ری رادیو چل
ابراهیم قربان پور
در باب موتورهای احتراق داخلی
آدم بعضی از مصاحبههای نمایندگان مجلس جدید را که میخواند، حس میکند معتقدند یک جایی در مجلس یک دکمهای هست که وقتی آن را فشار بدهی، همه چیز درست میشود. فقط چون آقای لاریجانی و نمایندههای مجلس قبلی آدمهای خیلی ناجوری بودند، زورشان میآمد این دکمه جادویی را فشار دهند. مثلا حسابش را بکنید، آقای میرسلیم با بیش از چند دهه حضور مستمر در فدراسیون نجات غریق، حضور بهیادماندنی در وزارت ارشاد که جایش هنوز درد میکند و البته کسب جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران به خاطر تالیف کتاب موتورهای احتراق داخلی در اولین کنش رسمیاش به عنوان نماینده مجلس توییت کرده: «خودروسازان با کاهش قیمت و افزایش کیفیت محصولات خود پاسخ مثبتی به حسن اعتماد مردم بدهند.»
مطابق گزارشها بعد از این توییت خودروسازان درحالیکه لب به دندان افسوس میگزیدند، به هم گفتند: «کاش در این چند سال گذشته یک نفر راه درست را به ما نشان داده بود. لعنت به لاریجانی و عارف! چطور کسی به ما نگفته بود افزایش قیمت و کاهش کیفیت راه مناسبی برای پاسخ به حسن اعتماد مردم نیست؟»
مرسی، اه!
شما ممکن است پیش خودتان خیال کنید اینکه ما هی فرار مغزها داریم، فقط به ضرر خودمان است. اما به قول مولوی «این جهان کوه است و فعل ما ندا». کشورهایی که هی مغزهای ما را فراری میدهند و میبرند کشور خودشان هم دست آخر ضرر میکنند. بالاخره وقتی این همه مغز را جمع کنی، یکهو میبینی جا کم است و باید خودت از کشور خودت بروی بیرون.
سعید قاسمینژاد، دبیرکل جنبش دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال ایران، در واکنش به تظاهرات ضدنژادپرستانه مردم در شهرهای مختلف آمریکا نوشته است اگر کسی با این سیستم حال نمیکند، اصلا جمع کند از آمریکا برود. احتمالا در ادامه هم زیر لب گفته است: «بابا خسته شدیم از دست این شهرستانیها. برگردید برید خونههاتون بذارید ما امریکَنا یه ذره نفس بکشیم. یه مشت آدم عقبافتاده ریختند تو کشور ما. اصلا کسی که معتقده آمریکا بهترین جای جهان نیست، دیگه پاش رو تو کشور من نذاره. مرسی، اه!»
تو فکر یک سقفم
خردادماه، تا جایی که به تقویم رسمی مملکت مربوط است، سومین ماه سال است و با آن اولین فصل سال، بهار، به پایان میرسد. حالا اینکه با چه حساب و کتابی شورای عالی کار و یکی دو نهاد دیگر که توی اسمشان «کار» هست اما کسی نمیداند واقعا چه کار میکنند هنوز، آخر خردادی دارند حساب و کتاب میکنند که به کارگران در سال ۹۹ چقدر دستمزد و حق مسکن و حق اولاد بدهند، ما نمیدانیم. احتمالا مثل شارژ ساختمان است که عوضش سال بعد را هم تا تیرماه طول میدهند که تلافی این سه ماه دربیاید. بههرحال در مصوبه طلایی و تاثیرگذار اخیر این شورای عالی میزان حق مسکن کارگران از ۱۰۰ هزار تومان به ۳۰۰ هزار تومان افزایش پیدا کرد و به این ترتیب مشکل مسکن به مدت نامعلومی برای تمامی کارگران کشور حل شد.
از آن طرف، اینطور که اخبار رسمی میگویند، میزان حق مسکن نمایندگان مجلس پنج میلیون تومان است. بااینحال، علیاصغر عنابستانی، نماینده مردم سبزوار در مجلس، گله کرده است که با این پولها اصلا نمیشود خانه گرفت و دارد در این شهر غریب کارتنخواب میشود. پیشنهاد ریرادیوچل این است که آن ۳۰۰ تومان، حق مسکن کارگران، را هم جمع کنند، بگذارند روی حق مسکن نمایندگان، بلکه آقای عنابستانی بتواند یک زیرپلهای برای خودش پیدا کند و خدمت کردن به ملت را بیش از این به تعویق نیندازد. کارگری که تا حالا با ۱۰۰ تومان خانه پیدا میکرده، بدون آن هم بلد است زندگیاش را بچرخاند.
ز نیرو بود مرد را راستی
شما هر طور که نگاه کنید، میبینید آمادگی جسمانی خیلی مهم است. اصلا بدون آمادگی جسمانی، شخص هیچ کار درستی نمیتواند بکند. یک زمانی علی مطهری میخواست بین مرحوم هاشمی رفسنجانی و حداد عادل مسابقه کشتی برگزار کند تا نشان دهد در کشور ما هم بهرغم تبلیغات منفی آمادگی جسمانی عامل تاثیرگذار و اساسیای است. متاسفانه نه هیچیک از این دو عزیز همکاری کردند، نه رسانهها پی موضوع را گرفتند. این شد که این فرصت طلایی هم مثل خیلی از فرصتهای دیگر از دست رفت و عنان کار افتاد دست دیگران. شاهزاده رضا پهلوی را میگویم که هفته قبل با انتشار کلیپی که در آن معلق میزند و به مدت نزدیک دو سه ثانیه روی دستهایش میایستد، نشان داد علاوه بر نبوغ ذهنی و دماغی، آمادگی جسمانی خیلی خوبی هم دارد و کاملا برای برعهده گرفتن نقش تاریخیاش آماده است. یعنی از همین حالا میشود پیشبینی کرد که اگر یک وقتی بنا باشد پیشنهاد آقای مطهری عملی شود، یک حریف چغر بدبدن، خارج ایران آماده است. البته تا جایی که من دقت کردم، شاهزاده مچ قدرتمندی ندارد. من اگر بودم، این دفعه شرط را روی مچ انداختن میگذاشتم.
سرت روی برگه خودت باشه
اصل تفکیک قوا خیلی چیز مهمی است. اصلا درست نیست که بخشهای مختلف تقنینی و اجرایی و مدیریت شهری در کار هم دخالت کنند. با این کارها سنگ روی سنگ بند نمیشود. مثلا خاطرتان هست که پارسال شورای شهر تهران قصد داشت اسم چند خیابان را به نام شجریان یا کیارستمی برگرداند؟ آن زمان برادران اصولگرا خیلی شاکی بودند که تغییر اسم خیابان چه اولویتی در اداره شهر دارد و چرا وقت شورا را با این مصوبههای سخیف تلف میکنید. ماها چون آدمهای مزخرفی هستیم، خیال کردیم این دوستان از اسم آقای شجریان یا کیارستمی خوششان نمیآید. نگو که نگران اصل تفکیک قوا بودهاند.
در هفتهای که گذشت، نماینده آباده در مجلس، طرحی با دو فوریت به مجلس ارائه کرد تا نام فرودگاه مهرآباد را عوض کنند. نماینده مردم کرمان هم خواستار شد خیابانی در تهران به نام جورج فلوید نامگذاری شود. به این ترتیب، معلوم شد که اولویت اول در اداره کشور، برخلاف شهر تهران، عوض کردن اسم خیابانها و مکانهاست. فقط اینکه این کار وظیفه مجلس شورای اسلامی است نه شورای شهر. بههرحال اصل تفکیک قوا خیلی مهم است.