فاضل ترکمن
قلبم گرفت! قرص پرانول بیاورید
حالا که بستری شدهام، گُل بیاورید
من ناسلامتی به مرض مبتلایم؛ آی!
کمپوت سیب آمل و بابل بیاورید!
اینجا غذای بینمک و سفت میدهند
لطفاً غذای بانمک و شُل بیاورید
سیگار موجب سرطان است؛ لاجرم
تریاک شافی از ته کابل بیاورید
امشب فرار میکنم ازهاسپیتالِ خود
یک متر نردبان جهت پُل بیاورید!
ای هاسپیتال گوربهگوری و بیشعور!
یکدفعه جای دکترتان خُل بیاورید!
آنجای نازنین مرا تکهپاره کرد
از بس که گفت: «سوزن و الکل بیاورید…»
خیلی دلم گرفته و دپرس شدم عجیب
باید برای شادیام اُسکل بیاورید
میدانم ای رفیق که گوگوش خارج است
خب لااقل قناری و بلبل بیاورید!
یاسین به گوش خر که قرائت نمیکنم
قلبم گرفت! قرص پرانول بیاورید