فاضل ترکمن
کتابفروشی دنج خودم را خیلی اتفاقی پیدا کردم. اولین بار از خانه محمدعلی سپانلو برمیگشتم که جلوی راهم سبز شد. پیادهروی میکردم و در احوالات شاعر تهران و مهربانیهاش بودم که رسیدم به کتابفروشی «کتاب آمه». یک کتابفروشی دنج در بلوار کشاورز، تقاطع کارگر، شماره ۳۰۸. از همان نمای بیرونیاش یک کتابفروشی شیکوپیک و جنتلمن میبینی که شبیه به کتابفروشیهای مدرن پاریس است. با لوسترها و چراغهایی که در شب فضای کتابفروشی را شاعرانهتر میکنند. وارد میشوی و انگار در یک جزیره سه طبقه هستی از کتابها و سیدیها و محصولات فرهنگی. همهجا بوی کاغذ و کتاب میآید. حتی طبقه همکف یعنی کافه کتاب آمه که زیر هر میز، تعدادی کتاب به زبان اصلی قرار داده شده است. از نوع چینش و گزینش کتابها و سلیقه کتابفروشی بهراحتی میتوانی بفهمی که با یک ناشر یا کتابفروش معمولی طرف نیستی که مثل خیلیهای دیگر فرقی میان کتاب و کباب قائل نباشد! معلوم است این کتابفروشی بکر که در یکی از زیباترین خیابانهای تهران غریب افتاده، بهخاطر همین تنهاییاش سود مالی چندانی هم ندارد و پُشت آن یک دنیا عشق و علاقه ایستاده است که همچنان و به این زیبایی سرپاست. پیرمرد مهربان دنیای نشر و کتاب، محمود آموزگار که البته هم ظاهرش و هم دلش از من و ما خیلی جوانتر است. حسابی هم خوشتیپ است! رنگهای شاد میپوشد و کوله روی دوشش میاندازد! او علاوه بر سوابق درخشانی که در تاسیس نشر و کتابفروشی «کتاب آمه» دارد، بهعنوان رئیس اتحادیه ناشران ایرانی، تلاش زیادی در ارتقای ناشران مختلف و همچنین مطرح شدن آنها در سطح جهانی داشته است. روی اسم کتابفروشیاش هم حساس است! «آمه» با آی باکلاه نه «عامه!». معنی آمه را نمیخواهد از او بپرسید. در لغتنامه دهخدا آمده! خودتان را لو ندهید! آمه یعنی «مرکبدان». از همینجا باید بفهمید با چه ناشر اصیل و سختگیر و کلاسیکی طرف هستید. الان که دارید این مطلب را میخوانید، کتاب آمه منتظر شماست. با آن نمای بیرونی چشمنواز و تنهاییاش لابهلای مغازههای تجاری. بروید. کتاب مورد علاقه خودتان را از کتاب آمه تهیه کنید و برگشتنی سَری هم به پارک لاله بزنید و کتاب را تورق کنید. حالتان را خوب میکند.