گفتوگو با پژمان جمشیدی درباره «لونه زنبور» و حضور همزمان بازیگران بر پرده سینما
احمد عظیمی
زمانی که پژمان جمشیدی با سریالی همنام خودش در تلویزیون ظاهر شد، شاید خیلیها هرگز فکر نمیکردند روزی او را در قامت کاندیدای بازیگری نقش مکمل مرد در مهمترین رویداد سینمایی ایران ببینند. سریال «پژمان» در دورهای ساخته شد که تب سلبریتیها همهجا در حال داغ شدن بود و حضور یک فوتبالیست معروف آن هم در تلویزیون، تنها یک دلیل میتوانست داشته باشد؛ ایجاد جذابیت برای مخاطبان از طریق ستاره فوتبال که اگرچه ربطی به هنر ندارد، اما مخاطبش کم از سینما و تلویزیون نیست و چهبسا بیشتر هم هست. بازی قابل قبول پژمان جمشیدی در سریال «پژمان» نشان داد که او شاید فوتبالیست خیلی موفقی نبوده، اما در بازیگری استعدادهای زیادی دارد.
یکی از مسائلی که ما این روزها شاهد آن هستیم، مشترک بودن بازیگران در چند فیلم است که با هم اکران میشوند. مثالهای متعددی هم گواه بر این تکراری بودن وجود دارند. شما هم در این بازه زمانی یکی از همین بازیگران بهحساب میآیید که دو فیلم بهصورت همزمان اکران دارید. فکر نمیکنید این اتفاق برای مخاطبان موجب یکنواخت شدن سینما شود؟
فکر میکنم اگر کیفیت فیلمها و کیفیت بازیگر خوب باشد، این اتفاق نمیافتد. نمونه این اتفاق آقای عطاران است که در این چند سال با وجود پرکاریاش، همواره مورد توجه مردم بوده و از فیلمهایش هم همیشه استقبال شده است. ایشان را مثال میزنم، چون بازیگر مورد علاقهام هستند. من بهعنوان مخاطب این عرصه فکر میکنم میزان تولید فیلم برای سینمای ما کمی زیاد است. این جمله را در مقایسه با تعداد بازیگرانی که توانایی ایفای نقشها را دارند، میگویم. البته این نکته را هم متذکر شوم که حضور من بهطور همزمان در یک بازه زمانی برنامه من نبوده، بلکه برنامه اکران و نوبتدهی به این شکل اتفاق افتاده و بهخاطر پرکاری من نبوده است. من بعد از اکران این دو فیلم به احتمال زیاد تا آخر سال فیلمی غیر از «سوءتفاهم» نخواهم داشت. بنابراین فکر میکنم این تعداد فیلم در سال خیلی زیاد نیست. خیلیها هستند که چند فیلم در نوبت اکران دارند، اما آن آثار مورد توجه سینمادار یا پخشکننده قرار نگرفته تا اکران شوند.
یعنی شما معتقدید برای این تعداد تولید فیلم در سال کمبود بازیگر داریم؟
من فکر میکنم دلیل این تعدد همین باشد. درواقع معیار این کم بودن تعداد بازیگرانی است که مورد اعتماد باشند و به آنها نقش داده شود. اگر توجه کنیم، در دهههای اخیر هم همین مسئله وجود داشته و چند بازیگر معدود بودهاند که بیشتر فیلمها را بازی میکردند؛ مثلا بیژن امکانیان، ابوالفضل پورعرب، نیکی کریمی و… که در دهههای اخیر پرکار بودهاند و مردم هم از آن استقبال میکردند. حالا یکسری بازیگران دیگر پرکارتر شدهاند، مثل جواد عزتی یا بابک حمیدیان و…
همانطور که در ابتدا به این موضوع اشاره کردم، شما این روزها با دو فیلم («لونه زنبور» و «تگزاس») همزمان بر پرده سینماها حضور دارید. «لونه زنبور» یکی از فیلمهای شماست که با استقبال زیادی از سوی مخاطب عام مواجه شده است و با وجود تمام ضعفهایی که دارد، جنس شوخیها و موقعیتهای طنزش به نسبت فیلم دیگرتان («تگزاس») برای مخاطب تا حدودی تازگی دارد. ترکیب زوج شما و محسن کیایی _که اتفاقا او هم چند فیلم همزمان در سینما دارد_در «لانه زنبور» یکی از نقاط مثبت فیلم است که لحظات این دو شخصیت در فیلم خوب و منسجم از کار درآمده. این اتفاق چقدر برایتان قابل پیشبینی بود؟
اولین شرطی که برای خلق یک زوج و مورد قبول واقع شدن از سوی مخاطب هست، ارتباط خود آن دو بازیگر است. در مورد محسن این اتفاق در خارج از کار بهخوبی رخ داده. من و او با هم دوستیم و خصوصیات اخلاقی یکدیگر را میدانیم و من شخصا خیلی او را دوست دارم و این رفاقت فرا از رابطه دو همکار است. به همین دلیل خیلی از اتفاقاتی که در فیلم میافتد، حاصل همین راحت بودن ما با یکدیگر است. خیلی از اتفاقاتی که در فیلم افتاد، حاصل بداهه و ایدههای لحظهای بود و از آنجا که محسن خودش فیلمنامه را نوشته بود، با اجازه او و نظر کارگردان در فیلم به وجود آمد. مثلا یک جایی در فیلم هست که اسمها را چک میکنیم و شوخیاش هم درآمده، آن صحنه ایده من بود که به محسن پیشنهاد دادم، او هم پذیرفت. فکر میکنم تقابلی که در فیلم وجود داشت، خیلی به ما کمک کرد و باعث شد لحظات شیرینی داشته باشیم. فکر میکنم برای خیلی از فیلمهای کمدی این اتفاق رخ میدهد. بههرحال در آثار کمدی چیزهایی سر صحنه رخ میدهد که به بهتر شدن فیلم کمک میکند و «لونه زنبور» هم از این قاعده مستثنا نیست و ما سر صحنه به بعضی چیزها رسیدیم.
شما میدانید که طرح «لونه زنبور» کپی فیلمی محصول انگلستان است که از روی همان نسخهای هالیوودی ساخته شده است؟
بله، در جریانم. البته خب محسن در این طرح تغییراتی داده که آن را بهاصطلاح بومیسازی کند. مثلا تبدیل شدن کلانتری به خوابگاه دخترانه یا هویت خود کلانتری. ما سکانسهای زیادی را حذف کردیم که فیلم زودتر به کلانتری برسد تا از خطر اشتراکات با آن طرح فرار کند. من فکر میکنم فیلم بهاندازه جلو میرود و بهموقع وارد فضای کلانتری میشود، اما الان به نظرم این اتفاق جای درست فیلم قرار دارد و اتفاقات موقعیتهای جالبی را به وجود میآورند. البته من دوست داشتم لوکیشن ایست بازرسی را در جایی محلیتر نشان دهیم، چون فضایی که آنها در آن زندگی میکنند، محلی قدیمی و تنگ و باریک است و لوکیشن ایست بازرسی هم میتوانست با قرار گرفتن در این فضا بار طنز بیشتری به کار بدهد.
این اقتباسگرایی یا اصل نبودن طرح فیلمها در سینما و تلویزیون ما بسیار شایع شده است. لزوما به کپیبرداری از آثار خارجی هم محدود نمیشود، بلکه فیلمهای سینمای قبل انقلاب را هم دربر میگیرد، یا به تشابه اسمی میانجامد. فکر نمیکنید این اتفاق باعث آسیب خوردن سینمای ما شود؟
در جایی خواندم که موضوعیت فیلمنامههای دنیا – اگر اشتباه نکنم- درباره ۱۰۰ تا ۱۵۰ موضوع است. بنابراین فکر میکنم تا یکجایی تشابه در طرح فیلمنامهها طبیعی است. از سوی دیگر، فکر میکنم اگر اثری حتی کپی باشد و خوب از کار درآید، من مشکلی با آن نخواهم داشت. الان شاید فضای مجازی و دسترسی فراگیر به اطلاعات یا فیلمها خیلی از محدودیتها را از بین برده باشد، اما یکزمانی بسیاری از افرادی که در شهرستانها زندگی میکردند، امکان این را که فیلمهای روز را ببینند، نداشتند. حالا اگر در این شرایط بشود فیلمهایی با طرحهای قوی را ایرانیزه و بهروز کرد، به نظرم ایرادی ندارد. مهم کیفیت نهایی آن اثر است و من شخصا گاردی نسبت به این اتفاق با آن شرایطی که گفتم، ندارم. اما خب هرچقدر کارهایمان دسته اول باشد، قطعا خوب است. «لونه زنبور» نیز در اساس خود طرحش را از جایی برداشته، اما بومیسازی آن، که با چیزهایی مثل کلانتری یا ایست بازرسی به وجود آمده، تنها برای یک ایرانی جذاب است.
شما تاکنون بیشتر در نقشهای کمدی دیده شدهاید. آیا کمدین شدن ایدهآلتان در سینماست؟
این فیلم هم مثل چند کار دیگری که من بازی کردهام، یک کمدی است، اما خب من در همین دوره اخیر جشنواره فیلم فجر، «سوءتفاهم» را داشتم که نقشی کاملا جدی است و برای آن کاندیدا هم شدم. چیزی که من میبینم، این است که بهعنوان بازیگر باید در راستای چیزی که در فیلمنامه گفته شده، حرکت کنم. کمدی یا جدی فرق نمیکند. من نقشی را بازی کردهام که از سوی نویسنده و کارگردان طراحی شده است. به نظرم این سبکها نیستند که بازیگری را انواع میدهد، بلکه یک بازیگر تنها باید بتواند نقش را بفهمد و از آن خود کند. حالا کمدی یا تراژدی فرقی نمیکند.
افقتان برای حضور در سینما چیست؟ آیا برای چگونه طی کردن آن، مسیری را ترسیم کردهاید و تصویر مشخصی دارید، یا با اتفاقات پیش خواهید رفت؟
یکی از مسائلی که من بهخصوص در سینمای خودمان دیدم و باعث عقب ماندن، درجا زدن، یا حتی محو بازیگران شده، مسئله مالی است. اگر آدمها اولویت یا دغدغهشان مسائل مالی باشد، نمیتوانند با توجه به سلیقه شخصیشان کار کنند. هرچند خیلیها نگاهشان این است که ما بازیگریم و باید نقش را بازی کنیم و دستمزدمان را بگیریم، این کار را هم باید زمانی انجام دهیم که معروف شدهایم و اقبال زیاد است. من نمیدانم در آینده بازیگریام چه رخ خواهد داد، اما از روندی که تابهحال طی کردهام، راضیام. هم شانس آوردهام و هم دوست خوبی مثل پیمان قاسمخانی را کنارم داشتهام که مرا راهنمایی کند و خودم هم در انتخابهایم وسواس به خرج دادهام. چیزی که مطمئنم، این است که مسئله مالی برایم در اولویت قرار ندارد. نمیگویم که پول برایم مهم نیست، اما زمان فوتبالم هم اینطور نبودهام که اولویت اولم مسئله مالی باشد. نمیدانم در آینده چه اتفاقی برایم رخ دهد، اما سعی میکنم تلاشی را که کردهام، خراب نکنم. من در چهار سال گذشته خیلی بیشتر از یک فرد عادی که در سینما وارد شده، کار کردهام و تلاشم هم این است تا زحمتهایم را با اشتباه به باد ندهم. همانطور که میگویید، تکرار برای هر بازیگری هست، انتخابهای نادرست یا ریسک در پذیرش نقشها هست و همیشه هم وجود دارد، اما من تمام تلاشم را میکنم کمتر اشتباه کنم.
شما در تئاتر هم فعال هستید و الان هم کاری روی صحنه دارید. مدیوم تئاتر چه ویژگیهایی دارد که هر سال سعی می کنید حداقل در یکی دو نمایش حضور داشته باشید؟
بله، ما قبل از عید «آنسوی آینه» به کارگردانی علی سرابی را روی صحنه داشتیم که قرار است اجراهایش از سر گرفته شود و تا انتهای اردیبهشت هم ادامه داشته باشد. این کار برایم تجربه خیلی متفاوت و خوبی بود. اساسا تئاتر برایم خیلی جذاب است، چون در آن رهاتر هستم و میتوانم نقشهای متفاوتی را تجربه کنم. بههرحال کوچکتر بودن جامعه مخاطبان تئاتر باعث شده شما راحتتر ریسک کنی و تجربههای متفاوتتری داشته باشی. هرچند زنده بودن اجرا کار را سخت میکند و اجازه اشتباه نمیدهد، اما زندگی بیشتری در آن جریان دارد. در نمایش «آنسوی آینه» من نقشی را بازی میکنم که برایم خیلی سخت است و یکی از مشکلترین کارهایی بوده که در چند سال اخیر انجام دادهام. هم کارگردانی علی سرابی سختگیرانه است و هم دست من در بداهه و کمدی بسته است. تماشاچی ممکن است فکر کند بار کمدی نمایش روی من است، اما وقتی کار را میبیند، میفهمد اصلا نقشم کمدی نیست و کاملا فضایی متفاوت با تجربههای قبلیام دارد. این تفاوت برایم خیلی جذاب است و نتیجه نهایی کار هم برایم رضایتبخش است.