بازگشت به گذشته با ورود به دنیای بازیهای تختهای
مریم عربی
از زمانی که پای میکرو و سگا و آتاری به زندگی نسل وای باز شد و چشم کودکان به جمال سوپرماریو و فوتبال و سونیک سگا روشن شد، دیگر کمتر عقل سلیمی پیدا میشد که وقتش را پای منچ و مار و پله و شطرنج و راز جنگل تلف کند. بعدتر که بازیهای کامپیوتری و موبایلی همهگیرتر و جذابتر شد، دیگر کمتر کسی فکر میکرد روزی برسد که جوانها از بازیهای رایگان موبایلی دست بکشند و به بهانه بازی تختهای دور هم جمع شوند. این اتفاق دور از ذهن اما چند سالی است که ممکن شده. در کمال ناباوری و در اوج درخشش پوکمونگو و انگری بردز و کلش آو کلنز، چند سالی است که بازیهای تختهای دوباره به اوج برگشتهاند؛ این را آمارهای غافلگیرکنندهای میگوید که از فروش این بازیها در دنیا ارائه شده. میل مبهم بازگشت به گذشته که خاصیت دنیای پستمدرن امروزی است، حالا میرود تا در صنعت بازی و سرگرمی به شکلی عجیب خودنمایی کند.
ورود برای عموم آزاد است!
تصوری که از بعضی بازیهای تختهای یا همان بردگیمهایی مثل مونوپولی و دوز وجود دارد، این است که این بازیها مخصوص نوجوانهاست و جوانترها و بزرگسالان فقط در ایام تعطیلات خاص، آن هم فقط برای زنده کردن خاطرات خوش بچگی ممکن است به سراغ این نوع بازیها بروند. در باقی مواقع اگر بخواهند وقتشان را با گیم تلف کنند، قطعا نسخههای موبایلی و کامپیوتری را ترجیح میدهند. عدهای دیگر هم فکر میکنند فقط خرخوانهای نابغه یا همان نردها ممکن است عاشق بازیهای تختهای شوند و وقتشان را با بازیهای پیچیدهای مثل Dungeons & Dragons تلف کنند؛ شخصیتهایی شبیه به کاراکترهای عجیب و غریب سریال بیگ بنگ تئوری. این فرضیهها اما در قرن بیستویکم دیگر صحت ندارد. بازار طراحی بازیهای جدید در سالهای اخیر بیش از هر زمان دیگری پررونق شده و بازیهای تختهای مدرنی به بازار آمده که هر سلیقهای را در هر سن و سالی ارضا میکند. این بازیها شگفتیهای تازهای هستند که صنعت سرگرمی دنیا برای سالهای آینده روی آنها حساب باز کرده است؛ بازیهایی که آمدهاند تا ذائقه نسل جدید را حداقل برای مدتی کوتاه تغییر بدهند و به این زودیها قرار نیست جایی بروند.
بازی رنسانس، رنسانس بازی
در دهه ۱۹۳۰ بهطور متوسط سالانه ۳۰ گیم جدید به بازار عرضه میشد، اما در ۳۰ سال گذشته این رقم به دوهزار بازی در سال افزایش پیدا کرده است. صنعت بازیهای تختهای در حال حاضر نوعی از رنسانس را تجربه میکند. در سال ۲۰۱۶ حدود پنجهزار گیم جدید به دنیای بازیهای تختهای عرضه شد. این رقم حاکی از یک رشد چشمگیر در این بازار است که از تقاضای بالای طرفداران این بازیهای سنتی حکایت دارد. در دورانی که به نظر میرسد جوانترها ترجیح میدهند هیجان برد و باخت را از قاب مانیتورها یا گوشیهای موبایل یا تبلتشان تجربه کنند، یا دنبال پوکمونها در خیابانها پرسه بزنند، میل عجیب دیگری هم کمکم در گروهی از جوانها و نوجوانها در حال شکلگیری است؛ نوعی تمایل به بازگشت به گذشته و تجربه هیجان دورهمیهای غیرمجازی دور صفحههای خوشآبورنگ بازی.
با اینکه درصد بالایی از بازیهایی که در سالهای اخیر به بازار عرضه شده، نتوانسته در جلب نظر مخاطبها موفق ظاهر شود، اما این رشد محسوس سالانه از بالا رفتن تعداد بازیهای تختهای جذاب با ایدههای بکر هم حکایت دارد. در حال حاضر منابع اینترنتی فراوانی برای معرفی بازیهای تختهای جذاب وجود دارد؛ فرومها و پیجهایی در فضای مجازی که شرکتکنندهها تجربههایشان را در زمینه بازیهای روز با هم به اشتراک و بحث میگذارند. بازیهایی مثل Shut Up and Sit Down و Watch It Played جزو پرسروصداترین بازیهای اخیر در فضای مجازی بودهاند. همچنین تعداد فروشگاههای مجهزی که بازیهای تختهای روز دنیا را عرضه میکنند، به شکل قابل توجهی در سالهای اخیر افزایش پیدا کرده است.
وامگیری از شکوه گذشته
بازیهای تختهای از سالها قبل در اروپا طرفداران فراوانی داشته. در اغلب کشورهای اروپایی اینکه خانوادهها در مهمانیهایشان دور یک میز بنشینند و مشغول یک بازی استراتژی شوند، یک موضوع عادی و روزمره محسوب میشود.
از دهه ۹۰ بازیهای تختهای بین آمریکاییها هم طرفداران پروپاقرص پیدا کرد. بعد از محبوب شدن یک بازی به نام The Settlers of Catan در آمریکا، کمپانیهای آمریکایی تصمیم گرفتند بازیهای استراتژی خودشان را با الگوبرداری از سبک بازیهای اروپایی طراحی کنند. از اینجا به بعد بود که بازار بازیهای تختهای در دنیا رونق گرفت و بازیهای استراتژی جذابی به بازار آمد که هم عمیق و مفهومی بود، هم استراتژیک و هم سرگرمکننده. همچنین دیگر لازم نبود یک کتابچه ۱۰۰ صفحهای را میخواندی تا با قواعد بازی آشنا میشدی، با یک نگاه اجمالی به راهنمای چهار، پنج صفحهای بازی، راه ورود به دنیای پیچیده و شگفتانگیز آن را در چشمبرهمزدنی پیدا میکردی. تا پیش از آن اغلب بازیهای تختهای بیش از حد پیچیده بودند و توجه مصرفکنندههای عادی را جلب نمیکردند.
ابتکار عمل طراحان این نوع بازیها در طراحی گیمهایی که هم عمیق و مفهومی بود و هم یادگیری آن آسان به نظر میرسید، طرفداران این بازیها را طی مدت کوتاهی چندبرابر کرد. بازیها به پدیدههایی فرهنگی تبدیل شدند که مضامین عمیقی را دربر داشتند. نشستن پای صفحههای گیم و زیر و رو کردن ورقها و ژتونها دیگر فقط یک سرگرمی ساده برای تعیین برنده و بازنده نبود، ورود به دنیایی جدید بود که بیاهمیتترین اجزایش هم با دقتی خاص طراحی میشد. هر بازی بازنمایی وضعیتی پیچیده در زندگی واقعی بود که کسب امتیاز یا حذف مهرههای حریف در آن به یک موقعیت پیچیده ذهنی و استعاری در ذهن بازیکنندهها تبدیل میشد.
آلمان ابرقدرتِ بازی روی تخته
آلمانیها پیشتازان بازیهای تختهای در دنیا هستند. آنها در تقویم ملیشان روزی را به نام روز Spiel دارند که در آن دور هم جمع میشوند و با دوستان و آشنایان بازی تختهای میکنند. در این روز همایشهایی در مراکز فرهنگی آلمان برگزار میشود که پیر و جوان در آن مشارکت دارند و سالانه با حدود ۵۰۰ بازی تختهای جدید آشنا میشوند.
شور و شوق آلمانی نسبت به بازیهای تختهای از طریق بازی جذاب و پرفروش The Settlers of Catan به دنیا تسری پیدا کرد؛ بازی خاصی شبیه به مونوپولی که سبک آلمانی بازیهای تختهای را به مخاطبان انگلیسیزبان معرفی کرد. بازار بازیهای تختهای در آلمان مثل بازار کتاب در سایر کشورهای دنیاست. سالانه صدها بازی جدید به بازار عرضه میشود و هر سال حداقل یک بازی جدید موفق میشود در صدها هزار نسخه یا حتی مثل Settlers در میلیونها نسخه به فروش برسد. این بازیها معمولا بازیهایی هستند که سالها پرمخاطب باقی میمانند و بهندرت بازیهای مد روز یا فروشهای مقطعی را شامل میشوند. اما سوالی که مطرح میشود، این است که چرا آلمانیها تا این اندازه بازیهای تختهای را دوست دارند.
مارتین والاس در اینباره میگوید: «دو مکتب فکری وجود دارد که دلایل علاقه آلمانها را به برد گیم توضیح میدهد. آلمانیها اعتقاد دارند این مسئله به سیستم آموزشی پیشرفته آنها برمیگردد که دانشآموزان را برای چنین سرگرمیهایی تربیت میکند. اما انگلیسیزبانها بر این باورند که دلیل علاقه آلمانیها به بازیهای تختهای، پایین بودن کیفیت تولیدات تلویزیونیشان است که آنها را به سمت سرگرمیهای سنتی متمایل میکند.»
دلیل دیگری که برای رونق این بازیها در آلمان وجود دارد، این است که این کشور از یک سنت کثرتگرایانه در زمینه بازی پیروی میکند. هر کشوری معمولا به شکل سنتی به یک بازی خاص علاقه نشان میدهد؛ مثلا ژاپنیها به بازی Go یا روسها به بازی شطرنج. اما آلمانیها همیشه تنوع را در زمینه طراحی بازیهای تختهای رعایت کردهاند. از اواخر دهه ۱۹۶۰ تا اوایل دهه ۱۹۷۰ روزنامههای آلمانی یک ستون ثابت درباره «بازیهای خانوادگی» داشتند. آنها به بازیهای تختهای بهعنوان یک سرگرمی سالم و مفید و نشاطآور نگاه میکردند که میتواند خانوادهها را دور هم جمع کند و بنیان خانواده را تقویت کند. در سال ۱۹۷۸ یک جایزه به نام «بازی سال» طراحی شد تا انگیزه طراحان این بازیها را برای ارائه کارهای خلاقانهتر بالا ببرد. همه این موارد طی سالها دست به دست هم داد تا آلمان بهعنوان ابرقدرت بازیهای تختهای به جهان معرفی شود.
یک روز در فستیوال بازیهای آلمانی
نشریه فایننشال تایمز در گزارشی حالوهوای یکی از فستیوالهای بازیهای تختهای در روز Spiel آلمان را اینطور توصیف کرده است: «هنوز ۱۰ دقیقه به شروع رسمی مراسم باقی مانده، اما هزاران طرفدار مشتاق در سالن انتظار ایستادهاند و هیاهو و هیجانشان گوشها را کر میکند. کمتر کسی به کانترهای پذیرایی موجود در سالن انتظار توجه میکند و همه ترجیح میدهند در حالت آمادهباش برای ورود به سالن باشند تا بهترین جای ممکن و بهترین و جدیدترین بازیهای ممکن را انتخاب کنند. صرف نظر از تعداد بالای جمعیت مشتاق برای بازی، موضوع تعجببرانگیزتر این است که شرکتکنندگان، از نوجوانان گرفته تا افراد میانسال و حتی مسنتر را دربر میگیرند و همه نوع تیپ و قیافهای در آنها مشاهده میشود؛ از خانمهای خانهداری که فرزندان نوجوانشان را همراهی میکنند گرفته تا جوانانی با تیشرتهای هویمتال و حلقههایی بر گوش و بینی.»
مارتین والاس یک گیم دیزاینر بریتانیایی به فایننشال تایمز میگوید: «اگر به همایش بازیهای تختهای در انگلستان بروید، با جمعیت کثیری از آدمهای چاق با ظاهر بههمریخته و شلخته مواجه میشوید که بهوضوح در مهارتهای اجتماعی ضعف دارند. اما اینجا در آلمان همه چیز فرق میکند. تا همین چند سال پیش در انگلستان ما در بعضی جمعها خجالت میکشیدیم به شغلمان اشاره کنیم؛ حتی ترجیح میدادیم بگوییم کلکسیون تمبر جمع میکنیم تا اینکه بگوییم طراح بازیهای تختهای هستیم. اما در آلمان گیم دیزاینرها همیشه محبوب و مشهور بودهاند. آنها ترجیح میدهند در چنین فستیوالهایی به صورت ناشناس حضور پیدا کنند تا بتوانند نفس بکشند و در میان جمعیت کثیر هواداران مشتاقشان محاصره نشوند.»
کشف هیجان در دنیای غیرمجازی
بازیهای تختهای به معنای واقعی کلمه تعامل و روابط واقعی ایجاد میکنند و به شکلگیری جمعها و دورهمیهایی منجر میشوند که جای خالیاش در زندگی اغلب آدمهای غرقشده در دنیای مجازی احساس میشود. مدیر کمپانی مشهور رونز-برگر میگوید: «از زمان روی کار آمدن بازیهای کامپیوتری ناشران بازیهای تختهای به وحشت افتادند که شاید شمارش معکوس برای مرگ آنها فرارسیده باشد. اما گذشت زمان نشان داد که این ترس بیدلیل بوده. بازیهای کامپیوتری حالا همه جا هستند و روزبهروز هم جذابتر میشوند، اما ما هم هنوز هستیم. هنوز هستیم و از بازیهای سنتی لذت میبریم. وقتی شما روی کامپیوتر خانگی بازی میکنید، قادر نیستید احساسات همبازیهایتان را درک کنید. آنها هرگز از پشت صفحه کامپیوتر یا موبایل به شما لبخند نمیزنند و نمیتوانید دلهره و هیجانشان را به شکل عینی حس کنید. این چیزی است که بردگیمها هنوز به طرفداران بازیها ارائه میدهند.»
بازی کردن میتواند تجربهای جذاب و هیجانانگیز باشد، اما این خود آدمها هستند که تجربه بازی را بهیادماندنی و ماندگار میکنند. جادوی این بازیها این است: تجربه هیجان جمعی، همفکری یا رقابت در مسیر رسیدن به یک هدف خاص یا تکمیل کردن یک ماموریت مهیج. بازیهای تختهای نوعی از روابط را ایجاد میکنند که هیچ مدیوم دیگری قادر به ایجاد آن نیست؛ فرصتی برای خندیدن، شوخی کردن، حرف زدن و تعامل همهجانبه با همبازیها. بردگیمها زنده میمانند، چون یک نیاز مهم بشر امروزی را برآورده میکنند؛ نیازی که در هیاهوی روابط کاذب دنیای مجازی، به آن بیتوجهی شده و حالا میرود تا پشت صفحههای خوشرنگولعاب بازیهای تختهای، به مهیجترین شکل ممکن برآورده شود.