حسین آشفته
چند وقتی است که نمیدانم از کجا علاقهمند شدهام به رشته روانشناسی؛ تا آنجا که قصد کردهام به تحصیل در این رشته. برای همین ریز ریز و آرام آرام شروع کردهام به مطالعه آزاد مباحث مرتبط. دنیای تازهای است برای من، همراه با لذت کشف. در میان همین گشت و گذارها برخوردم به آزمونهای آنلاین روانشناسی. در پسزمینه ذهنم میدانستم که این آزمونها قابل اعتماد نیستند و رایانه هنوز نمیتواند با چند سوال ساده چهار گزینهای به تحلیل درستی از روان پیچیده انسان برسد. تازه در تستهای مجازی هم نمیشود به صداقت آزموندهنده اعتماد کرد. کم پیش نمیآید که شخصی بخواهد حرفی بزند، اما از همه جا بگوید جز آن حرف اصلی. زبان بدن و لحن هم که حذف شود، تشخیص این فریبها ناممکن میشود. بااینحال، تعریف آشنایان مرا بر آن کرد که یک بار هم که شده، محض سرگرمی صحت و سقم آن را بسنجم. وارد آزمون شدم. از امتحانات مجازی دانشگاه بسیار راحتتر به نظر میرسید. ۱۵ سوال داشت بدون محدودیت زمان پاسخگویی، با قابلیت جلو و عقب رفتن میان سوالها. همه هم از دم چهار گزینهای. اما قسمت سخت ماجرا پیدا کردن مناسبترین پاسخ از میان گزینهها بود. جایی برای توضیح اضافه و اما و اگر آوردن نداشت و همینطور امکان سفید گذاشتن. به دروغ جواب دادن هم که برای کسی سودی نداشت. به هر زحمتی که بود، آزمون را به پایان رساندم و رفتم سراغ نتیجه. باورم نمیشد که آنقدر دقیق طراحی شده باشد. حق با اطرافیانم بود. نتیجه تحلیل شخصیتی و وضعیت روانیام را، با توجه به آزمونی که داده بودم، بههیچوجه نمیتوانستم زیر سوال ببرم. برای مثال، در آزمون گزینه «در دو ماه اخیر میخواستم گریه کنم، اما نتوانستم» را انتخاب کرده بودم و در نتیجه برایم نوشته بود: «در گریه کردن مشکل داری.» داشتم آفرین و احسنت میگفتم بر این تیزبینی که متوجه شدم سایت زحمت کشیده و نسخه درمان هم داده. آن هم عالی بود. مانند فالهای لسانالغیب دعوتم کرده بود به عبادت. همینطور گفته بود که روزانه زمانی را به ورزش و انجام فعالیتهای دلخواه اختصاص دهم. به شنیدنشان احتیاج داشتم. چشم گفتم. صفحه را که بستم، نکبت از زندگیام رخت بربسته بود.
چلچراغ ۸۱۳