خیابانی بودن کلام رپ
اهورا ایمان، ترانهسرا و خواننده
وقتی قرار شد درباره موسیقی رپ بنویسم، مدام به دنبال ارتباط موسیقایی این سبک میگشتم تا متوجه شوم بهطور مشخص چه جایگاهی در موسیقی کشورمان دارد. واقعیت این است که نکته و ویژگی مهم رپ، اهمیت بسیار بالای کلام در آن است؛ کمتر شاهد عناصر موسیقایی در آن هستم و تصور میکنم موسیقی در این سبک، برای همراهی «کلام» ساخته میشود؛ مانند نقشی که موسیقی در یک فیلم سینمایی ایفا میکند. موسیقی همیشه یک مجموعه اصول و چهارچوبهای بلا تغییر و بدون خدشه داشته که در هیچکدام از انواع موسیقی تغییر پیدا نکرده است. در این بین، رپ تمرکزش را بر روی ریتم و استفاده از آن میگذارد. آن بخش هم بیشتر با ریتمسازهای الکتریکی ساخته میشود، نه با سازها. در خصوص کلام بهکاررفته در این سبک، میشود گفت در برخی موارد ممکن است به لحاظ نقد اجتماعی تلنگرهایی هم بزند و کم و کاستیهایی را هم بیان کند، اما نمیتوان آن را در دستهبندی شعر فارسی (که ترانه هم بخشی از آن است) جا بدهیم. در متن (تکست) رپ امروز که البته در مقایسه با روزهای آغازین رپ قابل مقایسه نیست، برخی بازیهای زبانی اتفاق میافتد، اما این ویژگی برای تبدیل شدن به ترانه کافی نیست. وقتی دست نویسنده و سراینده برای نوشتن شعر بدون رعایت وزن و پایبندی به محور عمودی و افقی کلام باز باشد، آوردن چند نمونه بازی زبانی، آن کار را چندان شاخص نمیکند. در حال حاضر اگر ۱۰ اثر برتر رپ فارسی را کنار بگذاریم و در بین آنها به دنبال اشتراکات شعری با شعر کلاسیک و اشتراکات ادبی با ترانه بگردیم، چیز دندانگیری به دست نمیآوریم. اگر رپکنی مهارتی در ارائه آرایه دارد، باید آن را در سازه مهندسی شعر پیاده کند تا ارزش ادبی خود را نشان دهد، در غیر این صورت کیفیت کار در حد دلنوشتههایی است که این روزها در شبکههای اجتماعی میخوانیم. رپی که امروز خوانده میشود، متعلق به امروز و چیزی است که در سطح جامعه اتفاق میافتد؛ درواقع عمق و تاثیرگذاری کلام زیاد نیست، و شعارزدگی و پاپیولار بودن را مدنظر دارد. متاسفانه در رپ امروز ایران کمتر میبینیم که کسی دغدغهمند سراغ یک آفرینش ادبی رفته باشد. در بین رپکنها تنها یکی دو نفر بودند که توجه من را جلب کردند، آن هم به دلیل شعبدهای بود که در کلامشان داشتند؛ یک نوعی از شگفتزدگی در استفاده از بعضی از ترکیبها، نوع خوانش و بیان و دکلماسیون.
موضوع دیگری که در ارتباط با کلام رپ مطرح میشود، خیابانی بودن آن است که بسیاری سعی دارند سطحی بودن کلام را به این ویژگی نسبت بدهند. به عقیده من حتی ناسزا و فحش را هم میتوان آنچنان هنری و زیرپوستی بیان کرد که دشمنت تا سالها به یاد داشته باشد. درواقع بهتر است بگویم آن ادبیات خیابانی را میشود طوری نوشت و خواند که اگر نقدی دارد، عمیق باشد و یک ضربه محکم و سیلی به مخاطب بزند و او را به خود بیاورد. نمونهاش هم در شعر کلاسیک ما وجود دارد؛ شما از خودتان بپرسید، چرا وقتی قرار است از هجویه مثالی بیاوریم، نام ایرج میرزا به میان میآید؟ درحالیکه بیش از هزار صفحه شعر توسط شاعران و ادیبان مختلف در این حوزه سروده شده. نکته این است که هیچ شاعر دیگری نتوانسته مقصودش را به آن زیبایی بیان کند.
من تصور میکنم نسل جدید رپکنها، اشخاص پیگیری هستند و کنکاش میکنند. اینکه توقع داشته باشیم در عرض ۱۵ سال به اوج رپ فارسی برسیم، توقع نابجایی است. این صحبت پایانی را از زبان چند کارشناس معتبر دیگر هم شنیدهام و در اینجا تکرار میکنم: آن جریانی که در رپ فارسی فعال است، سالهای بعد آثارش در جامعه نمود پیدا میکند و شاهد نتیجه و ثمر آن خواهیم بود.
با حرفهای رکیک رپ را محدود نکنیم
محمدعلی بهمنی، شاعر و رییس شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
موسیقی در قالبهای مختلفی در جهان وجود و جریان دارد و کشور ما هم بخشی از این جهان است؛ اگر قرار باشد به هر دلیلی حقوق و اجرای آن را نادیده بگیریم، نشان میدهد ما نگاه بستهای به هنر داریم. موضوع تنها این است که ما باید مطابق فرهنگ و آداب خودمان با هنر برخورد داشته باشیم. ممکن است وقتی بخش ترانه یک نوع موسیقی ترجمه شود، شاهد یک عریانی و رهایی بیاندازه باشم، اما در عین حال یک ظرافت زیبای کلامی هم در آن پیدا کنیم و دریابیم که ترکیبش با موسیقی میتواند بسیار مفید و شنیدنی باشد. در این صورت ما این امکان را داریم که آن ظرافت و بازی زبانی را در بستر کلامی خودمان و در قالب فرهنگی خودمان بیاوریم؛ در واقع یک سبک غربی را ایرانیزه کنیم. زمانی که به این نکته پی ببریم و بتوانیم آن را پیاده کنیم، نه تنها این سبک به کلام، ادبیات و فرهنگ ما ضربه نمیزند بلکه قشر جوان را ترغیب میکند تا آن شکل از موسیقی جهان را در کشور خودمان تجربه کنند. آن هم در حالی که امروز در موسیقی پاپ از کلامی استفاده میشود که به ترانه ما آسیب میرساند. در این میان چه ایرادی دارد که موسیقی رپ را با کلام و دانش اقلیم خودمان انجام بدهیم. موسیقی بدون کلام نه بحثی پیش میآورد و نه حرف و حدیثی ایجاد میکند، پس در این شکل از موسیقی هم بیشتر از هر سبک دیگری باید روی متن و کلام مکث داشته باشیم، نه چیز دیگر. باید از کلامی بهره برده شود که هم نسل جوان آن را بپسندد و بشنود و هم نسل قدیم آن را پس نزند. اینکه بخواهیم این نوع از موسیقی را بهطور کل ممنوع کنیم، کاری عقلانی نیست. بهتر است سعی کنیم آن را به سمت آنچه شایسته ما و فرهنگ و موسیقیمان است پیش ببریم.
در حال حاضر وقتی برخی از خوانندههای رپ هم به ما مراجعه میکنند و ما هم وقتی کلام خوب و مطابق فرهنگ ما باشد، مشکلی با آن نداریم و مجوز ترانهاش را میدهیم. اما اینکه میگویند ادبیات این سبک خیابانی است، دلیل نمیشود که حرفهای رکیک و زننده در آن به کار ببرند. در گذشته هم کار طنز کلامی و ریتمیک داشتهایم، اما هرگز پیش نیامد که بسیار عریان و بیپرده حرفی زده شود. هرچند اگر هم به واقع نیاز به استفاده از این نوع کلام باشد، میتوان با تغییرات زبانی و بازیهای کلامی، مقصود و منظور خواننده بیان شود، بدون آنکه حرف زشت و مغایر با فرهنگ ما در خود داشته باشد. وقتی به تاریخ موسیقی نگاه میکنیم، میبینیم کارهای شاخص و جاودانه ما از یک کلام زیبا و مناسب اقلیم ما استفاده کردهاند، پس چرا خواننده رپ که این میزان زحمت را میپذیرد و متحمل میشود و برای کارش هزینه میکند، به جای ماندگاری اثرش، عمر آهنگ را با بیان چند حرف رکیک به دوره کوتاهی محدود کند. در همین سبک رپ نمونههایی داریم که دارای بازیهای کلامی و زبانی هستند و فارغ از موسیقی، وقتی کلامشان را بخوانیم، از آن لذت میبریم.
ما بسیاری از بیان-شعرها را داریم که شکل شعر را دارند، ولی نمیتوانیم عنوان شعر به آن اطلاق کنیم. رپ هم یک نوع بیان است، که اگر از زاویه ذات شعری به آن نگاه کنیم، تغییرات شکلی دارد. در جهان و در کشور خودمان شعرهای بسیاری داریم که شکل سنتی (غزل، قصیده و…) ندارند، ولی شعریت دارند. در رابطه با رپ هم میتواند این اتفاق بیفتد و کلام به شکلی استفاده شود که هم مخاطب را راضی نگه دارد و هم ارزش کلامی خود را داشته باشد.
انحراف از مسیر اعتراضی
بابک صحرائی، ترانهسرا
موسیقی رپ در ذات قرار است خاستگاه بخش مهمی از اعتراضهای اجتماعی باشد. اعتراضی که گستاخانه و بیپرده است. رپ با این فرم و نشانه توسط سیاهپوستان آمریکایی متولد شد و به موفقیت رسید. در ایران بهطور طبیعی بهخاطر عدم انطباق رپ با شاخصهای فرهنگی مورد تایید نهادهای نظارتی، جریان این موسیقی به شکل زیرزمینی متولد شد و ادامه پیدا کرد. جریانی که اگرچه در ابتدا شاخصهای ارزشمندی را به همراه داشت، اما در زمان کوتاهی به بیراهه رفت و رپ فارسی به جای اعتراضهای اجتماعی، بستری برای اعتراضهای عاشقانه شد. عاشقانههای معترضی که بر اساس ساختار کلی رپ، همراه با تندی و خشونت کلامی و گاهی پردهدریهای اخلاقی بودند.
بهشخصه افسوس میخورم که جریان رپ در مسیر اعتراضهای اجتماعی که خاستگاه اصلیاش است، ادامه پیدا نکرد. رپ فارسی میتوانست با حفظ هویت اعتراضی خود تحول منحصربهفردی در موسیقی ایران ایجاد کند. کما اینکه جریان رپ فارسی زیرزمینی که اوایل دهه ۸۰ در داخل ایران شکل گرفت، این نوید را میداد که مفهوم و فرم تازه و مهمی در حال اضافه شدن به موسیقی ایران و کلام همراه با آن است.
حتی در بخش عاشقانه هم رپ فارسی توانست به موفقیتهای تازهای دست پیدا کند. رپرهایی مثل یاس ازجمله چهرههایی بودند که همراه با به دست آوردن توجه جامعه، در شاخههای اعتراضی و عاشقانه رپ فارسی قدمهای بزرگی برداشتند، اما این اتفاق عمومیت پیدا نکرد. رپ فارسی آنچنانکه پیشبینی میشد، نتوانست موفقیت خود را حفظ کند و اگر معدود چهرههایی مثل یاس در بخش اجتماعی و آرمین، و بهزاد در بخش عاشقانه با وجود تمام مشکلات به فعالیت خود ادامه نمیدادند، رپ فارسی شاید به پایان راه خود میرسید.
بهشخصه رپ فارسی در بخش اجتماعی را بسیار ارزشمند میدانم و معتقدم نقدهای اجتماعی صورتگرفته در این بخش، گاهی اوقات از بهترین نمونههای موسیقی اعتراضی در ایران بودهاند. سرآمد این جریان را هم یاس میدانم. یاس از دو ویژگی مهم برخوردار است؛ اول اینکه از دانش قابل اعتنا و هوش تحلیلی منحصربهفردی برخوردار است. دوم اینکه طی زمان ثابت کرد هنرمندی متعهد و اصیل است و بهخاطر پول و کنسرت و به دست آوردن موقعیتهای فردی، از آرمانهایی که دارد، کوتاه نیامد. یاس میتوانست با اندکی نرمش یا گذشتن از باورهایش، لااقل از نظر مالی به موقعیتهای بسیار بزرگی دست پیدا کند، اما تن به این مسئله نداد. بهخصوص که در دو مورد خاص شاهد بودهام که از پیشنهادهای مالی بسیار هنگفتی صرف نظر کرد تا همچنان یاس باقی بماند و از باورها و جهانبینیاش کناره نگیرد. در مجموع نیز با مرور رپ اجتماعی و اعتراضی در ۱۵ سال گذشته، آثار یاس سرآمد این جریان در رپ فارسی است.
اشاره به نکتهای را از منظر کلام و شعر در مورد موسیقی رپ لازم میدانم؛ بسیار گفته شده که رپ همان بحر طویل فارسی است، اما این تشابه قطعا یک اشتباه ادبی است. بحر طویل که از دوره صفویه در ادبیات فارسی رواج پیدا کرد، نوعی شعر یا نثر موزون است که برای بیان مطالب طنز یا هزل به کار میرود. بحر طویل از منظر شعری شاخصه مهمش عدم تساوی مصرعهاست که فقط از این منظر با شعر رپ همخوانی دارد. یعنی تنها تشابه آنها، یک تشابه فرمی است. شاخص مهم رپ که اعتراض و بیپردگیاش در بیان است، به هیچ عنوان در بحر طویل دیده نمیشود. شاید رپ عاشقانه در بخشهای سطحینگرانهاش که طنزی را هم با خود به همراه دارد، شباهتی به بحر طویل داشته باشد، اما در کلیت جز از نظر عدم تساوی مصرعها و خوانش سریع، هیچ سنخیتی با رپ به معنای واقعی ندارد.
در پایان یک اشاره تاریخی در زمینه رپ فارسی شاید خارج از لطف نباشد. اگر خوانش سریع شعر را یکی از شاخصهای رپ بدانیم، مونولوگ بهمن مفید در فیلم «قیصر»، اولین قطعه رپ فارسی است. آنجا که در قهوهخانه نشسته و خاطره تعریف میکند. خوانش سریع، کرکریخوانی، طنز جاری در مفهوم و فرم کلام که همراه با قافیههای درونی و همآواییهای بیانی است، همگی از شاخصهای رپ است که اتفاقا این بخش از فیلم «قیصر» با گذشت ۴۸ سال، هنوز در خاطره مردم جاری است که نشان میدهد رپ از شاخصهایی برخوردار است که میتواند ماندگاری مهمی ایجاد کند. البته که هنگام ساخت فیلم «قیصر» و مونولوگ بهمن مفید، هیچ شناختی نسبت به موسیقی رپ در ایران وجود نداشت و در آمریکا هم کمتر از ۱۰ سال از تولد رپ میگذشت.
درکل امیدوارم رپ فارسی بتواند به شکل مناسبی به حیات خود ادامه بدهد و فقط شامل عاشقانههای معترض و بیپرده نباشد. اعتراض و نقد اجتماعی البته به شکل آگاهانه، مهمترین شاخص رپ است که نباید فراموشش کنیم.
چه تفاوتی بین رپ و سایر موسیقیهاست؟
سیامک عباسی، ترانهسرا، آهنگساز و خواننده
به خاستگاه، جایگاه و سرنوشت موسیقى رپ در جهان کارى ندارم، که خود یک بحث مفصل و جداست. اما موسیقى «رپ فارس» یا پرشین رپ، یک مقوله مستقل، جدى و نسبتا جدیدى است که حرفهاى زیادى براى گفتن دارد. بیش از یک دهه از تولد رپ فارسى میگذرد، در این مدت هنرمندان زیادى در این عرصه حضور یافتهاند و آثار قابلتوجهى نیز ارائه دادهاند. بخش زیادى از مردم این نوع موسیقى را کاملا پذیرفتهاند و بهشدت به آن علاقه دارند. چنانکه حتى برخى از آهنگهاى این سبک را مىتوان جزو پرشنوندهترین، آهنگهاى تاریخ موسیقى ایران به حساب آورد. اما با این همه، موسیقى رپ همچنان و هنوز در کشور فعالیت رسمى ندارد و نادیده گرفته مىشود.
چطور مىتوان یک سبک از موسیقى با این میزان کارکرد، این تعداد مولف و این همه طرفدار را نادیده گرفت؟ آب راه خود را پیدا میکند. جامعه خود تعیین میکند که چه نوع موسیقى را بشنود و چه نوع موسیقى را فراموش کند. وقتى مردم چیزى را دوست دارند، آن را جستوجو مىکنند و درنهایت آن را مىیابند.
تنها جرم موسیقى رپ این است که کلامش از قواعد شعر و ترانه فارسى تبعیت نمیکند؛ وگرنه رپ به لحاظ موسیقایى تفاوت چندانى با موسیقى پاپ ندارد. حال چگونه است که موسیقى پاپ مىتواند مجاز باشد، ولى موسیقى رپ نه! ما روى موسیقى پاپ کلام مىگذاریم، اسمش را مىگذاریم ترانه، و آن را بهعنوان شاخهاى از ادبیات شفاهى که وامدار شعر کلاسیک است، به رسمیت میشناسیم. اما چه کسى گفته است هر کلامى که با موسیقى عجین شد، باید از وزن عروضى و قواعد قافیه پیروى کند. پس تکلیف این همه موسیقى که در جهان تولید میشود و از وزن عروضى، قافیه و قواعد شعر فارسى پیروى نمیکنند، چیست؟ یعنى آنها هم باید خودشان را با استانداردهاى ما هماهنگ کنند تا وجاهت بیابند؟
ظرفیت رپ در حرف زدن و انتقال پیام به مخاطب به مراتب بالاتر از ظرفیت موسیقى پاپ یا سنتى است. چون محدودیتهاى کمترى دارد، چون وزن عروضى را رها کرده و از وزن هجایى پیروى مىکند. اتفاقا با اینکه ساختار متن یا کلام در موسیقى رپ، در اکثر موارد از زیرشاخههاى رئالیسم اجتماعى محسوب مىشود، اما سرشار از صنایع، بدایع، آرایههاى ادبى، تخیل، واژهپردازى و حتى شاعرانگى است. خاستگاه اصلى رپ فارسى اعتراض است و درونمایه آثارش اغلب مباحث فرهنگى، اجتماعى و انسانى را دربر مىگیرد.
هنر مرز نمیشناسد، تقسیمبندى جغرافیایى نمیشناسد. هنر چهارچوب نمیپذیرد، هنر زایاست. هر لحظه خلق میکند، لحظهاى دیگر در هم میشکند و دوباره خلق میکند. حالوهواى هنر در جهان هر روز و هر ساعت در حال تغییر و دگرگونى است؛ چرا به جاى اینکه سلیقه جامعه را در جهت تعالى هدایت کنیم، صبر مىکنیم تا جامعه انتخابش را انجام دهد و بعد تحت فشار افکار عمومى مجبور به کوتاه آمدن شویم؟
شماره ۷۲۲