوری باشد، یا مجازی.
یکی از خاطرات جالبی که از جزوهنویسی به یاد دارم، مربوط میشود به ترم چهارم، ساعت هفت و نیم صبح، وقتی که درس خوردگی داشتیم. همیشه اینطور بود که استاد ضمن درس دادن سوالاتی از مباحث قبل مطرح میکردند تا ببینند چقدر درس را مطالعه کردهایم، اما هیچوقت جواب سوالاتشان را نمیدانستیم. یک روز، هنگام پرسش، استاد رو کردند به من و سوالی پرسیدند، اما متاسفانه جواب آن را نمیدانستم. استاد هم حسابی از خجالتم درآمدند و گفتند: شما که این همه جزوه مینویسی، پس جزوههایت چه سودی دارد؟ جزوهها را دور میاندازی؟
با این حرف، بسیار خجالتزده شدم و همه همکلاسیها خندیدند و از آن روز تصمیم گرفتم سر کلاس این درس، دیگر هیچچیز ننویسم. حتی روزهایی که غایب بودم، استاد از همکلاسیهایم پرسوجو میکردند: این خانمی که جزوه مینوشت، امروز چرا نیامده؟ میخواستم از او درس بپرسم.
خلاصه این جزوهنویسی حسابی برای من دردسرساز شده بود، اما در عوض، برای همکلاسیهایم اسباب خنده فراهم آورده بود!
شیوه جزوهنویسی من در کلاسهای آنلاین، هیچ تفاوتی با کلاسهای حضوری نداشت. ضمن تدریس، تمام مطالب را یادداشت میکردم، یا اگر سرعت تدریس خیلی بالا بود، ابتدا چرکنویس اما کامل، مینوشتم و بعدا پاکنویس میکردم. دیدن کلاسهای ضبطشده خیلی وقتگیر است و هیچوقت این کار را نمیکردم. آنچه در جزوهنویسی خیلی برایم اهمیت دارد، علاوه بر کامل بودن جزوه، مرتبنویسی و نظم جزوه است، چراکه به نظر من دستخط هر کس تا حدودی نشان از شخصیت او دارد. البته این جمله در مورد آقایان خیلی صادق نیست!
گاهی فکر میکنم جزوهنویسان، مانند تاریخنویسانی در دانشگاه هستند که وقایع را ثبت و ضبط میکنند، و اینگونه است که ادبیات متفاوت جزوهنویسی هر کس میتواند روایتهای تاریخی مختلفی ایجاد میکند، آنگاه دقت در ثبت جزئیات مشخص میکند کدام روایت معتبرتر است!
اینها تجارب و نظرات من بود نسبت به جزوهنویسی و در پایان، باید عرض کنم که جزوهنویسی اعتبار ویژهای ندارد که به خاطر آن خودمان را به زحمت بیندازیم و تلاش کنیم جزوهنویس شویم، مگر آنکه دستنوشتههای معمول خود را در اختیار دیگران قرار دهیم.