مهدی بهلولی، آموزگار و کنشگر صنفی در گفتوگو با «چلچراغ»:
«دانشآموزان مجازی»؛ این عنوانی است که مهدی بهلولی، آموزگار و کنشگر صنفی برای نسل جدید دانشآموزان انتخاب کرده. او معتقد است برخلاف نسلهای گذشته که معلم را دانای کل میدانستند، این بچهها گفتههای معلم را با اطلاعاتی که از طریق اینترنت در اختیارشان قرار میگیرد، مقایسه میکنند، که این امر باعث شده از اهمیت آموزش و پرورش کاسته شود، چون آموزش و پرورش و معلمان نتوانستهاند خودشان را با سرعت رشد فضاهای مجازی تطبیق دهند. در این شماره از «چلچراغ» به بهانه روز دانشآموز با آقای بهلولی همراه شدهایم تا از تفاوتهای دانشآموزان نسل جدید با نسلهای قبل از خود برایمان بگوید.
شیما طاهری ، محمد مخبری
شما بهعنوان یک آموزگار تفاوت دانشآموزان دهه ۸۰ با نسلهای قبل از خود را در چه میدانید؟
دانشآموزان دهه ۸۰ نسبت به نسل قبلشان از لحاظ فعالیت بدنی دانشآموزان تنبلتری هستند. معمولا از زیر بار فعالیتهای گروهی شانه خالی میکنند. در بعضی از موارد حتی میبینیم که اعتقاد و پایبندی به سنتها هم در این دانشآموزان کمرنگ شده.
عامل اصلی این تفاوتها چیست؟
من مهمترین عامل این تفاوتها را «فضای مجازی» میدانم. دانشآموزان دهه ۷۰ بسیار کمتر غرق در دنیای مجازی بودند. اینترنت تاثیر کمتری در زندگیشان داشت و شبکههای اجتماعی مثل امروز رونق نداشت. اما این مسئله طی چند سال گذشته بسیار گسترش یافته؛ بهطوریکه دانشآموزان دهه هشتادی دهکده جهانی را بهطور کامل لمس کردهاند. ما میبینیم که این دانشآموزان در سرتاسر دنیا دوستهای مجازی دارند و با هم در ارتباطاند؛ چیزی که نسل قبل کمتر تجربهاش کرده بود.
فضای مجازی چه تاثیری بر زندگی دانشآموزان نسل جدید داشته؟
همانطور که اشاره کردم، دانشآموزان نسل جدید از فعالیتهای گروهی در جهان واقعی دوری میکنند، کمتر به دنبال ورزش میروند؛ تا حدی که متقاضی برای سرویس مدارس بیشتر از قبل شده و این نشان از تنبلی دانشآموزان نسل جدید است. آنها واقعا در فضای مجازی زندگی میکنند و این امر باعث بر هم خوردن روابط اجتماعیشان شده. آنها شخصیتهای مجازی برای خودشان تعریف میکنند و دوستهای مجازی دارند. اصلا میتوان گفت که این نسل از دانشآموزان ما در حال کوچ از دنیای واقعی به دنیای مجازی هستند.
ورود دانشآموزان به فضای مجازی پیامد مثبتی هم داشته؟
این اتفاق پیامدهای مثبت و منفی زیادی را در پی داشته، که من یکی از پیامدهای مثبتش را گسترش زبان انگلیسی بین دانشآموزان دهه ۹۰ میدانم. در شبکههای مجازی متنهای انگلیسی زیادی ردوبدل میشود که همین امر باعث شده بچهها نسبت به یادگیری زبان انگلیسی احساس نیاز کنند؛ در صورتی که نسل قبل اهمیت زبان انگلیسی را تا این حد درک نکرده بود. احساس نیاز دانشآموزان باعث شد آموزش زبان انگلیسی در مدارس مورد نقادیهای فراوان قرار گیرد و آموزش و پرورش برای ارتقای کیفیت این درس تلاش کند.
تاثیرات فضای مجازی سر کلاس درس هم احساس میشود؟
شما بهعنوان یک معلم اگر سر کلاس حواست نباشد، میبینی که بچهها زیر میز سرگرمِ گوشیهای موبایلشان هستند و به درس توجهی ندارند. برخلاف نسلهای گذشته که معلم را دانای کل میدانستند، این بچهها گفتههای معلم را با اطلاعاتی که از طریق اینترنت در اختیارشان قرار میگیرد، مقایسه میکنند، که این امر باعث شده از اهمیت آموزش و پرورش کاسته شود، چون آموزش و پرورش و معلمان نتوانستهاند خودشان را با سرعت رشد فضاهای مجازی تطبیق دهند. بهطور خلاصه باید گفت که نسل جدید دانشآموزان ما «دانشآموزان مجازی» هستند.
تفاوت در گفتههای معلم و اطلاعات موجود در اینترنت چه تاثیری بر نگرش دانشآموزان نسل جدید داشته؟
ما دانشآموزان را در فضای مجازی با حجم گستردهای از اطلاعات رها کردهایم. اطلاعاتی که بعضی دروغ هستند، بعضی علمی و بعضی دیگر شبهعلمی. چون ما در مدارس نمیتوانیم سنجشگری را به دانشآموزان آموزش دهیم که در این حجم گسترده از اطلاعات درست و غلط را تشخیص دهند، به جای تربیت دانشآموزانی مسلح به اندیشه انتقادی، با دانشآموزانی نسبیگرا روبهرو خواهیم بود. کسی هم که نسبیگرا باشد، سخت داور میشود، به هیچچیز اعتقاد و پایبندی ندارد. برای مثال، من با دانشآموزان اقلیت هم در ارتباط هستم و میبینم که آنها به گفته خودشان کمتر از خواهر و برادرهای بزرگشان به کلیسا میروند. استدلالشان هم این است که وقتی خدا در همه جا حضور دارد، پس دلیلی وجود ندارد که ما در کلیسا به دنبال خدا باشیم.
فکر میکنید چاره این نسبیگرایی چیست؟
آموزش و پرورش باید تلاش کند تا دانشآموزِ نقاد بار بیاورد تا بتواند در این فضای مجازی، خوب و بد، درست و غلط، و راست و دروغ را تشخیص دهد.
اگر روند گسترش فضای مجازی در بین دانشآموزان با همین سرعت پیش برود، چه سرنوشتی در انتظار نوجوانان است؟
اگر با همین روند پیش برویم، باید انتظار دانشآموزان افسرده زیادی را داشته باشیم. دانشآموزانی که در لاک خود فرو رفتهاند و تنها با موبایل و تبلتشان در ارتباط هستند. بسیاری از این بچهها آنقدر از دنیای واقعی دور شدهاند که کار اقتصادی و پول درآوردن را هم در همین فضای مجازی جستوجو میکنند و این برای آینده کشور ما خطرناک است. ما با گسترش یکسری رفتارهای ناهنجار در بین نسل جدید دانشآموزان مواجه هستیم و تا همین امروز آمار اختلالات روانی در بین دانشآموزان ما ۲۰ درصد اعلام شده، که این مسئله بسیار مهمی برای جامعه ماست. اگر مسئولان مملکتی واقعا برای آموزش و تربیت ارزش قائل هستند و فراتر از یک شعار به این مسئله نگاه میکنند، باید بهطور جدی در پی رفع این مسائل باشند.
پیشنهاد شما برای دورکردن دانشآموزان از این فضا چیست؟
بین فضای حقیقی و مجازی یک تفاوت فاحش وجود دارد؛ آن هم این است که ما در دنیای واقعی، مدارس شاد نداریم، برنامههای جالب و جذاب برای دانشآموزان برگزار نمیشود، اغلب دانشآموزان احساس میکنند که با زور خانواده به مدرسه میآیند. در مقابل فضای مجازی جذابیتهای زیادی دارد و بچهها در این فضا احساس آزادی میکنند. من فکر میکنم آموزش و پرورش باید سخت در فکر طراحی یک آموزش و پرورش جذاب و گیرا باشد که این بچهها کمکم از دنیای مجازی فاصله بگیرند و به دنیای واقعی اهمیت بیشتری دهند.
شماره ۶۸۳
تهیه نسخه الکترونیک مجله