میگویند جنگ چهره زنانه ندارد؛ زنان از هرچه اسلحه و آموزش نظامی و میدان جنگ و تیر و ترکش است، متنفرند. در ادبیات داستانی دنیا اغلب از زنان چهرههای وحشتزده و گریزان از جنگ و نظامیگری ترسیم شده که یا در خانههایشان انتظار مردانشان را میکشند، یا اگر به این فضاهای مردانه ورود پیدا کنند، نقشهای خدماتی و امدادگری و پرستاری را عهدهدار میشوند. در همه دورانها اما زنانی بودهاند که ترجیح دادهاند لباس رزم بر تن و پوتین به پا کنند و همپای مردان آموزش نظامی ببینند. این حضور در سالهای اخیر پررنگتر هم شده و حالا زنان در کشورهایی مثل آمریکا و روسیه بیهیچ محدودیتی در مردانهترین محیطهای نظامی حضور پیدا میکنند و پلههای ترقی را یکی پس از دیگری پشت سر میگذارند.
این لطیفان ستیزهجو
بیش از سه هزار سال است که زنان در بسیاری از فرهنگها و ملتها در نهادهای نظامی حضور دارند؛ از زنان جنگجوی باستانی گرفته تا زنان متمدن امروزی که به خواسته خودشان به خدمت سربازی میروند یا در میدانهای جنگ، پابهپای مردان میجنگند. این حضور نظامی زنان زمانی یک تابوشکنی بزرگ محسوب میشد که باید حتی از چشم همرزمانشان هم پنهان میماند.
مثلا در جنگهای داخلی آمریکا تعدادی زن بودند که لباس مردانه میپوشیدند و در خط مقدم همراه مردان میجنگیدند. در آن دوران تنها راه حضور موجه زنان در میادین جنگی حضور در نقش پرستار و امدادگر بود، اما از اوایل دهه ۱۹۷۰ ورق تا حدی برای زنان برگشت و نگاه غربیها کمکم به این مسئله تغییر کرد. در حال حاضر هر روز کشورهای بیشتری به جمع طرفداران آزادی حق انتخاب زنان برای حضور در میادین جنگی اضافه میشوند. بااینحال هرچه تعداد این کشورها بیشتر میشود، بحثها و مخالفتها هم بیشتر بالا میگیرد.
فمینیسم آمریکایی در میدان نبرد
در اول ژانویه ۲۰۱۶ دولت آمریکا قانون منع حضور زنان در خطوط مقدم جبهههای جنگی را لغو کرد تا زنان بتوانند در همه مراتب نظامی ارتش ایالات متحده حضور داشته باشند. در حال حاضر زنان آمریکایی در همه شاخههای نظامی ارتش این کشور حضور دارند. کمترین حضور زنان مربوط به نیروی دریایی و بیشترین حضور به ترتیب مربوط به نیروی هوایی و زمینی ایالات متحده است. حضور نظامیان آمریکایی در افغانستان و عراق تعریف نقشهای نظامی را تا حدی در این کشور تغییر داد. جنگ در این کشورها به نوعی مرز میان نقشهای رزمی و غیررزمی را از بین برد. شرایط منطقه و شکل حضور نیروهای نظامی آمریکایی در این منطقه باعث شد که سربازان زن آمریکایی بدون برنامهریزی و به اقتضای موقعیت، درگیر نبردهای تنبهتن شوند و تجربه حضور در خط مقدم مناطق جنگی را پیدا کنند؛ موضوعی که تا پیش از آن طبق قانون از انجامش منع شده بودند.
بهعنوان مثال، طبق اخبار منتشرشده، در سال ۲۰۰۳ سه زن نظامی آمریکایی که در بخش لجستیک مشغول خدمت بودند، توسط نظامیان عراقی دستگیر شدند. به این ترتیب زنان همپای مردان در جنگ سهیم بودند، بدون آنکه مثل همرزمان مردشان ارتقای درجه پیدا کنند. همه این موارد به همراه اعتراضهای پردامنه زنان برابریطلب آمریکایی دست به دست هم داد که محدودیتها برای فعالیت نظامی زنان این کشور کمرنگتر و کمرنگتر شود. هرچند این علاقه روزافزون زنان به حضور در مناطق نظامی مخالفتهای دامنهداری را هم در آمریکا و در باقی کشورهای دنیا به وجود آورده است.
روسها یکهتازی میکنند
روسیه ازجمله کشورهایی است که در سالهای اخیر تمایل زیادی به استفاده از زنان در ارتش و خدمتهای نظامی نشان داده است. زنان روس اصلا جان میدهند برای آنکه آموزش نظامی ببینند و بهعنوان نیروهای ویژه در ارتش روسیه خدمت کنند. یک پایگاه نظامی در روسیه اصلا به صورت خاص برای آموزش زنان در نظر گرفته شده است. در این پایگاه زنان مهارتهای خود را برای مقابله با حملههای شیمیایی و بیولوژیکی بالا میبرند و نبردهای چریکی را در مناطق جنگلی جنوب روسیه یاد میگیرند. این پایگاه نظامی همچنین زنان داوطلب را برای نبردهای تنبهتن، جنگهای نامنظم و نابود کردن خودروهای زرهی دشمن آماده میکند.
البته آموزش نظامی زنان روس موضوع تازهای نیست و زنان روس همیشه در این زمینه پیشتاز بودهاند. روسیه تنها کشوری بوده که در جنگ جهانی اول سربازان زن را به جبهههای جنگ اعزام کرده است. این زنهای روس حتی به مراتب فرماندهی هم رسیدهاند و به قهرمانان جنگی تبدیل شدهاند. مشهورترین آنها ماریا بوچکاروا است که با نام مستعار یاشکا شناخته میشد و اولین گردان زنان روسیه را راهاندازی کرد.
زنانگی به سبک قهرمانان «گردان مرگ»
ماجرای ماریا بوچکاروا و «گردان مرگ» از عجیبترین داستانهای حضور نظامی زنان در تمام دورههاست. او که در خانواده یک دهقان روستایی متولد شد و دو رابطه احساسی مخرب و پر از خشونت را هم تجربه کرد، بلافاصله بعد از شروع جنگ جهانی اول به ارتش ملحق شد. در ابتدا درخواست ماریا برای پیوستن به ارتش رد شد، اما تسلیم نشد و دادخواستی را پیش تزار نیکولاس دوم برد و موافقت او را گرفت. بوچکاروا در دوره خدمتش آزار و اذیتهای زیادی را تحمل کرد، اما تعداد زیادی از همرزمانش هم برای او احترام ویژهای قائل بودند. در اولین نبردش یکتنه ۵۰ مرد زخمی را به پشت جبهه منتقل کرد؛ تا اینکه خودش از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار گرفت. او در ۱۰۰ عملیات دیگر هم در همان منطقه شرکت کرد و دو بار زخمی شد و بابت این حضور موثرش سه مدال شجاعت گرفت.
بوچکاروا یک گروه ۱۲ نفره از دخترمدرسهایهای اهل مسکو را دور هم جمع کرد که لباسهای مردانه میپوشیدند و خودشان را جای مردها جا میزدند تا بتوانند آموزش نظامی ببینند. بعد از کنارهگیری تزار در سال ۱۹۱۷، او موافقت وزیر جنگ روسیه را برای تشکیل گردان زنانه جلب کرد تا گردان خود را رسما توسعه بدهد. اعضای گروه «گردان مرگ» متشکل از ۳۰۰ زن داوطلب، بیش از یک ماه آموزشهای سنگین را پشت سر گذاشتند و به جبهه غربی روسیه اعزام شدند. هرچند این گروه عملکرد قابل قبولی داشت، اما درنهایت بهخاطر خصومتهای مردان منحل شد. بوچکاروا هم در سال ۱۹۲۰ توسط بولشویکها اعدام شد.
استقبال بریتانیا و آلمان از زنان سرباز
به جز روسها و آمریکاییها، کشورهای انگلستان و آلمان هم به حضور نظامی زنان روی خوش نشان دادهاند. بریتانیا اولین کشوری بود که امکان بر تن کردن یونیفرم و خدمت نظامی برای زنان را در سال ۱۹۳۸ فراهم کرد. در اواخر سال ۱۹۴۱، بریتانیا اعزام زنان به خدمت سربازی را استارت زد. این زنان سرباز اغلب به کار در کارخانهها گماشته میشدند و برخی از آنها هم به ارتش میپیوستند. به این ترتیب نقش زنان بریتانیایی بهتدریج در ارتش این کشور پررنگتر شد. بااینحال زنان برای حضور در ارتش دوسوم مردان دستمزد میگرفتند. مشهورترین زن نظامی بریتانیایی هم دختر وینستون چرچیل، نخستوزیر مشهور بریتانیا، بود.
رایش سوم هم برخلاف باور عموم، اعتقاد راسخی به حضور زنان در محیطهای نظامی داشت. خود زنان آلمانی هم به حضور در میادین جنگی تمایل فراوانی داشتند. در سالهای ۱۹۴۴ و ۴۵ میلادی حدود ۵۰۰ هزار زن برای امدادگری در ارتش آلمان داوطلب شدند. بسیاری از این زنها بابت حضور قهرمانانه در میادین جنگی و زیر آتش و گلوله مدال شجاعت دریافت کردند. البته نقش اصلی زنان آلمانی بنا به دستور هیتلر، تولیدمثل و ازدیاد نژاد آریایی برای شرکت در جنگهای آینده بود.
نه به زنان؛ چرا؟
مخالفتها علیه حضور زنان در رستههای نظامی از زمان جنگ جهانی اول تا حالا ادامه داشته. با وجود همه تغییراتی که در این سالها در زمینه نقشهای اجتماعی زنان اتفاق افتاده، موضوع فعالیت نظامی زنان اما همچنان زیر سوال است. این مخالفتها بیش از آنکه از باب خصومتهای تحقیرآمیز و زنستیزانه باشد، از نگرانیها بابت امنیت روانی و جانی زنان در محیطهای نظامی نشئت میگیرد. تاریخچه حضور زنان در محیطهای نظامی پر است از روایت آزار و اذیتهای روحی و فیزیکی و تجاوز و سوءاستفاده. سادهترین نمونه این بدرفتاریها ماجرای فرمانده نیروی دریایی آمریکایی بود که از زنان در رختکنها و اماکن خصوصی پنهانی فیلم میگرفت و حتی این فیلمها را بین همکارانش هم توزیع میکرد.
گذشته از این موارد، پژوهشهای پزشکی نشان داده که حتی زنانی که از نظر حجم فیزیکی و جثه به مردان شبیه هستند، در موقعیتهای مشابه معمولا ضعیفتر از مردان عمل میکنند. از سوی دیگر آنها تحملپذیری بالاتری دارند و استرسهای فیزیکی و عاطفی را بهتر از مردان تاب میآورند. همچنین باریکبینتر و دقیقتر هستند. به همین دلیل زنان شاغل در نیروهای مسلح اغلب در بخش تامین اطلاعات و پشتیبانی ارتباطات، بخشهای اداری و بخش پزشکی و خدماتی فعالیت میکنند.
مدارا با جنس لطیف!
موضوع محافظت از زنان هم در دوران جنگ و هم در صلح بهعنوان یک سنت در فرهنگهای مختلف شناخته میشود. حتی در کشورهایی که با حضور نظامی زنان در خط مقدم جبههها هم مشکل ندارند، تمهیداتی برای محافظت از زنان در محیطهای نظامی و جنگی در نظر گرفته میشود. بهعنوان مثال، سربازانی که تجربه همراهی با همرزمان زن در خط مقدم جبههها را دارند، داستانهای جالبی را از محافظت ویژه از زنان در موقعیتهای خاص روایت میکنند. اینطور که گفته میشود، اغلب فرماندهان جنگی از فرستادن زنان به خطوط اول جنگ اجتناب میکنند، مگر اینکه چارهای جز این نداشته باشند. در فاصله میان عملیاتها هم گاهی زنان اجازه دارند در محیطهای نظامی از زیورآلات استفاده کنند یا برای تجدید روحیه کمی آرایش کنند.
با تمام این اوصاف، زنانی که برای حضور در محیطهای نظامی داوطلب میشوند، در آموزش و امور روزمره تا حد زیادی مشابه مردان عمل میکنند؛ به اندازه مردان میدوند، مشابه آنها از سلاحهای مختلف یا چتر نجات استفاده میکنند و حتی اجازه دارند پشت تانک بنشینند. تنها موردی که طبق قانون ممکن است درباره آنها تخفیف قائل شوند، در زمینه برخی از اشکال تنبیههای نظامی است. برخی از فرماندهان هم ترجیح میدهند در تمرینهای نظامی با سربازان زن بیشتر مدارا کنند و آنها را از ورزشهای سنگینی مثل دوندگیهای استقامتی همراه با زره و ماسک گاز معاف میکنند.
با وجود تلاشهایی که برای مساعد کردن محیطهای نظامی برای حضور زنان شده، این حضور همیشه آسیبهایی را برای نظامیان زن به همراه داشته. رسانههای بزرگ دنیا بارها با سند و مدرک درباره آزارهای جنسی زنان در محیطهای نظامی افشاگری کردهاند؛ بااینحال مسیر برابریطلبی زنان دنیا به جبهههای جنگ هم کشیده شده و پای زنان را به خطوط مقدم میادین جنگی باز کرده. کسی چه میداند، شاید همانطور که حالا سیاست دنیا در بالاترین سطوح قدرت زنانه شده، اغلب ارتشهای دنیا هم روزی به دست فرماندهان زن اداره شوند.
نویسنده: مریم عربی
هفتهنامه چلچراغ، شماره ۷۰۳