یک گزارش جوان ناپسند از یک مجله جوانپسند!
تجربه میگوید ایرانیها حافظه خوبی ندارند. این را حتی ناصرالدین شاه هم فهمیده بود و در خاطرات معروفش به آن اشاره کرده بود. این اما نمیتواند تعریف درستی از جامعه ایرانی باشد. ایران، به مثابه جامعهای کوتاهمدت، دست بر قضا حافظه بسیار خوبی دارد، اما اگر قرار نباشد از واژه بیخیالی و بیتفاوتی استفاده کرد، شاید بهتر باشد اینطور بیان شود که در بستر سیاسی و اجتماعی ایران، مردم روح پرسشگری و دغدغهمندی را از دست دادهاند. بسیاری از مطالبی که در فضای رسانهای کشور مطرح میشود، حتی اگر در ابتدای رویشش با التهاب و شور و هیجان مردم همراه باشد، بهراحتی هرچه تمامتر پس از مدتی از اولویتهای مردم کنار میرود. مثلا با تمام سروصداهایی که پشت سر گذاشته شد، دیگر کسی پیگیر این ماجرا نیست که ایجاد پارازیتهای گسترده در پایتخت و شهرستانهای دیگر رفع شده است یا نه؛ ماجرایی که در دولت گذشته وزیر بهداشت وقت بهکل منکر آن شده بود و حالا مدتی است مردم شیراز از عواقب آن رنج میبرند. پرونده اسیدپاشیهای اصفهان به سرانجام مشخصی نرسیده و هنوز خبری از دکل دریافتنشده دولت قبل نیست. این مثالها کم نیستند. برخی را میتوان نوشت و برخی را نه؛ حرفهای مگوی در پستوها که ترسناک است اگر روزی در پستوها هم جایی نداشته باشند. در این میان شاید بد نباشد اگر یک بار برای همیشه اتحادی ایجاد شود و ماجرایی فراموش نشود. از پلاسکو زیاد گفته شده است؛ اجازه دهید تا به سرانجام رسیدن ماجرای پلاسکو و به سامان رسیدن آسیبدیدگانی که هنوز در قید حیاتاند، از این ماجرا غافل نشویم، فراموش نکنیم و بیتفاوت نباشیم.
محمدمهدی حسیننیا
خیابان جمهوری پس از گذشت چند هفته هنوز در شوک به سر میبرد. جای خالی پلاسکو مانند یک دندان کشیده در ردیف ساختمانهای خیابان جمهوری بدجور به چشم میآید. ساختمانهای کنار بهطرز عجیبی سالماند، یا بسیار کم آسیب دیدهاند. پلاسکو، کسبه، کارگرها و تولیدکنندگانش نیستند. رفتوآمد واسطهها به چشم نمیخورد و رفتهرفته اختلافات بانکی و مالی دارد قد علم میکند. در محدوده پلاسکو و سفارت انگلستان پلیسهای امنیت حضور دارند. مردم از پشت فنسهای ردیفشده در دست پایین خیابان از نبودن یک ساختمان عکس میگیرند. تقریبا همه چیز مانند روزهای اول است و تنها یک تفاوت کوچک وجود دارد. خبری از مسئولان نیست.
در روزهای نخست آنچه عرف مدیریت بحران در ایران است، رخ داد. مسئولان ذیربط سعی کردند نگرانیها را برطرف کنند و بگویند همه چیز بهزودی حل میشود. اما ظاهرا هیچکدام این دو اتفاق هنوز رخ نداده است. نه نگرانیها تمام شدهاند و نه عملا مشکلی حل شده است. دولت و هیئت اقتصادیاش تصمیماتی اتخاذ کردند. طبق اعلام خبرگزاریهای رسمی کشور و انتشار مصاحبههای گوناگون مقرر شد کسبه بتوانند تا سقف ۳۰۰ میلیون تومان از بانکها تسهیلات دریافت کنند. وامی با سود رایج تسهیلات بانکی یعنی ۱۸ درصد پرداخت شود. از طرفی بهخاطر شرایط ویژه پیشآمده برای متضررین حادثه پیشآمده مصوب شد که تسهیلات بانکی که به این افراد اختصاص پیدا میکند، مشمول یارانه سود شده و دولت بخشی از آن را برعهده بگیرد؛ بهطوری که ۱۰ تا ۱۲ درصد سود ۱۸ درصدی از سوی گیرنده تسهیلات پرداخت میشود و مابقی را دولت تقبل خواهد کرد. از طرفی وزیر راه و تعاون علاوه بر وعده تقبل هزینه درمان آتشنشانان آسیبدیده از وام صندوق کارآفرینی امید به کسبه خبر داد.
با تمام این اوصاف رفتهرفته یک ماه دارد از تلخترین حادثه سال پراتفاق ۹۵ میگذرد. رد بسیاری از کسبه پلاسکو را میتوان از بازاریهای بازار پوشاک گرفت. رضا. ن از جوانترهای باسابقه مجتمع پلاسکو بوده و در یکی از مغازههای طبقات بالایی پلاسکو کسبوکاری داشت. حالا رضا پریشانتر از روز فرو ریختن پلاسکوست. چکها برگشت خوردهاند. عدهای در قبال مطالبتشان صبر میکنند و عدهای خودشان بدهکار کارخانجات و باقی واحدهای تولیدیاند و فشار میآورند. رضا درخصوص مراجعهاش به بانکها اینطور توضیح میدهد: «یک روز گفتند وام ۱۰۰ میلیونی، یک روز گفتند ۳۰۰ میلیون. یک بار گفتند بدون بهره، یک بار گفتند با بهره کم. سراغ بانکها میرویم، میگویند اصلا چنین اعتباری اختصاص داده نشده است. به نهادهای صاحب نفوذ مراجعه میکنیم، میگویند وقتی پولی برای اعطای تسهیلات نباشد، کاری از دست ما ساخته نیست.»
مطابق با آمارها بیش از ۵۰۰ واحد صنفی در پلاسکو فعالیت میکردند و برای ارائه تسهیلات حداقلی بیش از ۲۰۰ میلیارد تومان اعتبار مورد نیاز بوده است. از طرفی قرار بر این بود که این اعتبارات بدون بازگشایی خط اعتباری ویژه از سوی بانک مرکزی و از سوی تمام بانکها ارائه شود. اتفاقی که هنوز رخ نداده است. این اما تمام حرف رضا نیست. رضا توضیح میدهد: «ظاهرا برخی از قدیمیترها و شناسترهای پلاسکو که هر سال تا نیمههای اسفند از تسهیلات بانکی استفاده میکردند، همان را هم نمیتوانند بگیرند. اینطور شایع شده که چون میدانند ممکن است نتوانیم بهموقع پول را برگردانیم، چندان همکاری نمیکنند و میگویند بانک مرکزی اعتبارات را بسته است، اما ظاهرا فقط برای امثال ما بسته است.»
یک چرخ ساده و کوتاه زدن در بازار پارچهفروشها میتواند اطلاعات و حرفهای رضا را تایید کند. ماجرا اما بغرنجتر از تمام این حرفهاست. همچنان نباید فراموش کرد که آنچه در فاجعه پلاسکو سوخت و فرو ریخت، تنها یک ساختمان نبود. پیچیدگیهای مبادلات بانکی شروع شده است. پلاسکوییها و بازاریها، اهالی بازار و تولیدکنندگان و کارخانجات. دعواهایی که اگر بالا بگیرد و تسهیلاتی که اگر ارائه نشود، میتوان به این فکر کرد که امسال بسیاری از کسبه تعطیلات نوروز را در بیمارستان یا زندان بگذرانند!
از طرفی اگر بنا به فراموش نکردن این اتفاقات و پیگیری بهحق مسببین و قصورکنندگان باشد، شاید بد نباشد که اخبار و گزارشات رسیده از کمیتههای حقیقتیاب و جلسات علنی و غیرعلنی مجلس و شورای شهر را بیشتر پیگیری کنیم. محمدباقر قالیباف از مجلس به شورای شهر میرود و در هیچ جلسهای حاضر نیست کوتاهی شهرداری را بپذیرد. نمایندگان مجلس و شورای شهر ظاهرا دچار یک دودستگی بزرگ شدهاند که خط و ربطش را باید در توییت معنادار سخنگوی اصلاحطلبان شورای شهر جستوجو کرد. محمدمهدی تندگویان پس از جلسه شهردار با اعضای شورای شهر در حساب کاربری توییتر خود نوشت: «جلسه امروز شورای شهر بازتاب فهرست املاک نجومی بود…»
ماجرا ابدا و مطلقا محکوم کردن یک شخص یا یک نهاد و سازمان نیست. مسئلهای پیشآمد کرده که هیچکس نمیپذیرد در آن قصوری صورت گرفته است. شهردار در هیچ جلسهای گزارش روشنی نمیدهد و فرافکنیهایش صدای نمایندگان را درآورده است. البته تنها برخی از نمایندگان. بودند کسانی که در این میان برای شهردار درخواست مدال شجاعت کنند یا اعتراضات را وارد ندانند تا تندگویان آنطور عصبانی شود. قالیباف و توضیحات نهچندان اقناعکنندهاش را کنار بگذاریم، با ستاد مدیریت بحرانی که سیل را مایه خوشحالی کشاورزان میداند، چه کنیم. ستاد مدیریت بحرانی که در افشاگریهای اعضای مختلف شورای شهر مانند احمد حکیمیپور و رحمت حافظی مشخص میشود سولههای مدیریت بحران در اختیار برنامههای پرمخاطب و البته درآمدزای صدا و سیمایی مانند خندوانه است. جالب است اگر یادآوری کنیم همین برنامه خندوانه که طبق افشاگری حافظی از سوله مدیریت بحران منطقه دو بهعنوان استودیو استفاده میکند، برنامه یادبودی برای آتشنشانهای فقید روی آنتن میبرد.
القصه شهر به هم ریخته است! مبادلات مالی از یک سو و معاملات سیاسی از سوی دیگر هر روز پیچیدهتر میشود. بازار و سرمایه و تولید از دست رفت. وعدهها داده شده و میشود از وعدهها اینطور برداشت کرد که مطرح شدهاند، چراکه سازوکار اجراییشان مشخص است؛ یا اگر نیست، باید به سلامت گویندهاش شک کرد. بگذارید یک بار یک ماجرای مهم را فراموش نکنیم. بگذارید فاجعه پلاسکو بشود مایه افشای حقایق و فراموش نکردن و بیتفاوت نشدن مردم.
شماره ۶۹۷