بازگشت «دکستر» از دنیای مردگان
مریم عربی
آخرین باری که شخصیت دکستر، قاتل زنجیرهای محبوب، در تلویزیون دیده شد، به سال ۲۰۱۳ برمیگردد؛ درحالیکه یک ریش مصنوعی بدقواره به صورتش چسبانده شده بود و عبوس و افسرده به نظر میرسید، چون تازه فهمیده بود که ناخواسته در یکی از بدترین پایانبندیهای تاریخ سریالهای تلویزیونی نقشآفرینی کرده است. بلافاصله بعد از نمایش قسمت آخر سریال پربیننده «دکستر»، سیل نقدها به راه افتاد. پایانبندی افتضاح، بدترین پایانبندی تاریخ تلویزیون، غمانگیزترین و ناامیدکنندهترین پایان؛ اینها نمونهای از تیترهایی بود که منتقدان مشهور تلویزیونی نثار این سریال و عواملش کردند. حتی مایکل سی. هال، بازیگر کاراکتر دکستر، هم اعلام کرد که از پایانبندی سریال «متنفر» است. اما این پایان ماجرای دکستر نیست. بعد از نزدیک به هشت سال، حالا شبکه تلویزیونی شوتایم اعلام کرده که دکستر قرار است دوباره برگردد. اما آیا بالاخره دکستر افسانهای میتواند به سرانجامی که سزاوارش است، دست پیدا کند؟
خوششانسی به سبک قاتل بالفطره
در خبرها آمده که شوتایم برای تولید یک فصل جدید ۱۰ قسمتی با مایکل سی. هال، ستاره سریال، و کلاید فیلیپس، نویسنده اصلی این سریال، قرارداد بسته. قسمتهای جدید قرار است سال آینده به نمایش دربیاید تا از طرفداران «دکستر» بابت پایانبندی ناخوشایند قبلی آن دلجویی شود. البته این در حالی است که همچنان طرفداری برای این سریال باقی مانده باشد. قسمت پایانی این سریال از لحاظ گرفتن نقدهای منفی و موج نارضایتی از طرف بینندگان و منتقدان، با فصل پایانی سریال «بازی تاج و تخت» برابری میکند. سریال ایده جذابی دارد؛ یک قاتل زنجیرهای که خودش عضو پلیس و متخصص بررسی صحنه جرم است. اما به اعتقاد بسیاری از بینندگان و منتقدان، این ایده بیشتر از چهار فصل کشش ندارد و به تکرار میافتد. ولی تقریبا همه بینندهها معتقدند که دو فصل ابتدایی «دکستر» جذاب و تماشایی بوده. از فصل پنج تا هشت، خطوط داستانی بیش از حد سادهانگارانه و تکراری میشود و بازیگران بیاثر و خنثی به نظر میرسند، بهویژه همکاران دکستر که مجبورند تا حد غیرقابل تحملی بیکفایت باشند تا قاتل زنجیرهای محبوب سریال لو نرود و سریال تا فصل بعدی ادامه پیدا کند. در فصلهای پایانی کار به جایی میرسد که انگار به تماشای مضحکهای با حضور چندین کاراکتر ابله نشستهای که چشمهایشان را بستهاند و هیچ درکی از آنچه دوروبرشان میگذرد، ندارند. درنهایت هم که به صحنه مشهور و غمانگیز پایانی سریال و تصویر دکستر با گریم غیرباورپذیر میرسیم که بعد از هشت سال، هنوز هم طرفداران سریال از آن عصبانی هستند.
خون به پا میشود
وقتی اعلام شد که فصل هشتم «دکستر» قرار است فصل پایانی آن باشد، تقریبا همه طرفداران سریال از این خبر استقبال کردند. بعد از فصل چهارم و مشخص شدن تکلیف بدمن اصلی، ترینیتی قاتل، سریال هرگز نتوانست به اوج برگردد. بارزترین نقطه افول سریال هم پایان فصل هشتم بود که قهرمان سریال سوار بر قایق مشهورش در توفان به دریا زد و تصمیمی گرفت که از کاراکتر دکستر انتظار نمیرفت. آخر سر هم سر از اورگان درآورد تا با هیبت یک هیزمشکن به زندگیاش ادامه بدهد و روزگارش را به جای خونبازی و قطعهقطعه کردن بدن قربانیانش، صرف قطع درختان و بلند کردن ریشش کند.
در تمام قسمتهای فصل آخر این حس به بیننده القا میشد که دکستر آنقدرها که به نظر میرسد، باهوش نیست و این نوعی خیانت به کاراکتری است که مخاطب هفت فصل به آن خو گرفته بود و با همه پلیدی، دوستش داشت. دکستر فصل آخر پشت سر هم تصمیمهای اشتباه میگرفت و تصویر کاراکتری با هوش فوقبشری را در ذهن بیننده کمرنگ میکرد؛ همان چیزی که هفت فصل تمام، او را از گیر افتادن نجات داده بود و مانع باز شدن گرههای داستان میشد. با ریش مصنوعی و شغل خستهکننده و نگاه خیره بیحالت، دکستر دیگر آن هیولایی نبود که هفت سال پیش به بیننده معرفی شده بود.
دکستر هشت فصل حمام خون به راه انداخت و جسد روی هم تلمبار کرد، اما نویسندگان و دستاندرکاران سریال صلاح ندیدند که در قسمت پایانی او را بهدامافتاده یا مرده به تصویر بکشند. به جای دکستر خواهر بددهان و اخمویش بود که مرد؛ آن هم نه مرگ باشکوهی که قهرمان زن داستان بعد از هشت فصل سزاوارش باشد. در آخر هم جسدش به دست دکستر به دریا انداخته شد؛ همان سرنوشتی که نصیب جسد کاراکترهای منفی سریال میشد. شاید تهیهکنندگان سریال از همان زمان به فکر آن بودند که قهرمان اصلیشان را بی هیچ منطق داستانی زنده نگه دارند تا بعد از فروکش کردن انتقادها و فراموش شدن نقصهای قابل توجه سریال، در فرصتی مناسب، دوباره قاتل زنجیرهای محبوبشان را جلوی دوربین برگردانند.
پناه به نوستالژی
با همه نقدهای تند و تیزی که به سریال وارد شده، اعلام خبر ساخت فصل جدید سریال، طرفداران کاراکتر دکستر را در شبکههای اجتماعی به وجد آورده و برخلاف تصورها، از این خبر بهشدت استقبال شده است. انگار خاصیت نوستالژی و ماهیت زمان همین است؛ اینکه بعد از گذشت مدتی فقط تصاویر خوب در یاد بماند و نقطههای تیره و تار بهکلی از ذهن پاک شود. بهویژه در روزهای کرونایی که شرایط نابهسامان فعلی به گذشته قدر و منزلت داده، چنگ زدن به نوستالژی را به راهی برای گذران حال تبدیل کرده و هر چیزی را که به زمان گذشته مربوط میشود، جذاب و رویایی جلوه داده است. گواه این حرف، آمار بالای تماشای فیلمها، سریالها و موزیکویدیوهای قدیمی و داغ شدن هشتگهای مرتبط با موضوعات نوستالژیک در ماههای گذشته است. از این بابت شاید تولیدکنندگان «دکستر» بهترین زمان را برای اعلام خبر پخش فصل جدید این سریال انتخاب کرده باشند؛ دورانی که دنیا آنقدر از خبرهای بد پر است که شنیدن خبر پخش دوباره سریالی که زمانی محبوب بوده، میتواند سریالبینها را برای ساعتی هم که شده، به وجد بیاورد و به آینده امیدوارتر کند.
احمق و احمقتر!
استورات هریتیج؛ منتقد گاردین
شاید من بیش از حد خوشبین یا متوهم باشم، ولی معتقدم که پخش فصل جدید سریال «دکستر» میتواند اعتبار ازدسترفته آن را به شکلی مثالزدنی برگرداند. مهمترین دلیلم برای این حرف، حضور دوباره کلاید فیلیپس، نویسنده سریال، است. با وجود افت کیفیت سریال و از دور خارج شدن آن در فصلهای پایانی، فیلیپس زمانی سرپرستی تیم نویسندگان سریال را بر عهده داشت که «دکستر» خوب و پربیننده بود. او در پایان فصل چهارم از تیم جدا شد؛ زمانی که داستان هنوز در اوج بود. فیلیپس بعد از این جدایی در اظهار نظری داستان فصلهای بعدی سریال را گیجکننده و غیرمنطقی توصیف کرده و در جواب یکی از حضار که گفته بود «دکستر» قبلا سریال مورد علاقهاش بوده و حالا به بدترین سریالی که میبیند تبدیل شده، گفته بود: «من هم همینقدر از سریال ناامید شدهام.»
برگشتن فیلیپس میتواند این نوید را بدهد که «دکستر» قرار است دوباره به روزهای اوجش برگردد. گذشته از این، بسیاری از المانهای ناامیدکننده «دکستر» دیگر قرار نیست برای خط داستانی سریال مشکلساز شود. دبرا مورگان، خواهر دکستر که جنیفر کارپنتر نقش او را بازی میکرد، قرار نیست برگردد، چون این کاراکتر در قسمت پایانی میمیرد. جنیفر کارپنتر همان بازیگری است که در طول پخش سریال با هال ازدواج کرد و از او جدا شد. شارلوت رمپلینگ هم با کاراکتر شبهمادرانه احمقانهاش به سرنوشت خواهر دکستر دچار شد و برای او هم بازگشتی در کار نیست. پدر مرده دکستر هم که دائما از قبر درمیآمد تا درباره اخلاق و انسانیت شعار بدهد و مزخرفات شاعرانه ببافد، در قسمت ماقبل آخر برای همیشه به بهشت رفت! درست است که متاسفانه بسیاری از همکاران ابله دکستر در پایان سریال از مرگ قسر دررفتند، ولی لااقل سریال میتواند با حذف بسیاری از المانهای مهمی که جلوی پیشرفت داستان را میگرفتند، به کار خود ادامه دهد. نتیجه کار هر چه باشد، ممکن نیست از پایانبندی قبلی «دکستر» بدتر شود. حتی اگر هال و فیلیپس بهکلی عقلشان را از دست بدهند و این ۱۰ اپیزود به بیمنطقترین شکل ممکن پیش برود و شخصیت کاراکترها صحنه به صحنه عوض شود و سریال پر از مونولوگهای احمقانه درباره ماهیت مرگ باشد و در تمام طول فصل، دکستر با همان ریش احمقانه صحنه آخر فصل قبلی به افق خیره شود، باز هم مطمئنا «دکستر» جدید نمیتواند به بدی «دکستر» قدیمی باشد!