خوب، بد و زشت فضاهای کار اشتراکی
پانیذ میلانی
شاید در دوران مدرسه جمله معروف «مدرسه خانه دوم ماست» را روی دیوارهای حیاط مدرسهتان دیده باشید، یا بعضی از پوسترهای تبلیغاتی محیط زیستی به چشمتان خورده باشد که روی آن نوشته شده زمین خانه ماست، یا هزاران پوستر تبلیغاتی دیگر که هر کدام یک جای مختلف را خانه ما معرفی میکنند؛ یکی بدن، یکی زمین، یکی مدرسه و… حالا در این گزارش ما میخواهیم خانه جدیدی را به شما معرفی کنیم که تقریبا اکثر امکانات یک خانه واقعی را دارد، اما هنوز نمیتوان خیلی قاطع عنوان خانه را به آنها چسباند. با پیدا شدن این خانهها انگار درهای جدیدی از یک سبک زندگی نوین به رویمان باز شده؛ سبک زندگی جدیدی که به نظر میآید توانسته طرفدارانی برای خودش دستوپا کند؛ طرفدارانی از جنس کار و کافئین!
راستش را بخواهید، اکثر افراد با شنیدن کلمه اشتراک یا حتی دیدنش یاد تبلیغات اپراتورهای تلفن همراه و مشترکهایشان میافتند. شاید هم یاد سایتهایی بیفتند که میشود در آنها به صورت آنلاین فیلم و سریال دید. اما کلمه اشتراک معانی دیگری هم دارد که در جاهای مختلف استفاده میشود. مثلا کتابخانههای عمومی یک فضای اشتراکی هستند که همه میتوانند از آنها استفاده کنند. جدیدا فضاهای اشتراکیای در شهر پیدا شدهاند که در نوع خودشان تازه هستند و تا قبل از آن خبری از این مدل فضای اشتراکی نبود، اما این روزها تبلیغاتشان را در خیلی از صفحات شبکههای اجتماعی میتوان پیدا کرد. این فضاهای جدید «فضای کار اشتراکی» نام دارند. فضاهای کار اشتراکی، فضاهایی هستند که افراد میتوانند با پرداخت مبلغی به صورت ماهانه، سالانه یا حتی روزانه از آن استفاده کنند. این فضاها بستگی به شرایط و امکانات و مدیریت مرکزشان به سبکهای مختلفی طراحی شدهاند و امکانات متفاوتی با یکدیگر دارند، اما چند چیز در اکثر آنها یکسان است. اولین نکته مشترک همان علت به وجود آمدن این فضاهاست، یعنی فضایی اشتراکی برای کار کردن. در تمام این مراکز یک سالن با چند میز وجود دارد که افراد پشت آنها نشستهاند و صدای تند تند تایپ کردنشان به گوش میرسد. البته نوع فضا، نوع میز و صندلی و تعداد آنها و… بستگی به توان مالی و مبلغ اشتراک و سایر عوامل آن مرکز دارد. قسمت مشترک بعدی درباره امکانات این مراکز هستند. اکثر این مراکز دارای سالن جلسات، آشپزخانه، سالن کنفرانس، اتاقهای اختصاصی و فضایی برای استراحت اعضا هستند که کم و کیف این فضاها نیز با توجه به سایر عوامل تعیین میشود. البته فضاهای کار اشتراکی در ایران هنوز ابتدای راهاند و به خاطر همین هم اکثرشان تازهتاسیس هستند و در ضمن تعداد خیلی زیادی از این فضاها در همه جای شهر وجود ندارد. اگر سراغی از این فضاها در گوگل بگیرید، میبینید که تعداد آنها در تهران بیشتر از باقی شهرستانهاست و در تهران هم فقط چند مرکز با چند شعبه محدود آماده سرویس-دهی وجود دارد. البته فضای کار اشتراکی تنها قسمتی از خدماتی است که این مراکز ارائه میدهند. آنها امکانات دیگر هم برای افراد آمادهبهکار در نظر گرفتهاند. به چندتایی از این فضاها سر زدیم و امکانات و فضاهای بعضی از این مراکز را از نزدیک دیدیم. چیزی که در ادامه میخوانید، گزارشی میدانی از چند فضای کار اشتراکی در تهران است.
میزی برای کار، کاری برای خواب
پیدا کردن اسم و آدرس این مراکز چندان کار سختی نبود. اما ارتباط برقرار کردن با بعضی از آنها آسان نبود. تجمع اکثر این مراکز هم در نقاط مرکزی و غربی شهر تهران است. بعضی از آنها برای بازدید قوانین سفت و سختی دارند و برای بازدید حتما باید از قبل با آنها هماهنگ کرد و از آنها وقت گرفت و در سایتشان ثبتنام کرد، که البته وقت خیلیهایشان پر است و تا چند ماه آینده اصلا برای بازدید وقت ندارند. بعضیهای دیگر هم اصلا اعتقادی به تماس تلفنی ندارند، یا تنها یک اسم از آنها در بعضی سایتها پیدا میشود. با تمام اینها، بالاخره توانستم از سه تا از مراکزی که فضای کار اشتراکی ارائه میدهند، برای بازدید وقت بگیرم.
اولین جایی که برای بازدید میروم، فضای اشتراکیای است که وابسته به یکی از ارگانهای دولتی است. مکان این مرکز در یکی از کوچه پسکوچههای مناطق مرکزی تهران داخل یک پارک است. اولین توصیه من به شما این است که اگر روزی به سرتان زد که به چنین جایی سر بزنید، یا اصلا در آن فضا کار کنید، یا گذرتان به آنجا افتاد، سعی کنید در ساعات بعد از غروب آفتاب به آنجا نروید. وقتی کوچه پسکوچهها را رد کردید، انتهای یکی از این کوچهها به یک پارک میرسد. البته ساختمان این مرکز در جایی قرار ندارد که از همان ابتدای ورودتان به پارک آن را ببینید. وقتی وارد پارک میشوید و چند قدمی به سمت شمال میروید، کمکم هیبت این ساختمان از دور نمایان میشود. بعد از آن باید چندین پله مارپیچگونه را بالا بروید تا به محل اصلی ساختمان برسید. اولین چیزی که هنگام ورود به ساختمان توجهتان را جلب میکند، نگهبان سختگیری است که جلوی در ورودی نشسته است و عبور و مرور افراد را کنترل میکند و نمیگذارد افراد متفرقه بدون هماهنگی وارد شوند. بعد از چند سوال و جواب به جناب نگهبان، میتوانید به اتاق مدیریت این مرکز بروید و چون از قبل هماهنگ کردهاید، یکراست برایتان از شرایط این مرکز میگویند و سپس به بازدید از سالنی میروید که برای فضای کار اشتراکی در نظر گرفته شده است.
محیط این مرکز کاملا اداری است و اکثر افراد با مقنعه در آن حضور دارند. اولین چیزی که موقع صحبت به مسئول آن مرکز به شما میدهند، فرمی است که باید در آن مشخصات و شغل خود را بنویسید؛ شغلی که بابت آن به این مجموعه آمدهاید. در این فرم چند گزینه مختلف وجود داشت، علاوه بر فریلنسری، گزینههایی مانند شتابدهنده برای استارتآپها و چند گزینه دیگر هم برای استارتآپها موجود است. بعد از آن آقای مسئول پرسیدند که برای کار به چه حدی از سکوت احتیاج دارم؟ چون اینجا به اندازه یک کتابخانه ساکت نیست و اکثر کسانی که در این مکان مشغول فعالیت هستند، برنامهنویس و گرافیست هستند و گاهی پیش میآید که با صدای بلند از یکدیگر سوالات کاری میپرسند و با هم مشورت میکنند. بعد از آن به سالن کار میرویم. در این سالن که مانند سالن کتابخانه است، چند میز و صندلی چیده شده و در گوشهای از سالن هم چند نفری با لپتاپهایشان مشغول کار هستند و با هم صحبت میکنند. یکی از کسانی که گوشه دیگر سالن نشسته هم مشغول خوردن نسکافه و بیسکوییت است. یک وایتبرد هم بالای سالن قرار دارد که نور لامپ مهتابی روی آن افتاده است. بعد از آنکه سالن را بهدقت دیدم، از آنجا بیرون میآییم. از سالن که بیرون آمدیم، از آقای مسئول درباره ساعت کار و هزینه اشتراک میپرسم. او میگوید اینجا علاوه بر سالن برای کار، آشپزخانه، سالن آمفی تئاتر، سالن جلسات هم دارد و افراد میتوانند برای استراحت از پارک جلوی ساختمان استفاده کنند. بعد میگوید که سالنی که به من نشان داده، سالن اشتراکی است و سالن اختصاصی تا بعد از عید پر است و بعد از آن هم دو نفر چک دادهاند و فعلا نمیشود سالن اختصاصی را اجاره داد و خود سالن اشتراکی هم تا دو ماه آینده پر است. ساعت استفاده از این مرکز از هفت صبح تا ۱۰ شب است. خودش میگوید این فضا را به رایگان از این مرکز دولتی گرفتهاند و بابت آن پولی از استفادهکنندگان دریافت نمیشود، اما هزینه استفاده از اینترنت، نگهبان، برق، آب و… است که بین استفادهکنندگان تقسیم شده است و هزینه استفاده از آن، ۳۰۰ هزار تومان است.
کار کردن با لیوان قهوه و منظره بارانزده
مرکز بعدی مجموعهای است در دل شهر و با یک چشمانداز فوقالعاده داخل یک ساختمان ۱۴ طبقه قدیمی. چیزی شبیه ساختمانهای شهرک اکباتان، اما اینبار در مرکز شهر. سوار آسانسور کوچک این مجموعه میشوم و آسانسور با قیژ قیژ فراوان بالا میرود و به محل مورد نظر میرسد. در آهنی آسانسور را کنار میزنم و وارد پاگرد طبقه میشوم. دو راهرو یکی در سمت چپ و دیگری در سمت راستم قرار دارند. رنگ دیوار هر دو راهرو هم شاد است و نوشتههایی به زبان انگلیسی آن را پر کرده است. وارد راهرو سمت چپ میشوم و بین آن همه آدمی که مدام از این سمت به آن سمت میروند، دنبال کسی میگردم که بتواند کمک کند. از آقایی که توی راهروها در رفتوآمد است، سوال میپرسم و آن آقا من را پیش خانمی میفرستد. خانم که رفتاری خودمانی و گرم دارد، من را راهنمایی میکند و به سمت سالنها میرویم. بر خلاف جای قبلی محیط این مرکز اداری نیست و همه با لباس فرم مشکی و مقنعه نیستند؛ برعکس اینجا همه چیز رنگی است و اکثر کسانی که اینجا هستند، لباسهای شادتر و راحتتر به تن دارند. این مرکز از بهمن ۹۷ بازگشایی شده، اما کار اصلی خود را از اردیبهشت ۹۸ شروع کرده است. ظرفیت این مرکز ۱۲۰ نفر است، اما خانم راهنما میگوید به علت سیاستهایی که مدیریت این مرکز دارد و برای جلوگیری از شلوغ شدن، معمولا بیشتر از یکسوم آن، یعنی ۴۰ صندلی را پر نمیکند، که البته ممکن است به علت حجم درخواستها تا بعد از عید حدود ۶۰ صندلی آن اجاره برود.
اکثر اتاقها جوری طراحی شدهاند که شبیه دفتر کار پلیس یا تحریریه روزنامهها در فیلمها و سریالهای خارجی هستند. از همان دفترهایی که مدام صدای تلفن و همهمه از آن شنیده میشود. دقیقا اینجا هم شبیه همانجاست و صدای صحبت کردن و گاهی مواقع شوخی و خندههای ریز هم میآید. دیوارها همه رنگی با طرحهای جالب و نوشتههای انگیزشی به زبان انگلیسی هستند، که این خود توجه را جلب میکند. اکثر اتاقها پنجرههای بزرگی دارند که رو به منظره پارک و یک بلوار باز میشود. رنگ صندلی و مبلها با دیوارها همخوانی دارد. هر راهرو شامل چند اتاق است. آشپزخانه، دستشویی، سالن اشتراکی و سالن جلسات و گردهمایی و کنفرانس، و یک اتاق هم برای استراحت که در آن چند وسیله بازی فکری هم قرار داشت. تعداد افراد حاضر در هر راهرو به اندازهای است که یک آشپزخانه هم برایشان کافی است، اما هر راهرو آشپزخانه و دستشویی خودش را دارد. این مرکز فقط مختص فضای کار اشتراکی نیست، بلکه فضایی تخصصی برای کمک به بهبود روند و توانمندسازی استارتآپها هم فراهم کرده است که استارتآپها می-توانند با حضورشان در این فضا و امکانی که برای تبادل با سایر سرمایهگذاران وجود دارد، استارتآپ خود را ارتقا دهند. البته که این مجموعه به استارتآپهای حوزه تخصصی خود میپردازد. خانم راهنما میگوید استارتآپی در زمینه پیدا کردن رستورانهای یک منطقه در حوزه این مرکز نیست. حوزههای تخصصی این مرکز بلاکچین، فینتک، اینترنت اشیا و هوش مصنوعی است. رویدادها و همایشهایی در حوزه استارتآپ-ها و آموزشهای مربوط به آن در این مرکز برگزار میشود که افراد میتوانند از آن استفاده کنند.
در این مرکز اتاق اختصاصی برای فریلنسرها وجود ندارد. چند اتاق در راهرو هست که بر خلاف سالنهای قبلی که اصلا در ندارند و مشرف هستند، درهایشان بسته است. وقتی از خانم راهنما سوال میکنم که چرا درهای این اتاقها بسته هستند؟ آیا اینجا اتاق اختصاصی فریلنسرهاست؟ گفت خیر، ما اتاق اختصاصی برای فریلنسرها نداریم، فریلنسرها در سالنهای اشتراکی هستند. اینجا اتاق اختصاصی برای استارتآپهاست. فریلنسرها حتما باید با یکی از همکاران خود در این مرکز مستقر شوند و امکان استفاده اختصاصی از این فضا فعلا وجود ندارد. هزینه استقرار در این مرکز از ۸۰۰ تومان برای دو نفر تا دو میلیون و ۲۰۰هزار تومان برای شش نفر است. ساعت تردد هم از هشت صبح تا ۱۲ شب است.
بعد از اینکه بازدید از اتاقها تمام شد، از خانم راهنما پرسیدم چطور میتوانم در اینجا ثبتنام کنم؟ که گفت هر کسی بخواهد از این فضا استفاده کند، باید در سایت یک فرم جداگانه پر کند. مثلا اگر پنج نفر میخواهند در اینجا ثبتنام کنند، باید در سایت پنج فرم پر کنند. بعد درخواستشان بر اساس ظرفیت از سوی مدیریت رسیدگی میشود. هر وقت جایی خالی بود، با آنها تماس گرفته میشود تا برای مصاحبه بیایند، و اگر در مصاحبه همه چیز خوب پیش برود و از سوی مدیریت تایید شوند، با آنها قرارداد مینویسیم و میتوانند بیایند و در اینجا مستقر شوند.
به اندازه چند قدم اما امن
آخرین جایی که برای بازدید از آن میروم، مرکز اشتراکی است که وابسته به یک شرکت خصوصی معروف و با سابقه است. اینجا تقریبا ترکیبی از دو مرکزی است که در بالا گفتم. فضای آن مانند مرکز اولی است، اما بعضی از امکاناتی که دارد، اینجا را از آن مرکز جدا میکند. اینجا چندین شعبه در نقاط مختلف تهران دارد. شعبهای که من به آن سر میزنم، حوالی مرکز شهر، در یکی از کوچه پسکوچههای تاریک مشرف به تئاتر شهر است. در یک فضای محصور پر از درختهای سرسبز و درهمتنیده، چند ساختمان قرار دارد که این فضای کار یکی از ساختمانهای این مجتمع است. برای ورود حتما باید از قبل با مدیر هر شعبه که برای ثبتنام شمارهاش را به شما میدهند، هماهنگ کنید و نیم ساعت قبل هم به او زنگ بزنید و بگویید که قرار است به آنجا بیایید تا اسم شما را به حراست بدهند. در غیر این صورت، حراست جلوی شما را خواهد گرفت و نمیگذارد وارد شوید. بعد از عبور از درِ حراست، به یک مسیر راهرو مانند میرسید که انتهای آن دری شیشهای و اتوماتیک قرار دارد. که بعد از عبور از آن یکراست وارد سالن فضای کار میشوید. سالنی کوچک که از ابتدا تا انتهای آن را میشود با چند قدم پیمود. این سالن با نور مهتابی روشن شده است و بیشتر شبیه ادارات است. ردیف میزهای چوبی به صورت افقی و موازی یکدیگر در سالن قرار دارند. آقای مسئول به سمتم میآید و با لحنی آرام و یکنواخت شروع به توضیح شرایط و نشان دادن آشپزخانه و اتاق کنفرانس میکند. یکی از امکاناتی که این مرکز دارد، امکان سفارش غذا از منوی رستوران مستقر در این شرکت خصوصی است. تعداد غذاهایی که میتوان سفارش داد، دو عدد است، که قیمت یکی ۱۳ و دیگری ۲۲ هزار تومان است. هزینه هر صندلی ماهانه ۴۰۰ هزار تومان و اتاقها ۷۰۰ هزار تومان است. اعضا امکان استفاده از اتاق کنفرانس به صورت رایگان به مدت دو ساعت در ماه را دارند و برای استفاده بیشتر از دو ساعت باید مبلغ ۳۰ هزار تومان بپردازند. هر صندلی یک کمد جداگانه هم دارد که میتواند از آن استفاده کند. استارتآپهای زیادی در این مرکز مستقر هستند که بعضی از آنها مشهورند. مثلا ردیف انتهایی سالن به یک استارتآپ بزرگ در زمینه اینترنت اختصاص دارد. افراد مختلف میتوانند در این مرکز با پرداخت هزینه همایشهایشان را برگزار کنند، اما این همایشها در هر زمینهای میتواند باشد و لزوما به استارتآپ مربوط نیست و اعضا هم امکانی برای شرکت در این همایشها بدون پرداخت هزینه را ندارند. استارتآپها قرار نیست به کمک یا واسطهگری این مرکز با سرمایهگذاران ارتباط برقرار کنند و این مرکز هم چنین خدماتی ندارد، اما میتوانند با استارتآپهای بزرگی که در اینجا در رفتوآمد هستند، ارتباط برقرار کنند و از این طریق کار خود را گسترش دهند. مدیر شعبه از امنیت بالای این فضا تعریف میکند و میگوید میتوانید مثل سایر اعضا لپتاپ و وسایل خود را در کمد بگذارید و بروید و مطمئن باشید که هیچ اتفاقی برایش نمیافتد، چون حراست اینجا بسیار سختگیر است. ساعت تردد هم شنبه تا چهارشنبه از ساعت هشت صبح تا ۹ شب است و پنجشنبه هشت صبح تا هفت عصر است و اعضا تا دو ساعت قبل از تعطیلی مرکز اجازه ورود دارند. مدیر شعبه میگوید شلوغی و خلوتی اینجا بستگی به ساعت دارد، اما معمولا زیاد شلوغ نمیشود. اینجا بر خلاف دو جای قبلی، سایتی برای ثبتنام ندارند و اگر کسی بخواهد در این مرکز مستقر شود، باید اسمش را به لیست رزرو اضافه کنند، تا اگر جا خالی شد، با او تماس بگیرند، که متاسفانه در حال حاضر جای خالی در این مرکز وجود ندارد. وقتی همه حرفها و توضیحات و توصیههای مدیر شعبه تمام شد، بهسرعت از او خداحافظی کردم و از این فضا خارج شدم، اما نکتهای که بین همه این مراکز یکسان بود و توجهم را جلب کرد، لیوانهای نسکافه و چای روی میز همه کسانی بود که داشتند در این فضاهای کار اشتراکی کار میکردند. انگار که این مدل کار کردن سبک زندگی خودش را دارد؛ سبک زندگیای که همه چیزهای مورد نیاز یک نفر را از استراحت و بازی و دوستیابی و ارتباط اجتماعی بگیر تا غذا خوردن را در فضای کار او برایش جا داده است. این سبک زندگی مثل همه سبکهای زندگی طرفداران خودش را دارد؛ طرفدارانی از جنس کار و کافئین.