معرفی کتاب ابراهیم قربانپور
ماشین میایستد و چند داستان دیگر
نویسنده: ای.ام فورستر
مترجم: مهناز دقیقنیا
نشر چترنگ-۱۳۹۵
برای نسل گذشته ایرانیان ادوارد مورگان فورستر پیش از آنکه ادبیات را بهخاطر بیاورد، سینما را به یاد میآورد. «گذری به هند» دیوید لین از محبوبترین فیلمهای هالیوودی بود که پیش از انقلاب در ایران به نمایش درآمد و ایرانیان روزهای متوالی صدای دوبلور ابتدای فیلم را میشنیدند که میگفت «بر مینای داستان جاودانه ای.ام. فورستر». بعدتر خود «گذری به هند» و یکی دو داستان بلند دیگر هم به فارسی درآمدند که یکیشان، «هواردز اند»، از معدود یادگارهای احمد میرعلایی مترجم بزرگ ایرانی برای ادبیات فارسی بود و به این ترتیب رفتهرفته اسم فورستر هم در میان کتابخوانهای ایرانی جایی برای خودش باز کرد.
با این حساب ترجمه مجموعه داستان کوتاههای فورستر نمیتواند انتخاب عجیبی باشد، اما یک چیز این گزاره را کمی غیرحتمی میکند: فورستر مجموعه داستان «ماشین میایستد» شباهت چندان زیادی با فورستر داستانهای بلند ندارد. برای من که با انتظار مجموعهای از داستانهای رئالیستی با لحن انگلیسیمآبانه سنگین فورستر کتاب را دستم گرفتم، داستانها به طرز دلپذیری غافلگیرکننده از آب درآمدند.
داستانها اغلب تمی ماورایی دارند و در آنها همراه با همان طنازی روایی آشنای فورستر فضایی غریب و آغشته به وهم هم جاری است. آنطور که مقدمه کتاب ادعا میکند، بعضی داستانها واکنشی هستند به داستانهای اچ.جی ولز نویسنده بزرگ داستانهای علمی – تخیلی، اما برای خود من داستانها و بهخصوص داستانی که کتاب اسمش را از آن به ارث برده، بیشتر سولاریس استانیسلاو لم را به یاد میآورد با افزودههایی از دنیای قشنگ نوی هاکسلی و البته ذوق انگلیسی بینظیر خود فورستر. داستان آشنای مردمان آینده که در ماشینی گرد آمدهاند و بر اثر تعالیم ماشین دینی تازه برای خود ساختهاند که در آن «ماشین را سپاس» میگویند که باعث شده این همه پیشرفت کنند و در آن اعتقاد به اینکه بیرون از ماشین و روی زمین هم زندگی جاری است، کفری است نابخشودنی. داستان روایت آخرین روزهای ماشین است که حالا رو به ایستادن دارد و عنقریب بشر را برای روبهرو شدن با دروغهایش رها خواهد کرد.
ترجمه مهناز دقیقنیا، بدون آنکه با متن انگلیسی تطبیق داده باشمش و بتوانم از صحت و دقتش چیزی بگویم، از معدود ترجمههای بیدستانداز و روان این روزهای بازار نشر است و خواندن کتاب را لذتبخش میکند. و حرف نزدن از ذوق یوریک کریممسیحی در طراحی این سری از کتابهای نشر چترنگ هم ناعادلانه است، بهخصوص که طرح کوچک روی جلد، اگر برخلاف من پیش از خواندن کتاب با دقت نگاهش کنید، میتواند راهنمای دقیقی برای چیزی که با آن مواجه خواهید شد، باشد.
با خیال راحت میشود این قول را داد که کتاب از آن کتابهاست که کتابخوانها آن را میتوانند در یک مجلس یا حداکثر دو تا تمام کنند؛ آیا خاطرهاش در ذهن پررنگ خواهد ماند؟ برای این یکی باید کمی صبر کرد.
شماره ۶۸۲
تهیه نسخه الکترونیک
روان بودن متن ترجمه همیشه به مترجم برنمیگردد دوست عزیز. بعضی ترجمهها را ویراستار نجات میدهد. از جمله همین کتاب. موفق باشید.