یا با ارسال یک عدد دورقمی درصد رضایت خود از این مطلب را اعلام فرمایید
ابراهیم قربانپور
سکانس ۱. دفتر مستر جونز
مستر جونز که یک فرد فاسد رسانهای در آمریکاست، متخصص از بین بردن اخلاقیات در جامعه است و از راه پولهایی که از طریق به فساد کشیدن این جوامع به دست میآورد، ارتزاق میکند. روی در دفتر او با انگلیسی قابل ترجمه به فارسی نوشته شده است: «متخصص در نابود کردن اخلاق در کشورهای خاورمیانه، علیالخصوص آنهایی که رابطه خوبی با آمریکا ندارند». مستر جونز که به طرز وقیحانهای پاهایش را روی میز گذاشته است، به شکل رذیلانهای سیگار برگ میکشد و با دارت روی نقشه منطقه خاورمیانه را مورد هدف قرار میدهد.
در همین هنگام مردی که موهای زرد و صورت قرمز و هیکل تپلی دارد، وارد دفتر او میشود، درحالیکه یک عالمه دختر خاکبرسری هم دنبالش هستند. مستر جونز پاهایش را از روی میز برمیدارد.
جونز: دیگه وقتش بود.
مرد موزرد: آره. داشت دیر میشد. به نظرم بهترین فرصته که از طریق نفوذ در تلویزیون ایران که الان سالمترین تلویزیون دنیا از هر نظره، اخلاقیات رو در ایران از بین ببریم.
هر دو به دوربین نگاه میکنند و شریرانه میخندند.
سکانس۲. ورود مخفیانه جونز به ایران
دو مرد که کراوات و عینک دودی مفسدانهای دارند، در فرودگاه کنار گیت پرواز منتظر ورود مستر جونز هستند. مستر جونز که تغییر قیافه داده و فقط با توجه به ابعاد رذیلانه بدنش قابل شناسایی است، وارد سالن میشود و درحالیکه مواظب است مأموران همیشه هوشیار او را نبینند، خودش را به دو مرد کراوات و عینک دودیدار که مشخصا تنها آدمبدهای موجود در فرودگاه هستند، میرساند و با هم از فرودگاه خارج میشوند.
در ماشین یکی از دو مرد میخواهد برای خریدن ساندویچ فلافل برای شام توقف کنند.
مستر جونز (با عصبانیت): نه فرصت برای این قبیل تفریحات نداریم! تا همین الان هم زیادی اجازه دادیم تلویزیون ایران اخلاقیات رو تقویت کنه. میخوام هر چه سریعتر یک فیلم کامل از همه اتاقهای فکر تلویزیون ایران که با جاسوسی و نفوذ به دست آوردیم، ببینم. باید یه راهی برای از بین بردن اخلاقیات در تلویزیون ایران پیدا کنیم. خیلی زود.
دو مرد از وحشت بر خود میلرزند.
سکانس ۳.جونز در حال کار
مستر جونز با شلوارک پلیدش درحالیکه دارد زهرماری میخورد، جلوی تلویزیون نشسته است. دو مرد کراواتی عینکدودیدار در دو سمت او ایستادهاند. مستر جونز بدون آنکه حرفی بزند، با دست اشاره میکند. مرد کنترل تلویزیون را فشار میدهد. تصویر تلویزیون.
اتاق فکر شبکه ۳ تلویزیون
سه نفر نشستهاند. یکی گرمکن ورزشی به تن دارد و دیگری موهایش فرفری است و تند تند حرف میزند. نفر سوم کت و شلوار و پیراهن یقهدیپلمات پوشیده است.
مرد موفرفری: ببینید امسال برای جام جهانی میخواهیم یه کاری بکنیم که خیلی جدید باشه. یعنی اصلا دیگه هیچ شباهتی به جامای قبلی نداشته باشه. جامای قبلی ما خیلی همهش گفتیم مردم پیشبینی کنند و بعد قرعهکشی کردیم و اینا. الان این دیگه خیلی تکراری شده. ما باید با همه خلاقیتمون یه کار خیلی جدید بکنیم.
مرد کتپوش: هووووووووووووووووووم.
مرد گرمکنپوش: میگم چطوره امسال به جای پیشگویی نتیجه بگیم پیشگویی درصد مالکیت توپ بکنند، بعد قرعهکشی کنیم.
کتپوش (با نارضایتی): هوووووووووووم.
موفرفری: چطوره امسال بگیم پیشبینی کنند چند تا بازیکن که قبل از سال ۱۹۹۸ به دنیا اومدند و اول اسمشون با یکی از شش حرف صدادار زبان سواحیلی شروع میشه و قبل از ورود به اروپا یه بار نقشه آمریکا رو از توی کتاب درسیشون قیچی کردند تا قبل از دقیقه ۳۳ بازی حداقل یه بار آب میخورند؟
کتپوش (با گیجی): هووووووووووم.
گرمکنپوش: میخواین اصلا امسال پیشبینی نذاریم؟
کتپوش (با عصبانیت): هووووووووووم.
موفرفری: میگم اصلا چطوره مردم رو با این تغییرات خلاق گیج نکنیم. بگیم امسال برای پیشبینی یه عدد سه رقمی بفرستند که رقم وسطش نخودی باشه و توی نتیجه موثر نباشه. هم خیلی جدیده هم خیلی بامزه است هم یه آمار جدید به آمارای دیگهمون اضافه میکنه، هم اینکه قرعهکشی و اسپانسر برنامه مشکلی پیدا نمیکنه.
کتپوش(با رضایت): هووووووووم.
به مستر جونز برمیگردیم که با شک و تردید به تلویزیون نگاه میکند. با دست به همکارش اشاره میکند. او ترک بعدی را پلی میکند.
اتاق فکر مشترک تلویزیون و یک شرکت داروسازی
سه نفر نشستهاند. یک نفر با لباس سفید پزشکی، یک مجری جوان خوشتیپ و یک آقای کت و شلوارپوش با پیراهن یقه دیپلمات که به طرز عجیبی شبیه آقای کت و شلوارپوش قبلی است.
دکتر: ببینید خب این داروی تازهای که ما با استفاده از عصاره پوست گوریل آفریقایی، روغن سرندیپیتی و پودر هویج وحشی درست کردیم، به صورت کاملا تضمینی میتونه همورویید بیماران رو بهبود ببخشه و درمان کنه.
کتپوش(با تعجب): هووووم؟
دکتر: بله! کاملا تضمینی. ما میخواهیم یه تبلیغ خیلی خوب براش داشته باشیم.
مجری: همونطور که میدونید، در شرایط فعلی خلاقانهترین روشی که در کل شبکههای تلویزون ۱۰ ساله داره استفاده میشه و خیلی بکر و خلاقانه است، استفاده از روش قرعهکشی بین خریدارانه.
کتپوش (که هنوز دارد دارو را با تعجب تماشا میکند): هووووووم.
مجری: بله، به نظر من باید ببینیم چه کار جالبی میتونیم انجام بدیم که بعد قرعهکشی کنیم. همین.
دکتر: مثلا چه کارایی؟
مجری: مثلا میتونیم از مردم بخواهیم در حین استفاده از این دارو روی هموروییدشون برامون فیلم بگیرند و بفرستند و ما در بین کسانی که صاحب بهترین هموروییدها باشند، قرعهکشی کنیم.
کتپوش (دارو در دست و با عصبانیت): هوووووم!
مجری: که البته خیلی کار بدیه. میتونیم روی دارو یه کد بزنیم با عنوان «دوست بواسیر من» و بعد بین شمارهها قرعهکشی کنیم.
دکتر: وای چه خلاقانه! چرا به فکر خودمون نرسیده بود؟
کتپوش (درحالیکه دارو را یواشکی توی جیبش میگذارد، با رضایت): هووووووووووووووم.
به مستر جونز برمیگردیم که دهانش نصفه باز مانده است. به همکارش اشاره میکند و او ترک بعدی را پلی میکند.
اتاق فکر یک سریال
سه مرد در حال بحثاند. کارگردان سریال که موهایش را از پشت بسته است، تهیه کننده که پسری جوان است و آقای کتوشلوارپوشی که بسیار شبیه کتوشلوارپوشهای قبلی است.
کارگردان: به نظر من که سریال همین الانش هم در بهترین شرایط ممکنه.
تهیهکننده: ولی طبق نظرسنجی سازمان سریال فقط دوصدم درصد بیننده داره که همهشونم توی خونه خود شما تماشاش میکنند. حتی بازیگر سریال هم همزمان با این سریال داره توی لپتاپش ریک و مورتی نگاه میکنه.
کتپوش (بانارضایتی): هووووووووم.
تهیهکننده: به نظر من که چارهای نیست غیر از اینکه از روشهای خلاقانه و هوشمندانه برای تبلیغ سریال استفاده کنیم.
کارگردان: به نظر من خلاقانهترین روش اینه که بین بینندگان سریال قرعهکشی برگزار کنیم.
کتپوش (بارضایت): هوووووووم.
تهیهکننده: از کجا بفهمیم فقط اونایی که سریالو دیدند شرکت میکنند؟
کتپوش: هوم؟
کارگردان: مسابقه «اونی که تو فیلم بود» مرحوم نوذری رو احیا میکنیم. مثلا میپرسیم در این قسمت چند نفر از پنجره بیرون پریدند؟ بین کسانی که درست جواب بدند، قرعهکشی میکنیم.
کتپوش(کاملا راضی): هوووووووووووووووم.
به مستر جونز برمیگردیم که دهانش از تعجب در حال جر خوردن است. در اینجا او به تندی شروع میکند با دست به همکارش اشاره کند و او هم پشت سر هم تصاویری از اتاق فکرهای مختلف تلویزیون پخش میکند. در همه اتاق فکرها یک نفر با کت و شلوار و پیراهن یقه دیپلمات وجود دارد که همه هم به هم شبیه هستند.
شبکه ورزش
روی تصویر ورزش گلف:
مجری کت و شلوارپوش: به نظر شما این مرد با چند ضربه توپ را توی سوراخ خواهد فرستاد؟ به کسانی که پاسخ درست را ارسال کنند…
اتاق فکر فروشگاه
خانمی با مقنعه گلبهی: زیر بعضی از قفسههای فروشگاههای ما زیر موزاییک سوم از سمت چپ با جوهر نامرئی یک کد نوشته شده که اگر اون رو پیدا کنید و برای ما بفرستید، به قید قرعه…
یک برنامه معنوی
مجری لاغر خندان: اگر بتونید درست بفرمایید که کدوم یکی از این دو نفر حالت عارفانهتری دارند، در قرعهکشی ما…
یک برنامه شاد
مجری برنامه (درحالیکه بالا و پایین میپرد و نیشش تا بناگوش باز است): از نعرههای خودتون برای ما فیلم بگیرید و بفرستید. ما بین شادترین نعرهها اونی که از همه گوشخراشتر باشه رو انتخاب میکنیم و بینشون قرعهکشی…
یک میانبرنامه
از میان تمام قرعهکشیهای مختلف تلویزیون کدامیک از همه قرعهکشیتر است؟ میان شرکتکنندگان در این نظرسنجی به قید قرعه جوایزی…
به مستر جونز برمیگردیم که با اندوه به همکارش اشاره میکند تلویزیون را خاموش کند. در آخرین تصویر این سکانس مستر جونز را میبینیم که در تنهایی نشسته است مرتضی پاشایی گوش میکند و سیگار میکشد.
سکانس ۴.جونز عبرت میگیرد
دفتر مستر جونر در آمریکا. مستر جونز که برای خودش یک دست کت و شلوار و یک پیراهن یقه دیپلمات خریده است، با دمپایی وارد دفتر میشود. کارگری در حال عوض کردن نوشته روی در اتاق مستر جونز است. عبارت جدید این است: مشاور در گسترش کلیه امور مربوط به لاسوگاس و مونتکارلو