ری رادیو چل
ابراهیم قربان پور
حسود هرگز نیاسود
جهانبخش محبینیا، نایبرئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، در یکی از جامعهشناسانه و درخشانترین تحلیلهای تاریخ اقتصاد جهان ریشه اصلی افزایش عجیب و بیرویه قیمت ماشین در یک ماه گذشته را کشف کرد و بدون اینکه این کشف را کنار بگذارد تا با آن نوبل بگیرد، آن را با سخاوتی مثالزدنی در اختیار همه گذاشت. ایشان فرمودند: «دلالانی هستند که به این روش حسادت خود را نسبت به رونق بورس نشان میدهند.»
به این ترتیب، مشخص شد که مشتی حسود، که پدر و مادرهایشان آنها را خوب تربیت نکردهاند، عامل اصلی بالا رفتن قیمت ماشین هستند. روی همین حساب قابل حدس است که احتمالا طلافروشها هم به خاطر چشم و همچشمی با دلالان ماشین، قیمت طلا را بالا بردهاند. از آن طرف صاحبخانهها هم که عقلشان به چشمشان است، قیمت اجارهبها را بالا بردهاند. این دلارفروشها هم که از قدیم آدمهای بیادبی بودند و به محض اینکه میبینند یک چیز دارد سربالا میرود، آنها هم میکشند بالا. این وسط این نفتخرها همیشه دلشان میخواهد هر کار بقیه کردند، برعکسش را بکنند. آنها فعلا کشیدهاند پایین. خلاصه اینکه اگر زمان بچگی یک کمی روی بچههایتان کار کنید، وقتی بزرگ شدند، قیمت پراید میشود ۷ میلیون تومان، دلار ۷ تا تک تومانی، نفت هم میرود بالای ۱۵۰ دلار. بیشتر دقت کنید.
چنین کنند بزرگان
این تبلیغهای اینترنتی دیگر یکطورهایی دارند ترسناک میشوند. یک سایت خبری باز کردهای، داری درباره آخرین مدل فلاکت نازلشده میخوانی، یکهو میبینی آن پایین نوشته: «علی کریمی چطور جلوی کچل شدنش را گرفت؟» یا «نسرین مقانلو چطور چروکهای زیر چشمش را مخفی میکند؟» آدم احساس ناامنی خاصی میکند. هیچ بعید نیست پسفردا مثلا نوشته باشند: «یوسفعلی میرشکاک با چی ریشش را شانه میکند؟» یا مثلا «اکبر عبدی چطور تناسب اندامش را پس گرفت»، «مسعود روشنپژوه چطور سرش را برق میاندازد» یا حتی «شبها کی زیپ …..(با فانتزیهای خودتان این جای خالی را پر کنید) رو میبنده، حالا که تنها شده». خلاصه اینکه خدا کند یک نفر جلوی این روند را بگیرد.
حاج آقا مرتضی را دُنت جاج
واقعا تا کی میخواهیم زود قضاوت کنیم؟ بس نیست؟ این همه خادمان ملت را از خودتان رنجاندید با این حرفهای زشت، هنوز هم شرمسار نشدهاید؟ به خودتان بیایید. آدم شوید. هی نشستید همه جا گفتید این جلسهها و مذاکرات منتخبان مجلس آینده بابت این است که میخواهند پستها را همین اول کار قسمت کنند که بعدا سرش دعوا نشود. پیش هر کس و ناکس بدگویی کردید که مثلا دارند رئیس کمیسیونهای نان و آبدار را انتخاب میکنند. حالا حجتالاسلام آقاتهرانی گفتهاند فقط از طریق skyroom یکسری جلسه با نمایندههای جدیدالورود داشتهاند که پیش از ورود به مجلس به آنها معنی کلماتی مثل فراکسیون و کمیسیون و لایحه و طرح را یاد بدهند. همین.
حالا این دیگر مهم نیست که مثلا بچههای سال سوم راهنمایی سابق (نمیدانم چندم الان) تفاوت طرح و لایحه را بلدند و هر راننده تاکسی سطح شهر که رادیوی تاکسیاش کار کند، آییننامه اداره مجلس را هم با عدد و رقم حفظ است و اینکه یک نفر برای مجلس انتخاب شده باشد و این چیزها را هم بلد نباشد، خودش به قدر کفایت چیز عجیبی است. این هم که این بندگان خدا به جای سرچ کردن در گوگل مینشینند پای کارگاههای «آموزش فشرده نمایندگی کاربردی آقای آقاتهرانی» لابد عادی است. مهم فقط این است که این عزیزان درباره ریاست حرفی نزده باشند، مبادا یکوقت کسی فکر کند علاقهای به صندلیهای سست این دنیا دارند..
آیا میدانستید که…
بهروز افخمی در حال ساخت سریالی به نام «رعد و برق» درباره سیلهای این چند سال است. ظاهرا این سریال قرار است امیدبخش باشد و آقای افخمی ابراز امیدواری کردهاند که چون این سریال هیجانانگیز است، حتما توجه جوانان را به خود جلب خواهد کرد. آخرین باری که بهروز افخمی اثری هیجانانگیز ساخت، سال ۱۳۹۳ بود. آن فیلم هیجانانگیز قبلی «روباه» بود که کمتر از ۲۰۰ میلیون تومان در سینما فروخت.
در سایه پرایدهای پرنده
ابوالفضل حسنبیگی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، در جواب بحثهای کلامی این چند وقت اخیر مقامات ایرانی و آمریکایی تهدید کرده است بهزودی کارخانههای تولید ماهواره و موشک، عین کارخانههای ساخت اتومبیل در ایران فراوان و عادی خواهد بود. ما هر قدر این جمله را بالا و پایین کردیم، نفهمیدیم دارد چه کسی را تهدید میکند. آدم هر طور سعی میکند موشکی را تصور کند که عملکردش شبیه پراید باشد، پشتش بدجوری میلرزد. به عقل من اگر کسی تا حالا این جمله را به زبان فرنگی ترجمه نکرده است، بیخیالش شود.
رسانههای چیز و چیزی
متاسفانه یکی از عادات زشت ما مطبوعاتیها این است که بدون تحقیق کافی درباره یک نفر یا یک موسسه قضاوت میکنیم. وقتش است یاد بگیریم دیگر این کار را نکنیم. مثلا خود من تا همین دیروز خیال میکردم علیاکبر رائفیپور فقط در حال تولید اسلحه، تحلیل همه چیز، علایم آخرالزمان و پارازیت است. درحالیکه موسسه مصاف در بعد فرهنگی هم به همین اندازه درخشان عمل کرده و مثلا در حال تولید موسیقی هم هست. طبیعتا سطح موسیقی تولیدشده هم به اندازه باقی محصولات مصاف بالاست. برای نمونه قسمتی از متن ترانه رپ «سیستماتیک» این موسسه را این پایین آوردهایم. امیدوارم بعد از خواندن این متن بروید چند دقیقهای به کارهای زشتتان فکر کنید.
یه مشت اراذل و اوباش بدون علمی از اقتصاد/ نقشهها میشه فاش، جای اعتراض اغتشاش/ میشه چون اسراییل اینو خواس/ مشتاتو واز کن مرد/ توی لندن شعرات نیست مصطلح/ میگفتی مثه دماوند/ من پابرجام پس چی شد پدر/ بیبیسی و منوتو و رسانههای چیز و چیزی (ایشان یک چیزی میگوید که مدیرمسئول ما نمیگذارد بنویسیم)/ که میگیره پول و پیاده میکنه فکرای عبری عربی غربی…
صادرات فرهنگی
این ضربالمثل «مرغ همسایه غاز است» واقعا ضربالمثل درستی است. همه هی درباره این میگویند که مردم چقدر فیلم هالیوودی میبینند، یا چقدر ماهواره نگاه میکنند، یا همچین حرفهایی. حالا اینها درست. اما انصاف است که آدم برعکسش را نگوید؟ درست است چشم نداشته باشیم ببینیم آمریکاییها چطور با ولع یک فیلم ایرانی را میبینند؟ نه، اشتباه میکنید. منظورم این فیلمهای اصغر فرهادی و کیارستمی نیست. اینها را فوقش چهار نفر خارجی ببینند. دارم درباره فیلمی حرف میزنم که بین آمریکاییها دست به دست میگشت. شرط میبندم بهقدری از مفاخر فرهنگی کشورمان غافل شدهاید که اسم این کارگردان بزرگ را هم فراموش کردهاید. منظورم جواد شمقدری است که اخیرا گفته است فیلم «توفان شن» در آمریکا بین آدمها دست به دست میگشت.
چشمها را باید شست
در دو هفته گذشته یکی از مسئولان ردهبالای دولت، موفق شد بار دیگر مرزهای سیاست و اقتصاد را به صورت همزمان جابهجا کند و ثابت کند همیشه حرفهای نویی برای زدن دارد. ایشان فرمودهاند: «من در تبریز تکدی ندیدهام. همیشه به مسئولان میگفتم که نگذاریم در خیابانهای تهران متکدی باشد.»
فرق رئیسجمهور با ماها همین است دیگر. ما این همه رفتهایم تبریز تابهحال همچین فکر بکری به سرمان زده است؟ ما هی میرویم و میآییم، اما ایشان با یک سفر موفق شدند راهحل بحران تکدیگری را پیدا کنند. ریرادیوچل ضمن فرود آوردن سر تعظیم در برابر رئیسجمهور پیشنهادهای زیر را برای حل باقی مشکلات پیشکش میکند:
من در گیلان دیدهام که باران زیاد میبارد. باید بقیه کشور هم همینطور باشد.
در اصفهان بناهای تاریخی زیادی هست. باید در بقیه شهرها هم همین الگو پیاده شود.
در روستای ما قیمت ماست خیلی کم است. باید بقیه جاها هم همین کار را بکنند.
تابستانهای گرگان واقعا عالی است. بقیه جاهای کشور هم باید همچین تابستانی داشته باشند.