تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۶/۱۸ - ۰۷:۲۷ | کد خبر : 716

بعد جدیدی از خودم را کشف کردم

گفتگو با کیان پورتراب، آهنگساز، ترانه سرا،و خواننده گروه کامنت سعید طاهری کوچه پس‌کوچه‌های شمیران را هن‌وهن‌کنان می‌گردم و بالاخره سر از بن‌بست تنگ و ترشی درمی‌آورم. کیان پورتراب، آهنگ‌ساز، ترانه‌سرا و خواننده گروه کامنت، جلوی در سبز می‌شود و هم‌زمان عکاسمان هم از راه می‌رسد و برای عکاسی به کوچه بالایی می‌رویم. جلوی دوربین […]

گفتگو با کیان پورتراب، آهنگساز، ترانه سرا،و خواننده گروه کامنت

سعید طاهری

کوچه پس‌کوچه‌های شمیران را هن‌وهن‌کنان می‌گردم و بالاخره سر از بن‌بست تنگ و ترشی درمی‌آورم. کیان پورتراب، آهنگ‌ساز، ترانه‌سرا و خواننده گروه کامنت، جلوی در سبز می‌شود و هم‌زمان عکاسمان هم از راه می‌رسد و برای عکاسی به کوچه بالایی می‌رویم. جلوی دوربین اصلا راحت نیست و به‌سختی نگاهش را به دوربین می‌دهد و… همه چیز به خوبی و خوشی می‌گذرد و گپ‌وگفت دوستانه ما در استودیو شخصی کیان پورتراب، از موسیقی راک و بچه‌های موزیک زیرزمینی تا گیتار پسردایی و بچه‌های اَنتلکت پیش می‌رود.

بگذار از این‌جا شروع کنم که چه می‌شود آهنگ‌ساز، ترانه‌سرا و خواننده گروه پرطرفدار کامنت تصمیم می‌گیرد آلبوم شخصی منتشر کند؟
کار گروهی مزیت خود را دارد و کار انفرادی هم همین‌طور. تجربه من از گذشته بیشتر شده است و روی پروژه شخصی خودم تمرکز کرده‌ام.
نوازنده تمام سازها خودت هستی؟
بله، در آلبومم گیتار الکتریک، گیتار اکوستیک و پیانو زده‌ام. راستش من از اول هم نوازنده حرفه‌ای نبودم و درگیر تکنیک نوازندگی نبودم و بیشتر برای آهنگ‌سازی و پروداکشن سراغ سازها رفتم.
برای آلبوم اسمی انتخاب کرده‌ای؟
ترجیح می‌دهم اسم آلبوم را نیاورم، اما انتخاب‌هایی دارم.
چقدر برای آن زمان گذاشته‌ای؟
‌از چهار یا پنج سال پیش درگیر جنس موسیقی الکترونیک بودم و تمام جزئیات جذابی که از شنیدنشان لذت می‌بردم. دو سال و نیم است که شروع کردم و الان هم کارهای اصلی‌اش تمام شده و ریزه‌کاری‌ها باقی مانده است.
فضای آلبوم چقدر به کارهایت در کامنت نزدیک است؟
فضای آلبوم واقعا شباهتی به کارهایم در گروه کامنت ندارد. تلاشم هم این بود که فاصله‌ای بگیرم که گفتم: واقعا سخت بود، چون می‌خواستم بُعد جدیدی از خودم در موسیقی را ارائه بدهم. از طرفی برایم جذابیت دارد، چراکه کاملا خودم هستم و خوب و بد آن به خودم برمی‌گردد.
و این کار را برایت سخت کرد…
کارم خیلی سخت شده است، مخصوصا الان آهنگ‌ساز و شاعر هر دو آلبوم خودم هستم و طبیعتا خواننده هم هستم! از طرفی جذابیتی هم برایم دارد: بُعد جدیدی از خودم را کشف می‌کنم. از زمانی که گروه را راه انداختیم، ایده‌های این آلبوم در ذهنم بود و حاصل تجربه چندین ساله من است.
زمانی که قطعه‌ای را می‌نویسی؛ چقدر به مخاطبانش فکر می‌کنی؟
باید به مخاطب فکر کنی. درجه‌بندی دارد و در درجه اول باید خودت اولین کسی باشی که تحت تاثیر قطعه‌ای که ساختی قرار بگیری و باهاش حال کنی. بعد به این فکر کنی که چه کسانی قرار است سمت این موزیک کشیده شوند. به این قضیه فکر می‌کنم و به نظرم هر موزیسین حرفه‌ای باید مخاطبش را در نظر بگیرد.
اصولا کاور کردن قطعه‌های شناخته‌شده را دوست داری؟
راستش وقتی تک‌آهنگ آلبوم جدیدم منتشر شد، خیلی‌ها گفتند: «این چیه؟ این‌که کاوره که!»
درست می‌گفتند؟!
قطعه‌ای را که گفته بودند ازش کپی‌برداری کردم، پیدا کردم و شنیدم و متوجه شدم قطعه من تمپو نزدیکی به آن دارد. جالب بود برایم، چون من واقعا آن قطعه را نشنیده بودم. البته برایم یک دغدغه هم بود که چطور می‌شود که چنین اتفاقی می‌افتد؟
تشابهات این‌چنین در عالم موسیقی رخ می‌دهد.
یکی از کسانی که در همین مورد نظر داده بود، سایتی را معرفی کرد که آهنگ‌های معروف و شبیه به‌هم را معرفی می‌‌کند. باورتان نمی‌شود قطعه‌ای از لدزپلین (Led Zeplin ) و پرل‌جم (Pearl Jam) شنیدم که ملودی‌ها کاملا مثل هم بود. مطمئن باشید هیچ‌کدام از دیگری دزدی نکرده است و نه‌تنها رابرت پلن (یکی از اعضای لدزپلین) چیزی نمی‌گوید که ِادی وِدر (خواننده و گیتاریست پرل‌جم) هم چیزی نمی‌گوید و مردم هم چنین حرف‌هایی را نمی‌زنند. حتی جو ستریانی برای یکی از قطعه‌هایش جایزه گِرمی را برد؛ قطعه‌ای که شباهت عجیبی به قطعه‌ای از گروه کلدپلی (Cold Play) در آلبوم «Viva La Vida or Death and All His Friends» داشت و هیچ اتفاقی هم نیفتاد.
آن‌قدر اوضاع موسیقی در این سبک فقیر است که جایی برای اعتراض باقی نمی‌ماند. در این آلبوم هیچ قطعه‌ای را کاور نکردم.
در مورد آلبوم جدید کامنت صحبت کن.
آلبوم جدید کمی پاپیولار شده و تلاشی است برای نزدیک‌تر شدن به مخاطب و نسبت به آلبوم قبلی‌مان به‌‌روز شده است. فکر کنم هر دو آلبوم هم‌زمان آماده می‌شوند.
این اتفاق کار بچه‌های گروه را سخت‌تر کرد یا وظیفه تو چند برابر شد؟
راستش وظیفه من چند برابر شد، چون بچه‌ها در بخش ترانه ورود نمی‌کنند و معمولا ایده‌هایی را مطرح می‌کنند و آهنگ‌سازی را من پیش می‌برم.
اصولا در گروه چقدر کارها به عهده‌ات است؟
۷۰ تا ۸۰ درصد کارها روی دوش من است و انجامشان می‌دهم و ترانه‌ها را می‌نویسم و آهنگ‌سازی می‌کنم و بعد با بچه‌ها دور هم جمع می‌شویم و کار می‌کنیم.
از روز اول با فلسفه خاصی کارتان را آغاز کردید؟
از اول فلسفه خاصی نداشتیم و تیتر خاصی هم قرار ندادیم که طبق آن پیش برویم. مسیر را ادامه دادیم و رشد کردیم. آدم‌های کم‌حرفی هستیم و هر کس جای خودش را بلد است و فقط پیش می‌رویم. در مورد خودم هم فلسفه‌ام را در قالب یک جمله نمی‌دانم چطور باید بیان کنم!
اولویت اصلی‌ات گروه است یا کارهای شخصی؟
راستش اولویت برایم کارهای شخصی‌‎ام است. گروه ما شامل پنج نفر است با پنج زندگی مختلف و نمی‌توانم با قطعیت در مورد آینده صحبت کنم، اما در مورد خودم می‌دانم قرار است چه کارهایی انجام بدهم.

خودت را شاعر می‌دانی؟
ترانه‌سرا هستم. از اولین ‌بارهایی که برای موزیکم ترانه نوشتم، حس خوبی داشتم. دفترچه‌ای داشتم که همه‌چیز را ایده‌وار می‌نوشتم. اگر دفترچه این‌جا بود، برایت می‌خواندم… موزیک باعث شد که شروع کنم به نوشتن ایده‌هایم. بعضی وقت‌ها از ترانه به موسیقی می‌رسیدم، ولی اکثر مواقع ملودی را به صورت بی‌مفهوم می‌خواندم و به فضای موسیقی فکر می‌کردم و از شب تا صبح موزیک را می‌شنیدم و ایده‌هایی سراغم می‌آمدند.
این اتفاق در گروه‌های حرفه‌ای در سطح دنیا هم افتاده که هر کدام از اعضا به‌تنهایی کارهای خودشان را ساخته‌اند و در گروه هم فعال بوده‌اند. موافقی؟
امیدوارم در آخر من آدم بد ماجرا نباشم. (می‌خندد)
گفت‌وگوی قبلی‌ات با چلچراغ یادت می‌آید؟
راستش نه، چندین سال از آن گفت‌وگو گذشته است.
فکر می‌کنی چقدر به خواسته‌هایت در آن سال‌ها رسیده‌ای؟
اگر خواسته‌هایم را تقسیم‌ کنم به آرزوهای درونی و آرزوهای بیرونی توی جامعه ایران، بخشی را برای مخاطبان این سبک در نظر گرفتم که به خواسته‌هایم نزدیک بوده‌ام، هرچند هنوز به ایده‌آلم نرسیده‌ام. ولی از نظر بخش درونی آرزوها و خواسته‌هایم: راستش به شدت از خودم راضی هستم. روندی که در این سال‌ها و مخصوصا در یکی دو سال اخیر طی کرده‌ام، راضی‌کننده بوده است. تمرکزم فقط روی کارم بوده و به پختگی رسیده‌ام که خودم هم قبلا نمی‌توانستم پیش‌بینی‌اش کنم، ولی پی‌گیر بودم و تلاش کردم و الان که خروجی این سال‌ها در موسیقی را می‌شنوم، راضی هستم.
در حال حاضر چه نگاهی به آینده داری؟
جواب این سوال را این‌طور می‌دهم: تک‌آهنگ که منتشر شد، حدس می‌زدم واکنش‌ها بیشتر باشد. به‌خاطر سبک آن، ملودی‌های روان‌تر و درکل فضای پاپولارتری‌ که قطعه آلبوم جدیدم دارد. احساس می‌کنم آلبوم راهش را پیدا می‌کند.
کی منتشر می‌شود؟
بستگی به نحوه فعالیت‌های تهیه‌کننده دارد و اتفاقاتی که می‌افتد، وگرنه آلبوم تقریبا تمام شده و کارهای نهایی باقی مانده است.
دچار وسواس در جزئیات شدی؟!
الان چند سال است که با این وسواس درگیرم! (می‌خندد) فکر می‌کنم این وسواس لازم است و باید وجود داشته باشد. این روزها آلبوم‌هایی منتشر می‌شوند که چیزهایی درشان است که اصلا…!
نسل قبل از تو در موسیقی راک کسانی بودند که شما از آن‌ها پیروی کنید؟
من هنوز بعضی از قطعه‌‌های اوهام را که می‌شنوم، آن‌قدر برایم جدید است که انگار همین دیروز قطعه ساخته شده است. خیلی‌ها توی موسیقی خوب هستند؛ پویا محمودی که زمانی در گروه باراد ساز می‌زد و آلبوم سولوی خیلی خوبی منتشر کرد. خیلی‌ها در موسیقی راک خوب هستند، یا هر اسم دیگری که روی آن بگذاریم…
خودت چه اسمی روی آن می‌گذ‌اری؟
ترجیح می‌دهم جلوی اسمم سبک خاصی نوشته نشود.
این یک ایراد نیست؟
موزیسین‌های زیادی هستند که آلبوم اولشان بلوز است و بعدی فولک و بعدی کانتری و…
این در درازمدت، هنرمند را بی‌هویت نمی‌کند؟
ببین شناسنامه وجود دارد، ولی تزیین متفاوت می‌شود. این‌طور نیست که من با این لحنی که می‌خوانم، بروم سنتی بخوانم! هرچند بعضی وقت‌ها برای خودم سنتی می‌‌خوانم! (می‌خندد)
جدی؟!
آره! بعضی وقت‌ها برای خودم می‌خوانم!
مثلا نامجو می‌خوانی؟
نه سنتی‌های فاخرتر!
نظرت درباره موسیقی سنتی و موزیسین‌های این حوزه چیست؟
اصولا چیزی که در میان خواننده‌های سنتی وجود دارد و حتی در میان نسل جدید آن‌ها، جدی بودن و پای‌بندی به اصول وجود دارد. روی استیج بسیار مصمم و جدی اجرا می‌کنند و همه چیز درست پیش می‌رود.
این اتفاق در موزیسین‌های راک وجود ندارد؟
راستش انگار این‌جا همه دنبال خروجی سریع و بی‌دردسر هستند و می‌خواهند با کمترین تلاش بهترین نتیجه را بگیرند. این باعث می‌شود تا یک‌سری از تکنیک‌ها را هیچ‌وقت یاد نگیرند.
از ابتدا مراقب بودی که دچار این معضل نشوی؟
نمی‌دانم، ولی اگر بخواهم عامیانه بگویم، انگار کارهایی که کرده‌ام، این اجبار را نشان می‌دهد. مجبور بوده‌ام این مسیر را یاد بگیرم تا به خروجی درستی برسم.
مسئله‌ای که وجود دارد، لحن خواندنت است که انگار تلاش داری کلمه‌های فارسی را با لهجه انگلیسی روی موسیقی راک پیاده کنی؟ هرچند بعد از چند سال انگار به لحن شخصی خودت نزدیک شده‌ای…
توضیح آخرت جوابم را کوتاه‌تر کرد. قطعه‌های اول گروه اوهام هم همین است. من هم وقتی سمت این سبک رفتم، هیچ مرجعی نداشتم و شنیده‌هایم صددرصد انگلیسی بود. برای این‌که بتوانم ملودی‌های نزدیک به موسیقی راک بسازم، با شعر فارسی، ناخودآگاه ذهن من به آن سمت می‌رفت. این طبیعی است، چون مرجعی وجود نداشت. منتها اگر از اول همدیگر را نکوبیم، من هم رشد می‌کردم.
پس موافقی که لحن خواندنت نسبت به آلبوم اول تغییر کرده…
من الان که آن آلبوم را می‌شنوم، کاملا می‌فهمم یک‌سری از کلمات خورده می‌شوند و لهجه دارند. اما به جایی رسیدم که مرجعی که از آن پیروی می‌کردم، تبدیل شد به خودم و تا جایی که به ملودی لطمه نخورد، وضوح ادای کلمات قشنگ است و باید باشد. من موسیقی ایرانی به‌صورت جدی گوش نمی‌دهم و موزیکم کاملا غربی است و این را می‌پذیرم، اما در کنار موزیک غربی، کلام من فارسی است.
البته موسیقی در ایران بسیار ترانه‌محور است…
این انتظار بی‌جای آدم‌هایی است که می‌خواهند با شنیدن یک‌باره قطعه، ترانه‌اش را کامل متوجه شوند. مخاطب خارج از ایران انتظار ندارد با اولین بار شنیدن یک قطعه ترانه را متوجه شود و به دفترچه آلبوم رجوع می‌کند.
ترانه در خدمت ملودی است، ولی در ایران مخاطب انتظار دارد ترانه را خیلی واضح درک کند. درنتیجه بازی با کلمات از بین می‌رود که دلیلش نداشتن منبع استاندارد موسیقی راک در ایران ا‌ست.
کامنت کجای موسیقی راک ایستاده؟
گروه راک نداریم و خُرده‌گروه داریم و دلیلش هم شرایط سخت است. ۱۰ سال است که کنار هم هستیم.
رقابت بهتر و به‌روزتر بود… مردم بیشتر استقبال می‌کردند.
صادقانه بگویم، گروه وجود ندارد. همه دوست‌های من هستند و ممکن است این حرف مرا قبول نکنند و حتی مخالف باشند، اما گروهی که موج ایجاد کند و مردم سمتش بروند، نداریم. هرچند موزیسین درست و حسابی در ایران فراوان است، اما هنوز اتفاق ویژه‌ای نیفتاده و نتوانسته‌ایم آدم‌هایی را که درگیر این موسیقی نیستند، جذب کنیم و آن‌ها هم نهایتا می‌گویند: موسیقی شما غربی است و ما گوش نمی‌دهیم.
دلیلش چیست؟
هم به این موزیک بها داده نشده تا رشد کند و خودش را درست کند، هم موزیسین‌ها نتوانسته‌اند به یک خروجی استاندارد برسند. منظورم یک اتفاق یا گروه خاص نیست و کل جریان موسیقی راک نتوانسته مخاطب‌های زیادی را جذب کند.
فکر می‌کنی کجای موسیقی راک ایستاده‌ای؟
راستش من هیچ‌جای موسیقی راک نیستم. با این‌که عشق بزرگ من است. ترجیح می‌دهم خودم را مورد مقایسه قرار ندهم. تنها عشقم است و جدای از موسیقی کار دیگری نمی‌کنم.
چطور سر از موسیقی درآوردی؟
من تا ۱۸ سالگی سمت موزیک نرفته بودم. گیتار پسر دایی‌ام خانه من ماند و تا مدتی دیگر دنبال آن نیامد. من هم چیزهایی را که می‌شنیدم، می‌زدم. شانس آوردم او آدم فراموش‌کاری بود، وگرنه امروز من مشغول کار دیگری بودم!
اجراهای مناسبتی راضی‌تان می‌کند یا دنبال اجراهای مستقل و بزرگ‌تری هستید؟
اجراهای ما معمولا مستقل بوده و فقط در برج میلاد اجرا نداشتیم که فکر می‌کنم فقط برای موسیقی سنتی باشد.
البته کاوه آفاق بالاخره در برج میلاد دو سانس اجرا داشت…
این اتفاق خوبی است.
به نظرت در میان خواننده‌‌ها و موزیسین‌های پاپ ایرانی، کارهای استانداردی وجود دارد؟
حتما این‌طور بوده است. آدم‌های کاربلدی که موسیقی پاپ را شکوفا کردند و ملودی‌های خیلیخ وبی می‌ساخته‌اند؛ مثلا محمد حیدری که فوت شد، آهنگ‌ساز خوبی بود و ملودی‌های خیلی خوبی می‌ساخت… بچه‌های اَنتلکت موسیقی امروز احتمالا مسخره می‌کنند، اما ملودی‌های او فوق‌العاده بوده است.
نمره ۲۰ برایت کجاست؟
دیده شدن در مارکت‌های خارج از ایران برایم جالب است. وقتی یکی از قطعه‌های آلبوم جدیدمان منتشر شد؛ یکی از طرفدارهایمان قطعه را برای یک مسابقه فرستاده بود و میان هزار قطعه انگلیسی اول شد! جالب بود… این اولین تلاش غیرمستقیم برای مارکت خارج از ایران بود و برایمان شروع مثبتی بود.
تماسی از طرف برگزارکنندگان مسابقه گرفته نشد؟
با ما تماس گرفته شد، ولی تهیه‌کننده‌ای باید هزینه‌ها را تامین کند تا بتوانیم خارج از ایران هم ساز بزنیم یا اجرا داشته باشیم. در مورد سوال قبلت هم این را اضافه کنم که همین که موزیکم با موزیک‌های غربی شباهت‌هایی دارد که اتفاقی با آن‌ها مواجه می‌شوم، برایم نمره ۲۰ است.

شماره۶۷۶

کتابفروشی الکترونیک طاقچه

 

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظرات شما

  1. سولماز
    18, شهریور, 1395 10:04

    من از طریق اوهام و نیما رمضان با کامنت اشنا شدم. این پسر واسه خودش ستاره ایه. خوشحالم خودش هم از فن های اوهام است با اینکه روشی متمایزی داره

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟