تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۶/۱۱ - ۱۴:۱۲ | کد خبر : 5118

روزشان مبارک

نوجوانانی که قصه‌های توی سرشان را نوشتند و معروف شدند فائزه دائمی درست است که نوشتن سن و سال نمی‌شناسد و سن اصولا یک عدد بیشتر نیست و تن آدمی شریف است به جان آدمیت و این‌ها. ولی بالاخره سازمان ملل متحد به خودش زحمت داده و روز دوازدهم اوت، برابر با ۲۱ مرداد را […]

نوجوانانی که قصه‌های توی سرشان را نوشتند و معروف شدند

فائزه دائمی

درست است که نوشتن سن و سال نمی‌شناسد و سن اصولا یک عدد بیشتر نیست و تن آدمی شریف است به جان آدمیت و این‌ها. ولی بالاخره سازمان ملل متحد به خودش زحمت داده و روز دوازدهم اوت، برابر با ۲۱ مرداد را روز جهانی نوجوان نام‌گذاری کرده. حتما یک چیزی می‌دانسته دیگر. ما هم گشته‌ایم و چندتایی کتاب درست و حسابی پرفروش پیدا کرده‌ایم که نویسندگانشان نوجوان‌هایی بوده‌اند که هم دست به قلمشان خوب بوده و هم آن‌قدر شانس داشته‌اند که ناشری بهشان اعتماد کند و کلمه‌هایی را که توی سرشان وول می‌خورده، چاپ کنند. از شانس حرف زدیم دیگر، تویشان خاورمیانه‌ای پیدا نمی‌شود!

بازی‌های جزیره
کالب ج. بویر نوجوانی ۱۲ ساله است که تصمیم گرفت کتاب ۲۰۰ صفحه‌ای خود را در کمتر از سه ماه بنویسد. او هیچ‌گاه تصور نمی‌کرد کتابش به صدر پرفروش‌ترین‌های آمازون برسد. کتاب «بازی‌های جزیره» که توسط انتشارات لستینگ پرس منتشر شده است، داستان دو پسر نوجوان به نام‌های متیو و راین است که در حالی از خواب بیدار می‌شوند که در ساحل شنی دراز کشیده و هیچ‌چیز را به‌خاطر نمی‌آورند و تنها شانس نجات و زنده ماندنشان اعتماد به یکدیگر است.
بویر درباره کتابش گفته است: «این کتاب کاملا ماجراجویی است و خواننده را با اتفاقات غیرمنتظره مجبور می‌کند که تا آخرین صفحه کتاب را بخواند. داستان این دو پسر نه‌تنها تلاش آن‌ها را برای زنده ماندن نشان می‌دهد، بلکه اهمیت دوستی را هم یادآوری می‌کند.
اما چگونه پسری ۱۲ ساله توانست کتابی پرفروش و محبوب را بنویسد؟ مادر بویر در این‌باره می‌گوید: «وقتی پسرم سن کمتری داشت، بسیار کتاب می‌خواند، اما وقتی چهار ساله شد، سرعت کتاب‌خوانی‌اش افزایش یافت و هر سال حدود ۱۰۰ کتاب مختلف را می‌خواند، بنابراین خیلی خوب قدرت داستان‌گویی و روایت را درک می‌کند.»

داف! The DUFF: (Designated Ugly Fat Friend)
کودی کپلینجر ۱۸ ساله بود که همین کتاب «داف»اش را نوشت و منتشر کرد و کلی فروخت. کتابش درباره دختر مدرسه‌ای است که خیلی هم قشنگ و جذاب نیست، ولی توی مدرسه دوستان خوبی دارد و باهوش هم هست. همین هوش زیادش است که باعث می‌شود نیفتد توی دام یکی از این پسرهای دخترکش مدرسه.

اراگون
اراگون (به انگلیسی Eragon) عنوان اولین جلد از رمان فانتزی، پرفروش و چهارگانه وراثت نوشته کریستوفر پائولینی است که اولین بار توسط انتشارات لایتنینگ سورس به زیر چاپ رفت. انتشارات مطرح رندوم‌ هاوس در سال ۲۰۰۳ اقدام به چاپ مجدد آن کرد. پائولینی نوشتن این کتاب را در سن ۱۵ سالگی آغاز کرده است. ولی در ۱۹ سالگی کتاب‌هایش به چاپ رسیدند. داستانش هم از این قرار است که: دوران اژدهاسواران به سر آمده است و جهان به لطف پادشاهی شیطان‌صفت، در حال نابودی است. تا این‌که روزی یک جوان روستایی به نام اراگون، در جنگل چیزی را می‌یابد. آن چیز (که از نظر اراگون باید یک سنگ گران‌قیمت باشد) یک سنگ نیست. تخم است. تخم اژدها…
این کتاب در سال ۱۳۸۶ توسط مهگونه قهرمان در نشر عطایی، منتشر شد.

Interrupted ازهم‌گسیخته
ریچل کوکر «ازهم‌گسیخته»اش را وقتی که ۱۵ سال بیشتر نداشت، روانه بازار کتاب کرد و وقتی ۱۷ ساله شد، کتاب دومش را هم منتشر کرد: «به دنبال ژوپیتر» chasing Jupiter. این یکی را هم خوب فروخت.

In the Forests of the Night در جنگل‌های شب
«در جنگل‌های شب» یکی از آن داستان‌های خون‌آشامی حسابی است که نویسنده‌اش آملیا آتواتر موقع نوشتنش یعنی سال ۱۹۹۹، ۱۳ سال بیشتر نداشت.

فرانکشتاین
خیلی‌ها می‌دانند که کتاب «فرانکشتاین» مری شلی یکی از اولین رمان‌های علمی- تخیلی جهان است که سال ۱۸۱۸ منتشر شده، اما نمی‌دانند که مری شلی موقع نوشتنش ۱۹ سال بیشتر نداشته است.
داستان این کتاب معروف از این قرار است: فرانکشتاین دانشمند جوان و جاه‌طلبی است که با استفاده از کنار هم قرار دادن تکه‌های بدن مردگان و اعمال نیروی الکتریکی جانوری زنده به شکل یک انسان و با ابعادی اندکی بزرگ‌تر از یک انسان معمولی می‌سازد. موجودی با صورتی مخوف و ترسناک که بر همه جای بدنش رد بخیه‌های ناشی از دوختن به چشم می‌خورد. این موجود تا بدان حد وحشتناک است که همگان، حتی خالقش، از دست شرارت‌های او فرار می‌کنند. هیولایی که خالقش نیز نمی‌تواند آن را کنترل کند و خود مقهور آن می‌شود. (می‌شود گفت که زنده کردن مردگان)
این کتاب را نشر مرکز با ترجمه جعفر مدرس صادقی هم منتشر کرده است.

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟