فرشته انصاری لاری
چند نفر از ما از «حیدر» چیزی بیشتر از شبهای قدر میدانیم؟!
چند بار از تقوا و جهادِ در راهِ خدا در سخنرانیهای این شبها شنیدهایم؟
اصلا چند بار به سخنرانیهای این شبها گوش دادهایم و مناجاتخوانیهایش به جانمان رسوخ کرده؟
چند بار در این شبها به خودِ امیرالمومنین فکر کردهایم؟
چند نفرمان چیزی متفاوتتر از آب و خوراکی و نخوابیدنِ تا سحر در این شبها میدانیم؟
من فکر میکنم افتادهایم در یک مسیر مسابقهای!
هرکس بیشتر بیدار بماند، هرکس بیشتر دعا بخواند، هر کس زودتر خود را به مجلس برساند و…!
تصور کنیم
از ما در تمام این شبهای قدری که در عمرمان گذراندهایم، مجموعهای بسازند و بعد پخش کنند، وحشت نمیکنیم از این بیهودگی؟!
با این همه؛
حیدر، خود را پدرِ ما معرف شده!
از همه کم گذاشتنهایمان گذشته، هر بار فرصتی تازه متولد شده را به دستمان میرساند تا مبادا قومی ضالین شویم!
مراقبِ ماست…
میدانید من فکر میکنم مهمترین رسالتِ حیدر این بوده که به ما بگوید تقوا چیست! متقی کیست!
برخلاف تمام کتابهای دینیِ خواندهشده در دوران تحصیل، تقوا پرهیزکاریِ مطلق نیست!
جهاد همیشه اسلحه به دست گرفتن و زمین و زمان را هدف قرار دادن نیست!
حیدر با تمامِ قوای پدرانهاش آمد که بگوید تقوا نرفتن و نبودن و دوری از میدان نیست! تقوا رفتن و بودنِ در میدان است. لکن مراقب جانت باشی که نسوزد! که حیف نشود!
جهاد همیشه این نیست که اسلحه بگیری سمت جهان! جهاد مسلح بودنِ در مقابلِ خودِ خودت است!
بیایید این شب قدر را کمی متفاوت بگذرانیم!
اینبار در مسابقه «هرکی بیشتر بخونه برده» شرکت نکنیم!
بنشینیم گوشهای، با حیدر امیرالمومنین از هر کجا که خواستیم، صحبت کنیم!
میشنود!
ز لطف کم نگذارد علی بهرغم جلالت…
راستی!
یادتان نرود
بگویید:
سلام بابا.