گزارشی در غیاب امید
الهه صالحی
همه چیز از نوسان لحظهای دلار و بازگشت تحریمها شروع شد و کمکم به خودمان آمدیم و دیدیم داریم همه تلاشمان را میکنیم که وضعیت را در حالت قبلیاش نگه داریم و موفق نیستیم. همزمان با کمارزش شدن درآمدها، قیمتها سر به فلک گذاشت و ما انگار که در قایقی در توفان نشسته باشیم، برای جان سالم به در بردن مجبور شدیم به نوبت همه چیز را به آب بریزیم. با حذف خرجهای غیرضروری شروع کردیم، اما کار به اینجا ختم نشد و کمکم کیفیت زندگیهایمان کمرنگتر شد.
مشت نمونه خروار است. از چند نفر به نمایندگی از گروههای مختلف پرسیدیم که کیفیت زندگیهایشان در حوزههای مختلف فرهنگی، خورد و خوراک، حملونقل، آموزشی و تفریحی در یک سال گذشته چه تفاوتی کرده است.
روشنک تصویرگر است و مستقل زندگی میکند؛
فرهنگی
سال گذشته: حداقل ماهی یک بار/ امسال: صفر
(سال گذشته: تا ۴۰ هزار تومان ماهانه/ امسال: صفر)
سینما: سال گذشته: صفر/ امسال: صفر
کتاب: سال گذشته: ماهی ۳۰-۴۰ هزار تومان/ امسال: صفر و خرید PDF
میوه و تنقلات: پارسال خرید ماهانه میوه و تنقلات خارجی/ امسال: صفر
کافه و رستوران: سال گذشته: ماهانه صفر تا پنج شش بار/ امسال: صفر تا دو بار
مسکن: سال گذشته: ۶۰۰ هزار تومان/ امسال: یک میلیون تومان
پوشاک: سال گذشته: دو یا سه ماه خرید لباس/ امسال: شش ماه یک مرتبه و خرید برندها دیگر ممکن نیست.
آرایشگاه: سال گذشته ماهی ۱۵۰ تومان/ امسال: صفر
کلاسهای آموزشی: سال گذشته: حداقل تا ۵۰۰ هزار تومان ماهانه/ امسال صفر تا ۲۰۰ هزار تومان
تفریح: سال گذشته: سفر با تور ماهی یک بار/ امسال: صفر
(سال گذشته: ماهانه ۷۰، ۸۰ تومان برای تور یک روزه/ امسال: صفر)
با افزایش قیمتها، مجبور به استفاده از لوازم بهداشتی یا خوراکی ایرانی به جای خارجی شدهام که کیفیت نمونه مشابه خارجی یا حتی کیفیت درستی ندارند.
این وسط یکسری دیگر از اتفاقات میافتد که میخواهی بمیری! مثلا گوشیات را دزد میبرد… یا لپتاپت خراب شود. نمیدانم در این شرایط باید چه کار کرد.
از ما چه چیزی میماند؟ اینکه نخور، نرو، نپوش. چون برای بقیه هزینهها مثل اجاره خانه یا قسط وام کاری از دستت برنمیآید.
زهرا دانشجوی خوابگاه است و درآمد مستقی ندارد؛
فرهنگی
سینما: سال گذشته: ماهی دو، سه بار/ امسال: صفر
(سال گذشته: ماهانه حدود ۳۰ هزار تومان/ امسال صفر تا ۱۰ هزار تومان)
تئاتر: سال گذشته: صفر/ امسال: صفر
کتاب: سال گذشته: ماهی یک یا دو کتاب/ امسال: صفر و خرید کتاب دست دوم
(سال گذشته: صفر تا ۳۰ هزار تومان ماهانه/ امسال: ماهانه صفر و دو سه ماه یک بار ۳۰ هزار تومان)
غذایی
خرید میوه و تنقلات: سال گذشته: هفتهای یک تا دو بار/ امسال: دو هفته یک بار و در حد کم
(سال گذشته: هفتهای صفر تا ۱۵ هزار تومان/ امسال: صفر تا ۱۰ هزار تومان)
رستوران و کافه: سال گذشته: ماهی یک بار/ امسال: صفر
(سال گذشته: ماهانه ۵۰ تا ۶۰ هزار تومان/ امسال: صفر تا ۲۰ هزار تومان)
حمل نقل: سال گذشته: گاهی اوقات استفاده از اسنپ/ امسال: فقط وسایل حملونقل عمومی
پوشاک: سال گذشته: ماهی یا دو ماه یک مرتبه در حد خرید کوچک/ امسال: سالی یکی دو مرتبه
(سال گذشته: ماهانه صفر تا ۵۰ تومان/ امسال: صفر)
کلاسهای آموزشی: سال گذشته: شرکت در کلاسهای آزاد/ امسال: فقط در کلاسهای دانشگاه
(سال گذشته: ماهانه ۲۰۰ هزار تومان/ امسال: کمتر از ۵۰ تومان)
آوا دانشجو و روزنامهنگار است؛
توضیحات: درآمد من نسبت به سال گذشته خیلی بیشتر شده است. اما به همان نسبت بیشتر کار میکنم تا شرایط را ثابت نگه دارم. به هزینههای من کرایه خانه هم اضافه شده است که شرایط را سختتر کرده و باعث شده است مجبور باشم دو جا کار کنم. افزایش قیمتها تاثیری روی خرید کتاب و سینما و تنقلات و پوشاک من نگذاشته است، چون حقوقم خیلی بیشتر شده، اما آنقدر زمان من با کار و دانشگاه و درس پر شده که وقتی برای تفریح و سینما و کتاب و خرج کردن و لذت بردن از این پول را ندارم. اگر وضعیت اقتصادی مثل دو سال پیش بود، من میتوانستم بخشی از نیازهایم را به واسطه افزایش درامدم رفع کنم؛ مثلا میتوانستم ماشین بخرم، اما الان آرزوی ماشین خریدن هر روز از من دورتر و دورتر میشود. الان غصه این را میخورم که چرا من با وجود اینکه اینقدر بیشتر کار میکنم و درآمدم بیشتر شده است، نمیتوانم مثل قبل زندگی کنم.
اگر جزئیتر وارد موضوع شوم، یکسری هزینههای اصلی در زندگی هر کس وجود دارد. شغل و رشته من به هم مرتبطاند و نمیتوانم دانشگاه را رها کنم، اما وقتی من مجبورم در کمترین زمان از دانشگاه به محل کار برسم و زمانی را که دانشگاه بودم، در کار جبران کنم که حقوق کامل به من تعلق بگیرد، نمیتوانم از وسایل حملونقل عمومی استفاده کنم و مثلا یک یا دو ساعت از زمانم را در راه باشم. درنتیجه مجبورم از اسنپ و تپسی استفاده کنم که زودتر برسم و بخشی از درآمدم را به هزینه حملونقل اختصاص بدهم. از طرف دیگر، بخش دیگری از درآمدم را باید به کرایه خانه اختصاص بدهم. در واقع این دو که هزینههای اصلی زندگی من هستند، اول ماه کنار گذاشته میشوند و حتی افزایش درآمدم هم این موضوع را جبران نمیکند.
الیاس دانشجوی خوابگاه، روزنامهنگار و صفحهآراست؛
فرهنگی
کتاب: سال گذشته: نمایشگاه کتاب ۱۲ کتاب
سال گذشته: ۳۰۰ هزار تومان/ امسال: ۳۰۰ هزار تومان
امسال: ۶ کتاب
تئاتر: سال گذشته: سالی یک بار/ امسال: صفر
سینما: سال گذشته: سالی دو بار/ امسال: صفر
کلاس آموزشی: سال گذشته: صفر/ امسال صفر
خورد و خوراک: ثابت مانده است (هزینه با دانشگاه است)
پوشاک: نسبت به سال گذشته کمتر
توضیحات: خود کار کردن یکی از چیزهایی است که در این مدت از دست رفت. من وارد روزنامهای شدم و سر همین فشارهای مالی که روی آنها بود، اصلا نمیتوانستند حقوق بدهند! من هر روز برای رفتوآمدم به آنجا هزینه میکردم، درحالیکه من آنجا هیچ پولی درنمیآوردم و کل زمانم آنجا میگذشت. حتی همین کار را هم اگر شرایط پارسال میبود، میتوانستم ادامه بدهم بدون اینکه پولی بگیرم. چون ۲۰۰، ۳۰۰ تومانی که از خانواده میگرفتم، برای من کافی بود. اما با شرایطی که در مهر و آبان و آذر بود، شرایط جوری شد که مجبور شدم از آنجا بیرون بیایم و هنوز هم حقوقم را نگرفتهام.
یک بخش دیگر درآمد من کارهای دانشجوییای است که برای دانشگاه انجام میدهم و آنها هم خیلی کم شده است؛ مثلا کار صفحهآرایی نشریات دانشجویی بخشی از درآمد من بود که امسال از مهر به این سمت دیگر نشریهای نیامده است، چون نشریات نمیتوانند این هزینه را تامین کنند و دانشگاه هم سختتر هزینه برای نشریات دانشگاهی میپردازد. از سمت دیگر درآمدهای حاشیهای که قبلا داشتم، خیلی کمتر شده و به سمت قطع شدن رفته و اینها مدام از خرجهای مختلف میزند. الان من هر چیزی را که بخواهم بخرم، باید اینطور ببینم که اگر این را میخرم، باید از سمت دیگر چیز دیگری را حذف کنم و این اتفاق سر تمام انتخابهای من میافتد.
الان من دانشجو هستم و وقت آزاد برای تماموقت کار کردن ندارم. به خاطر همین بالا رفتن هزینهها، کمتر کسی هم کار پروژهای انجام میدهد. ترجیح میدهند کارشان را بیرون ندهند و خودشان سر و ته کار را هم بیاورند. قبلا شرایط اینطور بود که فکر میکردم خرج را میکنم و بعد درآمدم را کسب میکنم و جایگزین میکنم، اما الان اینطور نیست. من در این شرایط فقط به این فکر میکنم که نباید بیکار بنشینم. بروم دنبال کارهایی که دوست دارم. با وجود اینکه مجبورم ریاضت بیشتری بکشم و قید چیزهای بیشتر را بزنم، اما فکر میکنم در این شرایط کشور من خیلی بیشتر از اینکه به پول نیاز داشته باشم، به امید نیاز دارم.
حورا دانشجو و متاهل است و درآمدی ندارد؛
فرهنگی
کتاب: تا سال قبل من هر سال نمایشگاه میرفتم و در حد دو یا سه کتاب میخریدم./ امسال هم دو کتاب از نمایشگاه خریدم.
(سال گذشته: حدود ۳۰ تا ۴۰ تومان/ امسال: ۹۰ هزار تومان)
سینما: سالیان گذشته ما هر سال عید سینما میرفتیم پنج یا شش روز اول/ امسال: صفر
تئاتر: سال قبل صفر/ امسال: صفر
پوشاک: من معمولا از اینجا خرید نمیکنم و برای خرید میروم ترکیه که بیشتر به نفعم است و آن تغییر زیادی نکرده است.
خورد و خوراک
رستوران و کافه: تا سال گذشته: حداقل ماهی چهار تا پنج بار/ امسال: یک تا دو بار
تفریح: هزینه سفر داخل ایران به قدری گران شده است که با سفر خارج از ایران سالهای قبل برابری میکند.
توضیحات: من به هرکس که قصد دارد ازدواج کند، میگویم که یا ازدواج نکند یا عروسی نگیرد. ما برای خرید هر دانه و تکه از جهاز که میرفتیم، فروشنده میگفت این جنس از دانههای آخر موجود در انبار است و به علت اینکه جلوی واردات را گرفتهاند، دیگر از این نداریم. حالا راست و دروغش را خدا میداند. یا چیزهایی بالا رفته بود که اصلا فکرش را هم نمیکردم. مثل کتوشلوار دامادی؛ برای یک لباس سه تا شش میلیون! مگر میشود هم از خرید آن صرفنظر کرد؟ قیمت تالارها و غذا و خردهریزها در بازاری که هرکس یک قیمت دلبخواهی برای یک جنس تعیین میکند که اصلا به جای خود…
امید دیپلمه است و شغل آزاد دارد؛
فرهنگی
کتاب: سال گذشته: صفر/ امسال: صفر
سینما: سال گذشته: تا ۶۰ هزار تومان در سال (دو یا سه مرتبه)/ امسال: صفر
تئاتر: سال: گذشته صفر/ امسال: صفر
پوشاک: سال گذشته: در حد دو ماهی یک مرتبه/ امسال: شش ماه یک بار
(سال گذشته: سالانه سه میلیون/ امسال: دو میلیون و کاهش کمیت)
خورد و خوراک
میوه و تنقلات: سال گذشته: سه بار در ماه/ امسال: سه بار در ماه
( سال گذشته: حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ تومان در ماه/ امسال: حدودا ۴۰۰ تا ۵۰۰ تومان)
کافه و رستوران: سال گذشته: دو تا سه بار در ماه/ امسال یک تا دو بار
(سال گذشته: تا ۳۰۰ تومان/ امسال: همان مبلغ)
توضیحات: شرایط سخت شده. من برای ثابت نگه داشتن وضعیت باید بیشتر از قبل تلاش کنم، درحالیکه وضعیت بازار مثل قبل نیست. از طرفی اخیرا بچهدار هم شدهام و علاوه بر تمام هزینههای یک نوزاد، دائما با نگرانی و استرس کم شدن و تغییر قیمتهای نجومی شیر خشک و پوشک و اقلام مشابه مواجهم.
علی فارغ التحصیل شده و فعلا شغلی ندارد؛
فرهنگی
کتاب: سال گذشته: دو ماهی یک بار/ امسال: صفر
سینما: سال قبل: ماهی دو بار/ امسال: دو ماه یک بار
تئاتر: سال گذشته: صفر/ امسال: صفر
پوشاک: سال گذشته: حدود دو میلیون در سال/ امسال: ۵۰۰ هزار تومان
خورد و خوراک
میوه و تنقلات: سال قبل: ماهانه حدود ۲۰۰ هزار تومان/ امسال: همانقدر
کافه و رستوران: سال گذشته چهار بار در ماه/ امسال: دو بار در ماه
(سال گذشته: حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ تومان/ امسال: تقریبا همان حدود)
آموزشی: سال گذشته: صفر/ امسال: صفر
توضیحات: بعد از گرانیها شاید چیزی که خیلی زیاد روی کیفیت زندگی من تاثیر گذاشت، از دست دادن شغلم بود و بعد از گذشت چند ماه هنوز نتوانستهام شغل بهتری پیدا کنم که حقوقی که در پایان ماه میگیرم، به یک ماه کار کردن در آن بیارزد. یا حتی اگر این اتفاق هم میافتد، برای من شغل آیندهداری باشد که بدانم وقتم را تلف نمیکنم.
سپهر دانشجو و شاغل پارهوقت است؛
فرهنگی
کتاب: سال گذشته دو کتاب در ماه/ امسال: یک کتاب
(سال گذشته: ۶۰ هزار تومان در ماه/ امسال: ۴۰ تا ۵۰ هزار تومان)
سینما: سال گذشته: حداقل ماهی یک بار/ امسال: صفر
تئاتر: سال گذشته: دو ماهی یک بار/ امسال: صفر
پوشاک: سال گذشته حدود یک میلیون/ امسال: همانقدر
خورد و خوراک
میوه و تنقلات: سال گذشته: تا ۱۰۰ هزار تومان/ امسال: همانقدر، اما از کمیت آن کم شده است.
کافه و رستوران: سال قبل تا ۲۰۰ هزار تومان/ امسال: همان حدود
آموزشی: سال گذشته: هر ۶ ماه حدودا ۳۰۰ هزار تومان/ امسال: ۵۰۰ هزار تومان
آرزو دانشجوست و شاغل نیست؛
فرهنگی
کتاب: سال گذشته: ماهی حداقل سه کتاب/ امسال تقلیل پیدا کرده به دو ماه یک بار
(سال گذشته: حدودا ۵۰ هزار تومان/ امسال: دو ماه یک بار این مقدار)
سینما: سال گذشته: صفر/ امسال: صفر
تئاتر: سال گذشته: حتما ماهی یک بار/ امسال صفر یا دو سه ماه یک بار
(سال گذشته: حدود ۳۰ هزار تومان در ماه/ امسال: ۵۰ تا ۶۰ هزار تومان هر دو سه ماه یک بار)
خورد و خوراک
میوه و تنقلات: سال گذشته: ماهی حدود ۲۰۰ هزار تومان/ امسال: همان مقدار
کافه و رستوران: سال گذشته: حدود ۲۰۰ هزار تومان/ امسال: همان مقدار
پوشاک: سال قبل سالانه حدود دو میلیون تومان/ امسال: همانقدر
آموزشی: سال گذشته: ماهانه ۳۰۰ هزار تومان/ امسال: صفر
حملونقل: سال گذشته: ماهی ۲۰۰ هزار تومان/ امسال: ۳۰۰ هزار تومان
توضیحات: من شغلی ندارم و از خانواده پول میگیرم که به نسبت افزایش قیمتها بیشتر شده است. اما با این وجود هم مجبورم اولویتبندی کنم و پولی را که تا سال قبل به همه این موارد میرسید، اولویتبندی کنم و تقلیلیافتهتر از قبل داشته باشم.