نگاهی به استفاده از «فحش» در موسیقی ایران
فرید دانشفر
برای بررسی فحش در موسیقی، باید اول به این سوال جواب بدهیم که وقتی از «فحش» حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم؟ منظورم این است که شما در ورزشگاه میدانید چه چیزهایی فحش حساب میشوند، همینطور در جامعه و حتی فضای مجازی. اما چون زبان شعر و ترانه با زبان روزمره کمی متفاوت است (که البته به لطف خوانندههای امروزی دیگر چندان فرقی بینشان نیست)، تمیز دادن گلایه و شکایت با فحش چندان هم ساده نیست. ضمن اینکه ناگفته پیداست که قرار نیست آن چیزی که در ورزشگاه میشنویم، در یک آهنگ هم بشنویم. برای همین ماجرا یک مقدار پیچیده میشود. از طرفی هم باید به دو نکته توجه داشت؛ یک اینکه کلام زشت با فحش و توهین تفاوت دارد، و دوم اینکه گاهی مضمون و فحوای کلام میتواند توهین باشد یا توهین تلقی شود، که البته پیدا کردن چنین نمونههایی هم سخت است و هم اینکه گاهی شاید نتوان با قاطعیت گفت که توهین صورت گرفته. درنتیجه در اینجا سعی شده به حضور مشخص «فحش» در قطعههای موسیقی نگاهی کنیم. بدیهی است که به دلیل تولید هزاران هزار قطعه موسیقایی در طول چند دهه، چنین کاری اصلا ساده نیست و احتمال اینکه در این متن برخی نمونهها از قلم افتاده باشند، زیاد است. بههرحال تا جایی که در توان بود، سعی کردیم نمونههای مهم و پررنگ را ذکر کنیم. در اینجا بنا نیست کیفیت ترانهها را بسنجیم یا بگوییم چون در آهنگی فحش به کار رفته، حتما کار ضعیفی است. در این فرصت کم سعی میکنیم سبکهای موسیقی را جدا کنیم، بلکه بهتر بشود در اینباره نوشت.
موسیقی سنتی
پاک و پاکیزه
سبکی که با پیشینه فرهنگی ما پیوندی سفت و سخت دارد، از ناسزا و کلام اهانتآمیز فاصله زیادی دارد. موسیقی سنتی در آهنگسازی، کلام و محتوا، خوانندگی و حتی شکل اجرا، تفاوتهای اساسی با سایر سبکهای موسیقایی دارد. به همین خاطر است که تقدس خاصی هم برایش قائل هستند و اساتید این حوزه همیشه با احترام فراوان از آن حرف میزنند. بدیهی است که کلامی به دور از ادب در آهنگهای سنتی جایی نخواهد داشت. اشعاری هم که برای اجرا انتخاب میشوند، از ادبیات کلاسیک هستند و همه میدانیم که در اشعار کسانی مثل حافظ، سعدی، مولوی و خیام اهانتی به یار و حتی رقیب نمیشود. اگر هم در برخی موارد استثنا کلمههای زنندهای به کار رفته باشد، طبیعتا آهنگساز و خواننده سنتی سراغ آن مورد نمیرود. درنتیجه اگر هم در این چند دهه که از فعالیت «رسمی» موسیقی سنتی میگذرد، قطعهای در این سبک ساخته شده که حرف ناسزایی داشته، جزو موارد استثنا حساب میشود که شاید به تعداد انگشتهای یک دست هم نرسند. بارزترین نمونهای که میتوانیم در اینجا ذکر کنیم، قطعهای است از محمدرضا شجریان با شعری از حافظ؛ همان بیت معروف «شیخم به طنز گفت حرام است مِی مخور/ گفتم که چشم گوش به هر خر نمیکنم». که البته همین اجرا هم به شکل غیررسمی بوده و در منزل یکی از دوستانشان اجرا شده.
ابتدای راهِ موسیقی پاپ
گلایه با نفرین
موسیقی پاپ در ایران به طور رسمی در دهه ۵۰ شمسی شکل میگیرد. پیش از آن هم البته کارهایی ساخته شده، اما آنچه ما به عنوان موسیقی پاپ میشناسیم، با حضور افرادی نظیر ویگن دِردِریان شکل میگیرد. به دلیل ظهور سبکی نو که «مردمی» است و قرار است به زبان مردم نزدیک باشد، ترانههای متفاوتی در این دوران ساخته میشود. در این دوره میتوان خوانندهها را به دو گروه تقسیم کرد؛ خوانندههای موسوم به خوانندههای کوچه بازاری و خوانندههای رادیو و تلویزیون. گروه دوم به دو دلیل از کلام خارج از ادب استفاده نمیکردند؛ به خاطر تعلق خاطر ترانهسرایان به شاعران کلاسیک و موسیقی سنتی، و به دلیل نظارت اداره بر روی کارهایی که قرار بود پخش شوند. کارهایی عامیانه و سطحی بیشتر از سوی خوانندگان کوچه بازاری ارائه میشد. درنتیجه اگر کلامی به دور از ادب به کار رفته، بیشتر از سوی خوانندههای معروف به کوچه بازاری بوده؛ هرچند در این بخش هم نمونههایی که سراغ داریم، کلام بیادبانه خارج از عرفی نبوده و ترانهها بیشتر سمت و سوی نفرین کردن داشته: «بدنام برو از همه دور شو/ بدنام برو طعمه گور شو» (عباس قادری) یا: «نفرین به تو ای عشق بی سرانجام/ که عقل رو کردی بدنام» (جواد یساری).
آن طرف آبها چه خبر؟
در اواسط دهه ۵۰ که انقلاب اسلامی رخ میدهد، وقفهای در تولید موسیقی پاپ در داخل کشور پیش میآید و این سبک در خارج از کشور ادامه پیدا میکند. در این مقطع هم در کارهای ارائهشده ناسزا و فحشی نمیشنویم؛ به دلیل اینکه خوانندههای مهاجرتکرده که هر کدام هم سبک خودشان را پیدا کرده بودند، کماکان با ترانهسراهای پیشین همکاری میکردند. جوانترهایی هم که میخواستند برای خودشان اسم و رسمی دستوپا کنند، کارهای شاد و عاشقانه میساختند و در کارهای غمگین هم وامدار خوانندههای پیش از خود بودند. شاید بتوان گفت کلام اهانتآمیز در ترانههای این دوره گاهی نزدیک به «لعنت کردن» میشود که البته تعدادشان هم بسیار اندک و انگشتشمار است: «در مکتب عشاق اگر این بود جوابت/ لعنت به تو و عشق تو و ذات خرابت». درحالیکه در داخل کشور هنوز موسیقی پاپ امروزی چندان شکل نگرفته، یک گروه ایرانی در آلمان شروع به فعالیت میکند، و در آلبومی که در سبک پاپ است، چند آهنگ نزدیک به سبک رپ میسازد و کلامی بسیار عامیانهتر از ترانههایی که تا آن موقع شنیده میشد، ارائه میکند. بااینحال در کارهایش بسیار کم از فحش استفاده میکند: «اینجا بهت میگن خارجیِ کثیفِ کله سیاهِ آواره/ آره این حرفهای جوونیه که بیکاره». در همین سالهاست که خوانندگان پاپ داخلی نظیر امیر کریمی، شادمهر عقیلی، خشایار اعتمادی و علیرضا عصار مطرح میشوند. در این مقطع هم به دلیل سختگیری وزارت ارشاد بر ترانهها، تقریبا هیچ کلام ناسزا و توهینآمیزی در آهنگها نمیشنویم.
اوایل دهه ۸۰
نقطه عطف حضور فحش در موسیقی
اگر بخواهیم برای ناسزاگویی در موسیقی نقطه عطفی مشخص کنیم، بدون شک جایش در نزدیکی اواخر دهه ۷۰ است؛ سالهایی که موسیقی زیرزمینی شکل میگیرد. بسیاری از کسانی که موفق به دریافت مجوز رسمی از وزارت ارشاد نمیشدند، به موسیقی زیرزمینی رو آوردند تا بدون هیچ نظارتی کارشان را انجام بدهند. همین موضوع باعث میشود محتوای ترانهها و همچنین کلام آهنگها تغییری ناگهانی داشته باشد. در اینجا به دلیل همین تغییرات محتوایی بهتر است موسیقی پاپ را از سایر سبکها جدا کنیم. در موسیقی پاپ میل خوانندهها به ساختن ترانههای دیسلاو (ضد عشق) پیش میرود؛ آهنگهایی که در آنها ترکیبی از خشونت و فحش را میبینیم: «میکشمت/ اگه یه روز با غریبه ببینمت…» (حامد هاکان و محسن چاووشی، آهنگ «قاتل حرفهای»). همچنین: «نمیذارم یه غریبه جامو تو قلبت بگیره/ اگه میخواد بگیره خدا کنه بمیره…» (علی عبدالمالکی، آهنگ «جونم واست بگه»). در اوایل دهه ۸۰ ترانههایی از این دست کم نیستند، و گاهی فحش در نام آهنگ هم دیده میشود: «تف به مرامت عوضی» (حامد هاکان). در ترانههای پاپ این دوره نقش خشونت پررنگتر از فحش و ناسزاست و فردی که مثلا عاشق است، مدام از مرگ و خودزنی حرف میزند. در سال ۱۳۸۳ آلبومی متفاوت از تمامی آلبومهای دیگر به نام «اسکناس» مجوز میگیرد و به طور رسمی منتشر میشود که نزدیک به سبک رپ است، اما زبانی طنز دارد. کلام در این آهنگها بسیار نزدیک به زبان مردم در کوچه و خیابان است. «یه مشت سوسول قرتی/ با یه مشت بچه رپ زپرتی…» (آهنگ «عشق خیابانی»). خوانندههایی که پیرو آهنگهای دیسلاو بودند، بعد از گرفتن مجوز هم به خواندن همین قبیل کارها ادامه میدهند. در اواخر این دهه، چند خواننده که برای ادامه فعالیتشان از کشور خارج شدند، بدون هیچ محدودیتی شروع به استفاده از کلمههای رکیک و فحش در آهنگهایشان کردند؛ اهانتهایی که گاهی هم با واکنش مخاطب داخلی روبهرو میشد.
رپ
یه عمر فحشم دادی، من فحش نمیدم!
چند سال قبل طی یک تحقیق و بررسی که از سوی سایت معروف Deezer انجام گرفت، فهرستی از خوانندهها و سبکهایی که بیشتری کلام زشت و زننده را در کارهایشان دارند، منتشر شد. همانطور که حدس میزنید، موسیقی رپ با ۷۱ درصد استفاده از این کلمهها در صدر فهرست قرار گرفت. در اوایل دهه ۸۰ شمسی، با پیدا شدن سروکله کامپیوترها و اینترنت، چند جوان که موسیقی رپ آمریکایی را دنبال میکردند، کار ساخت آهنگهای رپ فارسی را کمکم شروع کردند. یکی از اولین آهنگهایی که در این سبک ساخته شد، به قدری کلمه رکیک و فحش داشت که نمیتوان هیچ قسمتی از آن را در اینجا نوشت! در روزهای آغازین پیدایش رپ فارسی، تقریبا تمامی رپکنها از فحش در آهنگهایشان استفاده میکردند و بیشتر این الفاظ هم رکیک به حساب میآمدند. شنوندهها از هر سنی و در هر قشری، از شنیدن چنین کلامی شوکه شده بودند. در این سبک هم برخی رپکنها سراغ آهنگهای دیسلاو رفتند و چون تابوشکنی شده بود، حالا بدون هیچ قید و بندی از کلمههای رکیک استفاده میکردند. از آوردن نمونههای فحش در این آهنگها معذوریم! فقط همینقدر بدانید که تعدادشان خیلی زیاد است. البته باید این نکته مهم را اضافه کرد که به مرور و با گذشت زمان، میزان استفاده از این الفاظ بسیار کمتر شد. چند رپکُن قدیمی هم در این میان نقش پررنگی در کاهش فحش و کلمات رکیک در آهنگها و بها دادن به بالا بردن کیفیت موسیقایی آثار داشتند.
پاپ امروز
لعنت به یاری که جنسش خرابه!
این روزها سختگیری در مجوز دادن به خوانندهها اصلا شبیه به نظارت ارشاد در دهه ۷۰ نیست. بسیاری از خوانندههایی که زیرزمینی حساب میشدند هم حالا جزو مهمترین خوانندههای پاپ هستند؛ از جمله محسن چاووشی، سیروان خسروی و محسن یگانه. حالا با نسل دیگری از خوانندههای جوان و بهتر است بگوییم با شکل دیگری از ترانهها روبهرو هستیم؛ ترانههایی که صدای پیشکسوتهای این حوزه را هم درآورده. نمونههایش کم نیستند و گمان کنم بهتر باشد کمتر حرف بزنیم و بیشتر شاهد این نمونهها باشیم. در این نمونهها همان فضای خشونت همراه با ناسزا را با شدت بیشتری شاهد هستیم:
«لعنت به قلبی که دیوونهتر میشه/ لعنت دنیا و لعنت به این حالم/ لعنت به مردی که با تو پدر میشه…» (رستاک حلاج، آهنگ «لعنت به هر سه تامون»)
«تو جنست خراب بود روی چهرهت نقاب بود/ به خیالت اشتباهت همین یه بار بود» (شهاب مظفری، آهنگ «تو جنست خراب بود»)
«بیزارم از هرچی زنِ ناتو/ از مادرم از خواهرم از تو/ از جنس زن کلا گریزونم/ گفتم که ردم من یه دیوونم»، (امیرعباس گلاب، آهنگ «جنس زن»)
«دست منو گرفت و بعد ولم کرد/ لعنت به اون کسی که عاشقم کرد» (مازیار فلاحی، آهنگ «لعنت به من»)
«اون تقصیری نداشت من ساده بودم/ اصلا من احمقو بگو که عاشقت شدم» (ماکان بند، آهنگ «لعنت به من»)
گاهی هم فحشی که در آهنگ است، از سوی خود سازنده اثر حذف میشود؛ چیزی شبیه به قرار دادن صدای بوق مانند در مستندهایی که کلام رکیک دارند. به این مثال از آهنگ «ژن خوک» از محسن چاووشی نگاه کنید: «غرورم میگه باید رفت دلم میگه یه کم دیگه/ تحمل کن ولی هرگز دلم … خورده که میگه». سه نقطهای که میبینید، در خود آهنگ هم جایش خالی است، هرچند همه متوجه آن کلمه میشوند!
مشابه چنین کاری را یک گروه موسیقی در خارج از کشور انجام داد. آهنگی که در آن قافیههای مصرع دوم فحش بودند، اما خواننده آن کلمه را نمیخواند: «کتهای قهوهای، خندههای لوس، مجریهای بیمعنی و چاپلوس/ میگه همه دزدن بقیه جاسوس، لعنت به هرچی آدمِ …»
سعی کردیم در اینجا نمونههایی را که پررنگتر بودند، ذکر کنیم. همین حالا کافی است مثلا عبارت «برو گم شو» را در اینترنت جستوجو کنید و نهتنها با یک آهنگ، که با یک فهرست از آهنگهایی با همین نام روبهرو میشوید. بهویژه اینکه هر روز خوانندهای جدید و آهنگی جدید روی سایتها قرار میگیرد.
ممنون از توجه شما به این موضوع. کاش اختصاصی در باره ی بهزاد داورپناه مینوشتید.
مانده ام اشعر و ادبیات فارسی کجای هنر معاصر قرار گرفته است؟