درباره امیر نادری به بهانه جایزه جشنواره ونیز
طرح:مسعود رئیسی
امیر نادری
سال ۵۷ فیلم کوتاهی به نام «برنده» را برای کانون پرورش فکری و نوجوانان شروع کردم که طرحی شبیه همین «دونده» داشت و با شروع انقلاب، متوقف شد و ناتمام ماند. در سال ۵۸، قراردادی بستم که مسکوت ماند. بعدها، چهاربار تا پای کلید زدن هم رفتم؛ در تلویزیون، در یک شرکت خصوصی، در کانون، … و نشد. تا اینکه سرانجام، کارهای فیلم در نوروز ۶۴ تمام شد. هرچه کار بیشتر طول میکشید، لوکیشنهایم از دست میرفت. میخواستم در آبادان فیلم را بسازم که به دلیل شرایط جنگی ممکن نبود. ناچار به سراغ مکانهای دیگر رفتم و بنا به اعتقادی که به امپرسیونیسم دارم، تصمیم گرفتم از میان مکانهای مختلف ۱۰- ۱۱ شهر، تکههایی را بردارم و کنار هم بگذارم؛ و جنوب را بسازم. برای «دونده» حدود چهل و هشت هزار کیلومتر سفر کردم تا فیلم ساخته شد. یک نما در اهواز دارم، نمای بعدی بندرعباس، نمای بعدی ورامین، نمای بعدی بندرعباس، نمای بعدی بندر لنگه، نمای بعدی گرمسار، … و با این تکهها شهری ساختم که اصلا وجود نداشت. مجید نیرومند را با همین جستجو و دوندگی پیدا کردم؛ از میان هشت هزار کودک و نوجوان. تمام اردوگاههای جنگزدگان، مدرسههای جنوب، و شهرها و روستاهای آنجارا گشتم. عکس مجید نیرومند را دیدم، گفتم «خودشه!» با مکافات او را پیدا کردم.
پرونده کامل را میتوانید در شماره ۶۷۸ بخوانید
تهیه نسخه الکترونیک