مروری بر خوب و بدِ فعالیتها و جنبشهای فمینیستی در شبکههای اجتماعی
صدیقه ثنایی
سوزان آنتونی یکی از صدها زنی بود که سالها پیش بهعنوان فعال حقوق زنان در آمریکا برای احقاق حقوق زنان تلاش میکرد. او ابزار چندان قدرتمندی در اختیار نداشت؛ همه آنچه میتوانست انجام بدهد، این بود که سالانه به چندین سفر مختلف برود و بین ۷۵ تا ۱۰۰ سخنرانی را برگزار کند. وقتهایی هم عدهای را دور خود جمع میکرد و با پلاکاردهای اعتراضی، جنبشی را در خیابانها به راه میانداخت. او هرچقدر هم که سفر میکرد، باز هم نمیتوانست آنطور که باید، بر موانع جغرافیایی غلبه کند؛ هر قدر هم که سخنرانی میکرد، باز هم عدهای بودند که فرسنگها از او فاصله داشتند و صدایش را نمیشنیدند. اما حالا زمانه عوض شده است. اینترنت شکل تازهای به فعالیتهای مدنی ازجمله جنبشهای فمینیستی داده است. دیگر نیازی به سخنرانیهای طولانیمدت و راه افتادن در خیابانها نیست. یک عریضه اینترنتی که قدرت بیان خوبی داشته باشد، کافی است تا میلیونهای امضای مجازی پای آن ثبت شود و گروهی را تحت فشار قرار بدهد. حالا همه فعالان مدنی ازجمله فمینیستها دریافتهاند که نیازی نیست برای به ثمر نشستن فعالیتهایشان راه دوری بروند؛ کافی است در منزل یا محل کار، یک هشتگ برای دفاع از حقوق زنان بزنند و منتظر بنشینند تا کاربران توییتری آن را ترند کنند و غوغا به راه بیندازند. این روزها فصلِ فمینیسم اینترنتی است.
فعالان هشتگی
موج جدیدی از فمینیسم به راه افتاده که تنها یک سلاح دارد: «هشتگ»! تا همین یک دهه پیش آنها که میخواستند با جنسیتگرایی مبارزه کنند، راههای عمومی خیلی کمی برای ابراز خودشان داشتند. بهندرت در مجامع عمومی درباره ارزشهای فمینیسم و فمینیستها بحث میشد. مردم فعالانِ فمینیست را نمیشناختند و درنتیجه فعالیت برای این دسته از افراد دشواریهای بسیاری داشت. پیش از آنکه فیسبوک و توییتر قدم به دنیا بگذارند، کمتر کسی فرصت پیدا میکرد از کارش مرخصی بگیرد و به شهرهای مختلف برود تا ایده خودش را در میان عموم مردم گسترش بدهد. اما حالا شیوه فعالیتهای مدنی و جنبشهای فمینیستی تغییر کرده و شکل تازهای به خودش گرفتهاست. شکلِ «هشتگی»!
کنشگری فمینیستی به لطف شبکههای اجتماعی به شیوهای دموکراتیک درآمده و هر کسی میتواند تنها با یک حساب کاربری در توییتر و تنها به کمک هشتگ در این جنبش مشارکت داشته باشد؛ البته باید میلِ به مبارزه نیز داشته باشد. یعنی اگر یک فمینیست واقعی باشد، دسترسی به همین شبکههای اجتماعی برای پیشبرد اهدافش کفایت میکند. فیسبوک، توییتر، تامبلر و اینستاگرام مرزهای جغرافیایی و فاصلهها را بهعنوان بزرگترین موانع در این راه از میان برداشتهاند. فعالان از طریق این سکوها بهراحتی اندیشهها و افکار خود را با عموم مردم در میان میگذارند و در جهت آگاهی به بحث و گفتوگوی مجازی میپردازند. حالا دیگر خبری از پلاکاردها و سخنرانیهای آتشین در مجامع عمومی به اندازه گذشته نیست. هر کسی که نمیتواند در اعتراضات شرکت کند، کافی است به توییتر برود و با موج هشتگها همراه شود. این همراهیها شکل جدیدی از کنشگری اجتماعی را ایجاد کرده و جنبش زنان بیشترین فایده را از آن برده است.
جنبشهای فیسبوکی
تنها چیزهایی که ردوبدل میشود، چند لایک و در بهترین حالت چند کامنت است؛ گاهی هم هشتگهایی دست به دست میشود و موجی به راه میاندازد. اینها همه اتفاقاتی است که در شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک رخ میدهد. اما این لایکهای ساده چندان هم بیمعنا و بیاعتبار نیستند. هر لایک نشانه یک عقیده و نوعی حمایت است. فعالان مدنی و کنشگران اجتماعی بهخوبی پی به این قضیه بردهاند. آنها از شبکههای اجتماعی و قابلیتهای آن در جهت اهداف خودشان بهره میگیرند. شاید در گذشته کسانی که در اعتراض به یک جریان به خیابان میریختند، چندان از سوی بقیه مردم حمایت نمیشدند. دلایلش هم بسیار بود؛ شاید افراد بهموقع از فعالیت اعتراضی آگاه نمیشدند، یا به هر دلیلی نمیتوانستند خودشان را به مکانِ اعتراض برسانند. اما به لطف شبکههای اجتماعی این موانع از میان برداشته شده و افراد میتوانند از هر جای دنیا با فعالان مدنی همراهی کنند. یکی عریضه مینویسد و میلیونها نفر به صورت مجازی و از طریق اینترنت آن را امضا میکنند. یکی هشتگ میزند و میلیونها نفر آن را در توییتر دنبال میکنند تا ترند شود.
فیسبوک دیگر آن فیسبوکِ گذشته نیست؛ وسیلهای برای احقاقِ حق است. هر آنچه در آن به اشتراک گذاشته میشود، قابلیت این را دارد که به دادخواستی مدنی و بزرگ تبدیل شود و تغییراتی بزرگ ایجاد کند. فعالان حقوق زنان و فمینیستها نیز جزو کسانی هستند که سعی دارند از این ظرفیتهای فیسبوک نهایت استفاده را ببرند. آنها میدانند که همه به سلاحی مانند توییتر، اینستاگرام یا فیسبوک مجهز هستند و یک تلنگر کافی است تا از این سلاح برای دست یافتن به حق خود استفاده کنند. به این ترتیب تنها وظیفهای که پیش روی خود میبینند، تلنگر زدن و آگاهسازی فعالان در شبکههای اجتماعی است. نمونههای این اتفاقات در سالهای اخیر بسیار زیاد بوده است.
سال ۲۰۱۳ بود که سازمان زنان، فعالیت و رسانه (WAM) فیسبوک را هدف قرار داد و کمپینی راه انداخت. هدف از این کمپین، تحت فشار قرار دادن شرکتهایی بود که تصاویر خشونت علیه زنان را در تبلیغات خود به نمایش میگذارند. کسانی که از این کمپین حمایت میکردند، کافی بود از هشتگ FBrape استفاده کنند. این هشتگ در فیسبوک علیه شرکتهایی استفاده میشد که تبلیغاتی با مضمون خشونت علیه زنان داشتند. کاربران با هشتگهای خود این شرکتها را بمباران کردند و درنهایت اقدامشان ثمربخش بود. فیسبوک در مدتی کوتاه پاسخ داد که این شرکتها قوانین خود را اصلاح خواهند کرد و این اصلاحیهها به صورت عمومی منتشر خواهد شد. به این ترتیب هر فعالیت و تبلیغ ضدزنی در فیسبوک ممنوع شد. این تنها یک نمونه از صدها موردی است که انجام شده و نتیجه داده است.
آزارهای اجتماعی روی خط اینترنت
کنشگری هشتگی به زنان کمک کرده صدای خود را به گوش همه برسانند. زنان در سالهای اخیر موفق شدهاند به کمک شبکههای اجتماعی، سایر افراد را از خشونتهای مختلفی که علیهشان صورت میگیرد، آگاه کنند. صدها هزار نمونه از هشتگهایی وجود دارد که کمک کرده صدای گمنامترین زنها در کشورهایی مانند نیجریه به گوش همه مردم در سرتاسر جهان برسد. هشتگ BringBackOurGirls که بهعنوان کمپین برای نجات دختران نیجریهای به راه افتاد، بیش از چهار میلیون و ۵۰۰ هزار مرتبه در توییت دستبهدست شد. هنوز هم عدهای بر سر این موضوع بحث میکنند که ترند شدن چنین هشتگهایی چه فایدهای دارد؟ میتوان پاسخهایی برای این مسئله پیدا کرد.
«بحث درباره فمینیسم در توییتر در سه سال گذشته بیش از ۳۰۰درصد افزایش پیدا کرده است.» این را مولی واندور، کارشناس توییتر، در گفتوگو با گاردین میگوید. بررسیهایی که او داشته، نشان میدهد کاربرد واژه فمینیسم در شبکههای اجتماعی نظیر توییتر افزایش چشمگیری داشته است. اما این افزایش به چه کاری میآید؟ او میگوید: «به نظرم داریم به نقطه اوج ماجرا نزدیک میشویم. برخی افراد ارزشِ شبکههای اجتماعی را نادیده میگیرند و معتقدند آنجا فضایی است که همه در آن فقط حرف میزنند. اما من باور دیگری دارم.» او ادامه میدهد: «من معتقدم بحث کردن درباره فمینیسم در شبکههای اجتماعی اهمیت بسیار زیادی دارد. هرچه افراد بیشتر در اینباره بحث میکنند، مردم بیشتر از ابعادِ نابرابری جنسیتی آگاه میشوند و معنای آن را بهتر از گذشته درک میکنند. به این ترتیب دیگر نمیتوانند مانند گذشته نسبت به آن بیتفاوت باشند.» البته ماجرا فقط این نیست! بحث کردن درباره جنبش زنان و نابرابریِ جنسیتی در شبکههای اجتماعی کاربردهای بسیاری دارد و میتواند به ارتقای سطح این اندیشه نیز کمک کند. درحالیکه در گذشته تنها عدهای متخصصِ امر در اینباره صحبت میکردند، این روزها هر کسی که به اینترنت متصل باشد، میتواند در صورت تمایل در اینباره ابزار نظر کند و همین تبادل افکار به بالا رفتن سطح اندیشه فمینیستی کمک کرده است.
دُر نایاب را دریاب!
ظاهرا همه به شبکههای اجتماعی دسترسی دارند، اما واقعا اینطور نیست. هنوز بسیاری از زنان از موهبت تکنولوژی بیبهرهاند و عدهای نیز با موانعی مانند سد زبانی مواجه هستند. به همین خاطر نمیتوانند بهره لازم را از شبکههای اجتماعی ببرند. در این بین بسیاری از دولتها نیز کارشکنی میکنند. بررسیها نشان میدهد بسیاری از وبسایتها و وبلاگهای فعالان حقوق زنان به هر دلیلی توسط دولتها و قدرتها سانسور شده است. استل لویسی که در زمینه جنبش زنان و شبکههای اجتماعی فعالیت میکند، در گفتوگو با گاردین میگوید: «چالشهای بسیاری در این مسیر وجود دارد. برخی از آنها بهدرستی آموزش ندیدهاند. برخی دیگر قدرت ارتباط گرفتن با سایر افراد را ندارند. اما ما همگی میدانیم که شبکههای اجتماعی میتوانند صدای زنان را به گوش هر کسی برسانند.» البته همین شبکههای اجتماعی هم ممکن است محدودیتهایی داشته باشند و آنطور که باید، در زمینه احقاقِ حقوق کارساز نباشند، اما به صورت کلی به ابزاری برای تحت فشار قرار دادنِ سیاستمداران یا شرکتها تبدیل شدهاند.
فشارهای مجازی
هشتگها بهظاهر بسیار بدنام شدهاند، اما در باطن ابزاری مفید برای تحت فشار قرار دادن سیاستمداران و شرکتها هستند. بسیاری از موسسهها و شرکتها دریافتهاند که باید تمام هوش و حواسشان را روی شبکههای اجتماعی بگذارند و لحظه به لحظه اتفاقاتی را که در اینترنت رخ میدهند، رصد کنند. زمانی که بحثها و گفتوگوهای اینترنتی و مجازی به شکلی منفی علیه شرکتها میشوند، آنها بهخوبی میفهمند که باید اقدامی جدی داشته باشند تا هیجانات علیه آنها بیش از این تحریک نشود. درواقع آنها به چنین مسائلی بهعنوان یک بحرانِ روابطعمومی نگاه میکنند که باید خیلی زود برطرف شود. اخیرا نامزدهای مختلفِ سیاسی هم پی به قدرت شبکههای اجتماعی بردهاند و در کمپینهای خود توجه ویژهای به بحثها در شبکههای اجتماعی میکنند.
کنشگریِ هشتگی گاهی به ابزار فشار تبدیل میشود. درست همینجاست که گاهی عدهای نگاه بد نسبت به موج هشتگهای مدافع حقوق زنان پیدا میکنند. این فشارها گاهی در جهت منفی به کار میرود و هدفش به جای بهبود وضعیت زنان، تحت فشار قرار دادن یک گروه سیاسی یا یک شرکتِ بهخصوص است.
نسل تازهنفسِ اینترنتی
زنان بسیاری هنوز بهخاطر فقدان زیرساختهای تکنولوژی و به دلایل مختلف سیاسی یا اقتصادی به شبکههای اجتماعی دسترسی ندارند و نمیتوانند آنطور که باید، در شبکههای اجتماعی فعالیت داشته باشند. اما جنبشهای مجازی فمینیستی مدتی است که راه افتاده و حسابی جنجال به پا کرده است. هر کسی میتواند در این مسیر همراه شود. برخی به زنان شیوههای فعالیت مدنی در شبکههای اجتماعی را آموزش میدهند، برخی دیگر در بحثها و گفتوگوهای مجازی مشارکت میکنند تا میزان آگاهی را افزایش بدهند و برخی دیگر کمپینهای مجازی به راه میاندازند. بدون تردید نسل جدیدی از جنبشهای فمینیستی در راه است که میتواند اثرگذارتر یا حتی مخربتر از نسل اول باشد؛ نسل فمینیستهای اینترنتی.
شماره ۷۲۲