نگاهی به فیلم «جهان با من برقص»
شکیب شیخی
سروش صحت پس از دو دهه سابقه سطح بالا در سینما و تلویزیون اولین فیلم سینمایی خود را کارگردانی کرد. «جهان با من برقص» گرچه ایراداتی اساسی دارد، اما ذوق و توانایی فیلمساز آن در کنار بازی نسبتا خوبی از علی مصفا و هانیه توسلی، باعث میشود از آن دسته فیلمهایی باشد که در اوضاع کنونی سالنهای سینمای ایران، دیدن دارند.
شخصیت یا سخنگو
«جهان با من برقص» از زوایای مختلف تشابهی به بعضی از فیلمهای آشنای ما دارد. یکی از این زوایا جمعی از افراد نسبتا جوان است که دور هم جمع شدهاند و حالا بحرانی بین آنها ایجاد میشود. برای مثال از این زاویه میتوان گفت «جهان با من برقص» شباهتی به «سعادتآباد» و «درباره الی…» دارد. اگر «درباره الی…» را به خاطر بیاوریم، متوجه میشویم تا لحظه گم شدن شخصیت الی، چیز خاصی هارمونی شاداب این گروه را در هم نمیشکست، و تنها نکتهای که توجه را جلب میکرد، سکوت و شخصیت تقریبا مرموز الی بود. به عبارت بهتر، بحرانِ «درباره الی…» از بیرون به این گروه ضربه زد. ماجرای «سعادتآباد» اما تشابه نسبتا خوبی با «جهان با من برقص» دارد، زیرا در آن فیلم هم دور هم بودن بهانهای شده بود برای رو شدن مشکلاتی که بین خود افراد وجود داشت.
مشکل «جهان با من برقص» از همین ویژگی خاصش آغاز میشود. زمانی که باید تنش بین شخصیتها به شکلی درونزاد سامان بگیرد، این شخصیتها باید دستکم در حد یک تیپ قابل باور باشند، اما به غیر از شخصیتی که هانیه توسلی نقشش را بازی میکرد و اندکی خودِ شخصیت جهان، دیگر با چنین تیپی روبهرو نبودیم. افرادی که روی نقشه «جهان با من برقص» قرار گرفته بودند، صرفا حامل جملاتی بودند که میتوانست با هم تعارض پیدا کند. برای مثال دو شخصیتی که سر زن مشترکشان با هم مشکل داشتند، بههیچوجه در حد و اندازههای یک تیپ هم ظاهر نمیشدند و این مسئله یکی از قصه فرعیهای پررنگ فیلم به حساب میآمد.
حالا که مشکل پیشروی داستان قرار نیست با شخصیتها حل شود، باید به دنبال عنصر دیگری برای پیشبرد فیلم گشت. برای مثال نماهایی که در آن نوازندگانی به نواختن موسیقی برای شخصیت اصلی میپرداختند، نمیتوانست هیچ فصلبندی روشنی به فیلم بدهد. برای مثال با جوانانی که در اتاقِ بغلی فیلم «نیمرخها»ی زندهیاد ایرج کریمی با موسیقی خود جریان فیلم را به جلو حرکت میدادند، اگر مقایسهای صورت بگیرد، متوجه میشویم نماهای موسیقی در «جهان با من برقص» چقدر ناتواناند در ایجاد تغییرات ریز و ظریف. تنها نکته این است که جهان ابتدا نمیرقصد، اما درنهایت به رقص میافتد.
حتی اگر وارد لایحههای هنریتری هم شویم و توقع داشته باشیم چیزهایی نظیر معماری خانهباغی خاص، طبیعت و حتی نور هم کاری برایمان بکنند، دست از پا درازتر با کلیت توخالی فیلم روبهرو میشویم.
این یعنی خنده
گرچه این اولین تجربه کارگردانی سینمایی سروش صحت است، اما سابقه طنز او در تلویزیون حالا در حدود ۲۰ سال را در خود میگنجاند. این مسئله خود را در توانایی طنزپردازی صحت نشان میدهد. بر خلاف بسیاری از فیلمهای بهاصطلاح کمدی سینمای ایران، که عمدتا با جوکهای نیمه اساماسی و فشار آوردن به خطوط قرمز اخلاقی سینمای ایران، سعی در جمع کردن قهقهه دارند، «جهان با من برقص» کاملا موفق شد با عدم لودگی در بسیاری از موارد خنده را به سالن سینما تزریق کند.
جدای از این مسئله، زمانی که شخصیتی گفت «این بنز و آن کارخانه هم یعنی من»، موقعیت خاصی که آن شخص داشت، باعث میشد در وهله اول ما این گفتوگو را نظر روشنفکرانه کارگردان ندانیم، و در عین حال به این خاطر که صداقت خاصی در ابراز حرفهایی به واقع تکاندهنده وجود داشت، آن حرفها را اندکی جدی هم بگیریم.
شاید مشکل اصلی «جهان با من برقص» این باشد که عمده این لحظات مثبتش در چند دیالوگ اجرا میشوند و نه از موقعیت خاصی در فیلم خبری باشد و نه حتی از کارگردانی ویژهای که بتواند در تصویر افراد را در زوایایی خاص نسبت به هم قرار دهد. با این همه، و البته متاسفانه، علیرغم اینکه «جهان با من برقص» تنها در دیالوگ میتواند بخنداند، فقط به خاطر همین یک نکته که به ازای خنداندن به سلیقه مخاطب توهین نمیکند، فیلمی دیدنی به حساب میآید.