فریدون عموزاده خلیلی
“حالا چی ژوزه؟ مهمونی تموم شده/ چراغا خاموشن/ ملت رفتن/ شب سرد شده… حالا چی ژوزه؟” *
نباید الان این شعر یادت آمده باشد، این شعر که غمانگیزترین کلمهها را دارد و غمناکترین صدای احمدرضا را…
نباید الان این شعر یادت آمده باشد، آن هم بعد از آن جشن باشکوه…
نه، این شعر نیست، تو نمیتونی شعر بنویسی/ اما چارهای نداری/ نمیتونی جور دیگهای بنویسی/ این کلمههان که تو رو مینویسن/ این کلمههان که همینطور میان رو کاغذ/ جدا جدا/ با هم/ کوتاه/ بلند/ گاهی از عشق سرشار/ گاهی نفرتزده/ تو شاعر نیستی ژوزه/ اما باید همینطور بنویسیشان…
تا ساعت پنج عصر چیزی نمونده/ سه ساعت/ دو ساعت یا کمتر/ تپ تپ تپ/ این صدای ساعت نیست/ صدای قلب توئه که داره از دلهره منفجر میشه/ دروغه ژوزه/ قلبها منفجر نمیشن/ به تپ تپ نمیافتن/ قلبها بزرگ میشن، اگه تو بخوای/ یا کوچیک، خیلی کوچیک/ اندازه یه فندق کوچیک بوداده/ گاهی هم قلبها مچاله میشن ژوزه/ تکلیف قلبتو باید خودت روشن کنی ژوزه/ غصههاتو خودت میتونی بریزی دور/ یا نگهشون داری برای روز مبادا/ کینهتم همینطور ژوزه/ مهرتم همینطور/ همه چی دست خودته/ کلید دست خودته/ ولی خوب چه فایده اگه دری نباشه که بتونی بازش کنی/ یا حتی ببندیش/ یا دریایی که خشکیده باشه/ و دیگه غصه اینو نخوری که شنا بلد نیستی/ یا ابری که سفید باشه و دیگه امید نداشته باشی به باریدنش…
دنگ دنگ دنگ/ صدای ساعت نیست ژوزه/ صدای رادیوچله برای شروع برنامه/ جشنتون شروع شد ژوزه/ چرا پس هنوز غمگینی ژوزه؟/ چرا نمیخندی؟/ همه چی درسته ژوزه/ جای نگرانی نیست/ نورها دارن کار خودشونو میکنن/ صدا/ دوربین/ بچهها که دارن اینجور میدون/… باز هم غمگینی ژوزه/ بازم که دلهره داری ژوزه/ انکار نکن ژوزه/ چشمات اینو میگه که داره دو دو میزنه/ دستات که داره میلرزه/ پاهات که حس نداره/ اینقدر با خودت کلنجار نرو ژوزه/ این جشن، جشن اولت نبود ژوزه/ جشن آخرتم نیست/ ولی چرا خیال میکردی مرز چلچراغت تعیین میشه با این جشن؟/ بزرگ بزرگ/ یا کوچیک، خیلی کوچیک/ چرا خیال کردی مثل آرش فقط به اندازه یک تیر فرصت داری؟/ چرا اینجور موقعها دراماتیکترین قصهها یادت مییاد؟/ چرا خیال کردی فرصتت همین یه دونه تیره/ که باید جونت رو در تیر کنی/ کار صدها صد هزاران تیغه…
حالا جشن تموم شده/ تو سختجونتر از اونی که مرده باشی ژوزه/ تو زندهای ژوزه/ هنوز زندهای/ اگرچه جشن تموم شده/ اگرچه مهمونا رفتن/ اگرچه چراغا خاموشن…/ کسی نیست این خرت و پرتا رو جمع کنه ژوزه؟/ این تیر و تختهها/ این کتابها که روی زمین جا مونده/ این کرسی، این لحاف قدیمی بزرگ/ این گلایهها/ شکوهها/ چراها/ این خستگیا/ واموندگیا/ بغضها/ این عرق تنها که هنوز خشک نشده/… کار خودته ژوزه/ پشتتو بیار جلو/ باید یکی بیاد این بارو بذاره رو پشتت/ کار خودته و بچههات ژوزه/ بگو بچههات بیان/ صداشون بزن میان حتما/ بگو بیان کمکت/ به کس دیگری امید نداشته باش ژوزه/ به اونایی که رفتن و پشت سرشونو نگاه نکردن/ به اونایی که ایستادن اون دور و هارت هارت خندیدن بهتون/ به اونایی که منتظر بودن تا بخوری زمین با همه قلمهایی که تو دستت بود/ حتی اون رواننویس سبز/ حتی صفحههایی که گم شدن/ بعد پیدا شدن/ بعد دوباره گم شدن… تا له بشی زیرشون ژوزه/ اون وقت بیان قارت قارت بهت بخندن/ تو له اما نشدی ژوزه/ تو کمرت خم نشد اما/ تو نمردی اما/ تو سختجونتر از اونی که این بارا بکشدت/ تو بچهها را صدا زدی/ این بچههایی که حالا موندن برات/ نگاشون کن/ معصومانه دارن نگات میکنن/ نگاشون کن، نگرانتن/ نگران صفحههان/ نگران ستونها/ نگران چلچراغ/ نگران جشن/ نگران بارهایی که رو زمین مونده/ نگران چی هستی ژوزه؟/ متنفر نباش ژوزه/ نفرت به قیافهت نمیآد/ غمگین نباش/ غصهها تموم میشن اگه تو بخوای/ به این فکر کن ژوزه، که تو بهترین بچهها رو داری/ بهترین تیم تاریخ/ خودت گفتی اینو/ درسته اسم و رسم ندارن/ درسته چند هزار و نصفی فالوئر ندارن/ درسته بوق و کرنا ندارن/ ولی صاف و سادهان/ کار بلدن/ ببین چهجور کارا داره پیش میره/ اینقدر آزارشون نده ژوزه/ اینقدر نگرانشون نکن با اضطرابهات/ این تیم هنوز بازیهای زیادی مونده براش/ تو فقط آروم باش ژوزه/ یادت نره تو یه دونده استقامتی/ دونده استقامت/ باید نشون بدی ژوزه که لیاقتشو داری/ که میتونی این هزار فرسخ رو بدوی/ فقط آروم باش ژوزه/ تو عجلهای نداری/ تو نمیخواهی زود برسی/ همیشه آروم باش ژوزه/ وقتی استارت میزنی، آروم باش/ وقتی به خط پایان نزدیک میشی، آروم باش/ وقتی همه ازت جلو میزنن، وقتی پشت پا میندازن بهت، وقتی تنه میزنن بهت/ وقتی یک کوه بزرگو میکنن از اونور دنیا میآرن میزارن سر رات، آروم باش/ وقتی مردی رو که دوست داری نمیتونی به مهمونیت دعوت کنی، بازم آروم باش…
وقتی ذوقزده هم میشی، آروم باش ژوزه/ وقتی میبینی عالم و آدم دارن تبریک میگن بهت، آروم باش…/ تو یه دونده استقامتی ژوزه/ چه وقتی تنها میدوی مثل یه کرگدن تنها/ چه وقتی سرخوش و رها با هم میدوید مثل اسبهای وحشی زیبا/ همیشه آروم باش ژوزه/ فقط اینجوریه که میتونی به خط پایان برسی…/ فکرهای بیهوده رو بریز دور از کلهت/ کینهها رو بیرون کن از سینهت…
تو نمیتونی ماندلا باشی ژوزه/ تو مثل ماندلا نمیتونی ببخشی، اما فراموش نکنی/ تو فراموش میکنی ژوزه/ تو نمیتونی مسیح باشی ژوزه/ اما میتونی هم ببخشی و هم فراموش کنی/ میتونی آلزایمر بگیری ژوزه/ یک آلزایمر همیشگی تا خاطرهها دلگیرت نکنن/ تا وقتی به این ۱۵ سال نگاه میکنی، بیزار نشی، متنفر نشی/ متنفر نشو ژوزه/ نفرت به قیافهت نمیآد/ اینجور موقعها ژوزه، چشماتو ببند تا زخمها رو نبینی/ درد شو مثل یه راز مقدس برای خودت تو سینهت نگه دار/ حتی میتونی خیال کنی ژوزه اینا زخم نیست، گل سرخن رو بدنت/ حتی میتونی خیال کنی اینا دمل نیست روی بدن چلچراغ، اینا چراغای بیشتریان که یه مدته خاموشن…/ تو میتونی با همین بچهها این چراغها رو روشن کنی دوباره/ زخمها رو خوب کنی دوباره ژوزه/ این بچهها از اوناش نیستن/ میتونی روشون حساب کنی ژوزه/ عینکت اگه شکست، بچهها هستن با عینک اونا بنویس/ کفشات اگه پاره شد، بچهها هستن با کفشای اونا راه برو/ حتی اگه سردت شد، حتما بالاپوشی هست که بچهها بدن تنت کنی/ میتونی هر وقت که نگران شدی، به این بچهها فکر کنی ژوزه/ به بچههایی که نظیر ندارن هیچ جا…
دیگه وانایستا اینجا ژوزه/ جشن تموم شده/ مهمونا رفتن/ چراغا خاموشن…/ شب سرد شد…/ بلندشو/ کتت را بردار/ اگه خواستی تنت کن/ اگه نخواستی بنداز رو شونهت/ پاهاتو بردار ژوزه/ حتی اگر حس ندارن برشون دار/ نزار بچهها ببینن حس پاهات رفته/ دستات میلرزه/ چشمات دو دو میزنه…/ دیره ژوزه… راه بیفت دیگه/ بیرون اگه بارون بود/ اگه ابر بود/ حتی اگه آفتاب بود این موقع شب/ یا ستارهها میدرخشیدن/ فرقی نمیکنه برات/ برو مجله/ پشت سرتم نگاه نکن/ اینور و اونورتو نگاه نکن/ خیالت راحت بچههات هستن/ دارن میان/ این بچهها همیشه هستن/ همیشه همراهتن/ اینم کوچه سام/ اینم دفتر، ژوزه/ کلید دست کیه بچهها؟/ درو باز کنین/ چراغا رو روشن کنین/ … حالا چی ژوزه؟
*شعر حالا چی ژوزه؟ اثر کارلوس دروموندد، با صدای احمدرضا احمدی
شماره ۶۹۱
Great post. I was checking continuously this blog and I’m impressed!
Extremely helpful information specially the remaining section 🙂 I maintain such information much.
I used to be seeking this certain information for a very lengthy time.
Thanks and good luck.