عاطفه مشتری
شوری در سر نویسنده: ارهان پاموک، مترجم عین له غریب، انتشارات چشمه
این رمان قصه پسری است به اسم مولود که در یکی از روستاهای اطراف استانبول متولد، و بعدها به همراه پدرش برای کار و ادامه تحصیلاتش راهی استانبول میشود. این رمان از سال ۱۹۵۴تا سال ۲۰۱۲ شامل زندگی پرفرازونشیب مولود است که در این حین تاریخ استانبول را برای خواننده بازگو میکند. شخص اول رمان مولود، یک انسان صادق و مهربان و وفادار است. او همواره بر سنتها و عشق خودش پایبند است و وفادار زندگی خانوادگی. در زمانی که ترکیه در پیچوتاب جنگهای داخلی و حزبهای سیاسی است، مولود همواره از این موقعیتها دوری میکرده و به آغوش خانوادهاش پناه میبرده. زندگی او از زمانی که در مراسم عروسی پسرعمویش شرکت میکند و دچار یک عشق جنونآسا میشود، تغییر میکند. همواره این عشق در سرتاسر زندگیاش از سن ۲۳سالگی و تا کهولت همراهش بوده و به سبب این عشق، زندگی خیلی از اطرافیانش تحت تاثیر قرار میگیرد. مولود کسی که همیشه با آبرو و صداقت زندگی کرده، گرچه همواره از طرف پسرعموهایش یک شخص سادهلوح و روستایی خطاب میشد، اما در چشم خیلی از انسانهای دیگر یک فرد باوجدان است. هیچوقت ناامید نیست و همواره برای بهدست آوردن روزی حلال تلاش میکند، درحالیکه بارها شکست میخورد. در لحظاتی از زندگیاش که متاسفانه ما بارها ممکن است بهخاطر مشکلات، ناشکری و حتی احساس بدبختی کنیم، او خودش را خوشبخت احساس میکند که این روی خواننده اثر بسیار خوبی میگذارد که متوجه شود خوشبختی واقعی همین لحظات و در کنار خانواده بودن است. قصه مولود در آلونکهای اطراف استانبول تا استانبول امروزی است که خواننده را همراه با پیشرفت شهر قرار میدهد. حتی خود مردم ترکیه با وجود اینکه ظاهرا از این پیشرفتها راضی و خشنودند، ولی در باطن دنبال زندگی قدیمی و ساده خود میگردند و حضور مولود و شغلش باعث میشود آنها با این احساس خود صادق باشند. در طول داستان خواننده متوجه میشود که لذتهای شیرین کودکی و دوران مدرسه چقدر برای انسان مهم است و باعث آرامش روحی انسان میشود. مولود در آخر داستان بالاخره شجاعت این را پیدا میکند و اعتراف میکند که عشق و خوشبختی واقعیاش چه کسی بوده است.
خواننده با خواندن این رمان احساس نزدیکی زیادی با شخصیت اول و افکار و دغدغهها و حتی علاقهاش میکند.
شماره ۶۷۹