مریم عربی
از بابا پاهای کشیدهاش یادم است و بالاتنه بلند و موهای لخت قهوهای روشن. دستهایش استخوانی و لاغر بود. حتی از دستهای مامان هم لاغرتر. مامان تعریف میکند روزی که رفتند حلقه ازدواجشان را بخرند، فهمیدند که حلقه مامان برای انگشتهای استخوانی بابا گشاد است. مامان با یک لبخند گشاد روی صورتش تعریف میکند که کل شهر را زیرورو کردند تا یک حلقه مردانه اندازه دست بابا پیدا کنند. البته باز هم انگشتر توی دستش لق میزد و جرئت نمیکرد هر جایی آن را دستش کند و با این کارش حسابی لج مامان را درمیآورد.
به بابا که فکر میکنم، یاد روز اول تابستان میافتم. یاد آفتاب تیز زمین بازی کنار مجتمع مسکونیمان. قرار بود بابا با من اسکیتسواری تمرین کند. هردویمان شلوار جین و تیشرت سرمهای گل و گشاد تنمان کردیم. بابا یک کتانی زرشکی پوشیده بود که من خیلی دوستش داشتم. دلم میخواست کتانیهای طوسی بیریختم را با یک کتانی زرشکی، درست مثل مال بابا عوض کنم. مامان میگفت تا وقتی کتانیهایت خراب نشده، از کفش جدید خبری نیست. بابا اما قول داده بود تا آخر تابستان برایم یک کتانی همرنگ مال خودش بخرد.
یادم میآید که بابا بند کلاه ایمنی را بدجوری زیر چانهام سفت کرده بود تا اگر زمین خوردم، کلاه از روی سرم تکان نخورد. با دو تا دستم دستهای بابا را گرفته بودم. چرخهای اسکیت روی آسفالت داغ زمین بازی قرچقرچ صدا میکرد. دست راستم را از دست بابا کشیدم بیرون و تندتر رفتم. بابا تندتند کنارم راه میرفت. یک آن دست بابا را ول کردم و سرعت گرفتم. بابا پشت سرم میدوید. پای چپم را گذاشتم روی زمین تا سرعتم را کم کنم. مچ پایم پیچ خورد و تعادلم را از دست دادم. زمین چمن رفت هوا و آسمان آمد زمین و با سر رفتم توی تور دروازه.
به روز اول تابستان که فکر میکنم، یاد سر زانوهای زخمی و شلوار جین پاره میافتم. یاد کلاهی که آنقدر زیر چانهام سفت شده بود که از روی سرم تکان نخورد. یاد دستهای لاغر بابا میافتم که لباسم را تکاند و اشکها را از روی صورتم پاک کرد. یادم میافتد وسط گریه آرزو کردم که کاش جای شلوار جین، کتانیهایم پارهپوره میشد. به بابا که فکر میکنم، گرمای شیرین روز اول تابستان میدود توی تنم و بوی کولر سر ظهر میپیچد توی دماغم. یاد آسفالت داغ زمین بازی میافتم، قرچقرچ آرام و مطمئن اسکیت وقتی که هر دو تا دستم توی دستهای بابا بود، یاد تیشرت سرمهای گل و گشاد و کتانیهای زرشکی قشنگی که آخر تابستان مامان به جای بابا برایم خرید.