چکیدهای از حاشیه مراسم اهدای نشان محبوبیت سال ۹۷ با حضور سیمین غانم، همایون شجریان و فریدون عموزاده خلیلی
سیدمهدی احمدپناه
رأس ساعتی که باید، زنگ درِ مجله به صدا درمیآید. همایون شجریان عزیز به همراه خانم ندا انتظامی گرامی وارد دفتر میشوند. خانم سیمین غانم بزرگوار هنوز نرسیدهاند و دیرتر میآیند تا مراسم اهدای نشان را آغاز کنیم و این نشان، نشانی نیست جز نشان محبوبیت؛ نشانی که قرار است به دست سیمین غانم، بانوی آوازخوان منتخب مخاطبان در سال ۹۶، به همایون شجریان، هنرمند منتخب جوانان در سال ۹۷، اهدا شود. تا رسیدن خانم غانم و آغاز مراسم فرصتی مهیا میشود تا گپ و گفتی داشته باشیم با همایون شجریان و جناب عموزاده عزیز. در این میان همایون شجریان که مبادی آداب، کمسخن و گزیدهگوست، از رویکرد، تجربیات و خاطرات فوتبالیاش سخن میگوید و با نکات ظریفی که درباره شیرینی زبان (که برای پذیرایی روی میز قرار دارد) در لحظه میگوید، وجه خوشسخنی و طنازی و شوخطبعی را هم به ویژگیهای دیگری که از او در ذهن داریم، اضافه میکند. آنچه خواهید خواند، چکیدهای از رویدادهایی است که در ابتدا، میانه و پایان این دیدار صورت گرفته.
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
پس از احوالپرسیهای معمول و مرسوم، همایون شجریان که پشت به دیوار جلدها نشسته بود، با حفظ ادب تلاش میکرد تا تعدادی از جلدهای مجله را با دقت بیشتری بررسی کند. او که به خاطر زاویه دید، بهسختی میتوانست تیترهای روی جلدها را تشخیص دهد، در میان تصاویر جلدی از استاد شجریان برایش آشناتر از دیگر جلدها بود. البته دیوار دفتر تحریریه مزین به چند جلد مختلف با تصویر استاد شجریان است و در میان جلدهای این سالیان، استاد شجریان رکورددار بیشترین حضور روی جلد مجله ما هستند. صحبت از استاد و حال و احوال ایشان و نقل مسیری که استاد در طول دوران حرفهای کاری در پیش گرفته، سوی صحبت را به سمت مسیری که همایون شجریان در پیش گرفته، برد.
اصطلاح جوانپسند را بارها در مورد آثار همایون شجریان شنیدهایم و یکی از تاثیرگذارترین و محبوبترین خوانندههای جوانان است. همایون شجریان با سابقه و موقعیتی که داشته، چگونه به این سمت و سو رفته است؟
همایون شجریان: به نظرم نسل بعد از خودمان خیلی اهمیت دارد. فرهنگی که من در آن بزرگ شدم و موسیقی را یاد گرفتم، مربوط به گذشته است. بنابراین من خیلی راحتترم که در همان چهارچوبهای قدیمی حرکت کنم. یک بار این حرف را زدم و سوءبرداشت شده بود که حرکت در راه قدیمیها راحتتر است. درحالیکه اینطور نیست، مثل نوشتن با دست راست و چپ میماند که نوشتن با دست راست برای من راحتتر است. چهارچوبهای قدیمی کار را برای من آسانتر میکند که مسیرم را طی کنم. من میخواهم با وجود حرکت در راه خودم، ببینم نسل جدید چه میخواهد. همه چیز دنیا و زندگی تغییر کرده و در مسیر تغییر حرکت میکند. شاید به نظر برخی از افراد به جای خوبی نرود، اما چه بخواهیم چه نخواهیم، این راه پیش میرود و کاری از دست کسی برنمیآید و اگر هنر کنیم، آنچه را از گذشتگان رسیده حفظ کنیم، قدرش را بدانیم تا به آیندگان برسانیم و نیز کارهای تازه خلق کنیم. کارهایی که خوشسلیقه خلق شده باشد. بدون ادعا حرفی برای گفتن و دلیلی برای شنیده شدن داشته باشد. نسل خودش را درگیر کند و در زندگی آنها زندگی کند.
در موسیقی شما چطور به نسل جدید نزدیک میشوید؟
همایون شجریان: من یک قانون خیلی کلی را به شما میگویم؛ کافی است خودتان را به جریان تحولات بسپارید. نمیگویم حزب باد باشیم و هر روز تغییر کنیم و درنهایت هیچ هویتی نداشته باشیم، بلکه میگویم با زمان و احوال جامعه و خود باید حرکت کرد. اگر اینطور نگاه کنیم، ناخودآگاه ارتباط برقرار میشود و از نظر من بهتر از این است که مدام چهارچوبی مشخص کنیم و بگوییم من باید اینطور باشم و فقط این کار را بکنم. نمیگویم این مسیر بد است، آنها که چنین میکنند هم مخاطب خودشان را دارند، اما من معتقدم با حفظ کیفیت و استاندارد و اهمیت دادن به محتوا تعصبات دستوپاگیر در کار نباید دخیل باشد. در چند کار اخیر برای ارائه آواز سعی کردیم آوازی را که میدانم، همراه با موسیقیهای متفاوت و قالبهای تازه به کار ببریم و نتیجه هم گرفتیم. اگر اتفاقاتی که در موسیقی دهه ۶۰ افتاده باز هم در موسیقی رخ دهد، من استقبال میکنم. آثار مشکاتیان همیشه برای جامعه و گروههای موسیقی جذاب است. اینکه هرازگاهی به آن سمت هم برویم، بد نیست، اما این را که متعصبانه با موضوعی برخورد کنیم، نمیپسندم.
امیدی به تکرار آن دورهها در موسیقی دارید؟
همایون شجریان: خیلی بهسختی ممکن است این اتفاق بیفتد. آنها آدمهای خاصی بودند و این خاص بودن خیلی بهندرت ممکن است در انسانی دیگر تکرار شود. نبوغ و ذوقی درونی بوده و ربطی به دانشگاه و تحصیلات و… نداشته است. معمولا به موارد دیگری گره میخورند و ظهور میکنند.
جناب عموزاده شما هم از جمله افرادی هستید که در حوزه کاری خودتان سعی داشتهاید بین نسلها ارتباط برقرار کنید و به نسل جوان نزدیک باشید. شما چگونه این مسیر را طی کردید؟
فریدون عموزاده خلیلی: سروش نوجوان مربوط به دهه ۶۰ بود، آفتابگردان ۷۲ و چلچراغ سال ۸۰ شروع به کار کرد و خیلی از نویسندههای امروزی مخاطبان همین نشریات بودند. بخشی داشتیم به اسم خبرنگاران نوجوان و با قیصرامینپور روی آن کار میکردیم. هنرمند باید خودش را در مسیر جریانهایی که ایجاد میشود، قرار دهد و همانطور که همایون شجریان گفت، منظورم این نیست که وا بدهد، بلکه باید اجازه دهد جریانها با او آمیخته شود و خودبهخود راه پیدا میشود. من بعد از مدتی فهمیدم نمیتوانم برای بزرگسال کار کنم و با نوجوانان راحتترم و برای این گروه سنی حرف بیشتری دارم. اینطور نبود که انتخاب کنم برای کدام گروه سنی کار کنم، بلکه وقتی چشم باز کردم، دیدم در این راه افتادهام و مثل آن کسی بودم که از آبشار نیاگارا هلش دادند پایین، پرسید چه کسی من را انداخت؟ دید پایین آبشار است. فکر میکنم در هنر هم همین شرایط وجود دارد. جسارت نمیکنم و نمیخواهم ذهنخوانی کنم، ولی فکر میکنم همایون شجریان هم از همان اول تصمیم نگرفته بود که اینگونه موسیقی کار کند، بلکه با توجه به فضایی که از قبل بوده و در هاله موسیقی مدرن و سنتی قرار داشته، با توجه به اینکه خودش هم جوان بوده، همه این موارد دست به دست هم داده و شده همایون شجریان، که از موسیقی کلاسیک عبور کرده. موسیقیاش نه کلاسیک صرف است و نه فقط مدرن، و تلفیقی برآیند هردوی آنهاست که همه نسلها با آن ارتباط برقرار میکنند. برای اینکه جوانپسند شود، موسیقی خود را به ابتذال نکشیده است.
همایون شجریان: اگر هنرمند دیدگاهی داشته باشد و استاندارد کارش را رعایت کند، خیلی خوب است که حرفش را بزند و اگر حرفی ندارد، بهتر است خاموش باشد. مسیر زندگی و هنر چون رودخانهای جاری است که شنا کردن و تن به آب سپردن با اینکه آب شما را ببرد، فرق میکند. در اولی هنرمند میتواند جریانساز هم باشد. از روز اول یک چیزی خیلی مشخص بود. رزومه درخشان و سنگین موسیقی پدرم توقعی را نسبت به من که فرزندشان هستم، ایجاد میکند. یکسری از فعالیتهای هنری من دوپهلو و دووجهی بوده تا مدام توقع جامعه را بشکنم. تا اینطور جا نیفتد که همیشه باید با ساز و موسیقی سنتی باشم. سعی کردم این دیدگاه را بشکنم که همیشه دنبال آثار سنتی از من نباشید، اما هیچگاه برنامهریزیشده نبوده و فقط جلو میرفتیم تا ببینیم چه میشود!
شاید اگر هفت، هشت سال پیش کاری با گیتار نمیخواندم، اتفاقی نمیافتاد. ولی من همه این تجربهها را کردم. در آن زمان یکی از خبرنگاران از من پرسید چرا این کارها را میکنید؟ گفتم میخواستم توقعها را بشکنم. و بعد چرا نکنم؟ روی ساز زیبای گیتار خواندهام. چه اشکالی دارد؟!
فریدون عموزاده خلیلی: استاد شجریان بزرگ سالها قبل که ما مهمانشان بودیم، گفت همایون از من بزرگتر میشود و دوست دارم آن پوستهای را که سایه پدرش است، بشکند و مسیرخودش را طی کند. میبینم که این کار را میکند و راه خودش را پیدا کرده است. فرزند شجریان بودن سختی زیادی دارد و اما هضم این حقیقت برای بسیاری سخت است که میگویند همایون از جانب پدرش رشد کرده. البته خیلی سختتر است که از زیر سایه پدری مثل محمدرضا شجریان بیرون بیایی و خودت را نشان دهی و این جالب است که پدرتان هم به این امر واقف هستند.
همایون شجریان: دل من به سایه پدر خوش است و هرگز از ایشان بزرگتر نخواهم شد. ولی من هم فکر میکنم اینطور بهتر است که آدم کارهایی کند که ارزش خودش را داشته باشد. زیر سایه پدر، سایه خودش را هم داشته باشد.
از کی به این فکر افتادید که مسیر متفاوتی را طی کنید؟
همایون شجریان: از همان روز اول دیدگاهم همین بود و قبل از زمانی که وارد آوازخوانی شوم، میدانستم.
تابهحال ریمیکسهایی را که از آثار خودتان درست شدهاند، شنیده اید؟ واکنش شما به اینگونه تغییرات چگونه است؟
بله، برخی از کارهای پدر و من ریمیکس میشود، که به نظرم بسیار اتفاق جالب و جذابی است. برای همین هیچوقت سعی نکردیم از آن جلوگیری کنیم. به این دلیل که یک نسلی شاید نتواند با موسیقی سنتی به شکلی که ما میپسندیم، ارتباط برقرار کند، ولی آن را دوست دارد و میفهمد که این موسیقی ارزشمند است و زیباییشناسی دارد. منتها با فرمتی که خودش دوست دارد، میخواهد آن موسیقی را گوش دهد و اینطور به او لذت میدهد. این نکته مهمی برای من است و حتی اگر آن ریمیکس مورد علاقه من نباشد، باز هم خردهای به این کار نمیگیرم.
پس شما مشکلی با اینگونه تجربهها ندارید؟
موسیقیای که ارائه میکنیم، ساخته شده برای مخاطب، و من دوست دارم هر چه بیشتر همه مزهاش کنند.
آهای خبردار
کم نبودند دوستانی که فیلم «رگ خواب» حمید نعمتالله را به بهانه شنیدن صدای همایون شجریان دیدند. تعدادی از آن دوستان هم عضو تحریریه چلچراغ هستند و از اینکه خیلی کم این همکاریها صورت میگیرد، شکایت پیش صاحب صدا بردند.
شما تجربیات موفقی هم در زمینه همکاری با فیلمسازان و موسیقی فیلم داشتهاید. چرا از این آثار بیشتر ارائه نمیدهید؟
آنهایی را که دوست داشتم، انجام دادم. خیلیها را هم انجام ندادم، چون پیشنهادهایی میشد که نمیدانستم به من ربط دارد یا نه؟! برایم کیفیت فیلم مهم بود. فیلمهایی به من پیشنهاد شد که دوستش نداشتم. مثلا بعضی فیلمهای تاریخی که میترسیدم روایت درستی از تاریخ ارائه نکنند. با اینکه هیچ جهت و تعصب خاصی ندارم. از اینکه اینگونه فیلمها شبهه داشته باشند و واقعیت را مطرح نکنند، نگران بودم و کارها را رد میکردم. در اجراهای صحنهای هم کنسرتهای سفارشی و مناسبتی را دوست ندارم و از انجامش اکراه دارم. معمولا وقتی چنین پیشنهادهایی دارم، همکاران دیگری را که این کار را میکنند، معرفی میکنم. یک نوع وسواس شخصی دارم در این مورد. پیشنهادهای عجیب و غریب و اغوا کننده مالی هم برای پذیرفتن این کارها میشود، ولی من به دلیل همین حساسیتم ترجیح میدهم رد کنم.
هیچوقت احساس نکردید این اصول و حساسیتها شما را محدود میکند؟
نه، با خودم که تعارف ندارم. اصلا چنین درگیریهایی در ذهنم وجود ندارد. اگر حس کنم کاری برای من بهتر است، انجامش میدهم و پای عواقبش میایستم.
زهی فر، زهی نور، زهی شر، زهی شور
تعریفش را زیاد شنیدهایم، از هنرمندان مختلف. بعضی همتیمیاش بودهاند و با هم لذت برد را تجربه کردهاند. بعضی هم در مقابلش بودهاند و از او گل خوردهاند. ولی همه در این نظر مشترکاند که اگر آواز نمیخواند، قطعا فوتبال را میتوانست به صورت حرفهای دنبال کند. پس در فرصت باقیمانده تا حضور خانم غانم، شنیدهها را راستیآزمایی میکنیم.
گویا شما به طور جدی اهل فوتبال هم هستید؟
بله خیلی.
تیمی که با آنها بازی میکنید، شامل چه کسانی است؟
تیم ثابتی نیست و هر هفته عدهای میآیند و عدهای غایب هستند، ولی هر دفعه ۲۲ نفر میشویم.
در زمین هم همینقدر آرام هستید؟
در زمین به کسی رحم نمیکنم. به این نگاه نکنید که موسیقی کار میکنم، در زمین فرق میکنم. زمانی که ۱۹،۲۰ ساله بودم، معمولا کسی کنارم نمیآمد، پیش میآمد که دنده میشکست… خیلی با تعصب بازی میکردم. در یارکشیها دوست داشتم دروازهبان خوب را تیم مقابل بردارد تا برای گل زدن به چالش کشیده شویم. در زمین من از آن افرادی بودم که تا کسی چیزی نمیگفت، تا آخر بازی یادم میرفت باید تعویض بشوم، یکضرب میدویدم. یک موقعهایی که بیرون زمین بودم، داور میشدم. بعد برای اینکه اگه اشتباه کردم، کسی اعتراض نکند، خیلی جدی به بچهها میگفتم: از همین حالا بگم که ۶۰ به ۴۰ به نفع خودمون میگیرم. بعدا گله نکنید.
معمولا کدام پست بازی میکنید؟
حمله.
از بین تیمهای خارجی کدام تیم را دوست دارید؟
از بازی تمام تیمهایی که خوب بازی میکنند، لذت میبرم. اما فکر کنم بارسلونایی هستم، چون اگر بارسا باشد، دلم میخواهد حتما برنده شود.
غیر از فوتبال سرگرمی دیگری دارید؟
بله، از قدیم که ۱۵، ۱۶ ساله بودم، ورزشهای رزمی کار میکردم و بهتازگی ورزش بوکس را هم شروع کردم. به رانندگی و سرعت بالا هم علاقهمندم و کمی تیراندازی هم به شرط آنکه روی موجود زنده نباشد، انجام میدهم.
ای مطرب دل زآن نغمه خوش
بحث نوروز که پیش میآید، آقای اسماعیلی هم با سینی چای و شیرینی میآید و این لحظه سرآغاز شوخیهای ادامهدار همایون شجریان با شیرینیهای زبانی است که آقای اسماعیلی تهیه کرده؛ شیرینیهایی که به قول همایون شجریان قبلا حداقل شکل فیزیکیاش به صورت منحنی بود، ولی امروز حتی گوشههای تیزی هم دارد که علاوه بر خشکی و ماندن در گلو، خاصیت برندگی مجرای گوارشی را هم دارد.
نوروز در چه دورانی برایتان جذابتر بوده؟
احتمالا مربوط به دوران بچگی بوده. عید در آن سن مزه دیگری داشت، بهخصوص پیک شادی که روز آخر حل میکردم.
اهل درس خواندن و نمرههای خوب بودید؟
نمرههایم بد نبود، اما خیلی درسخوان نبودم و فقط برای پاس کردن امتحانات درس میخواندم و بیشتر به فکر ساز و ورزش و فوتبال و… بودم. درس را در حدی که تکالیفم انجام شود و کار مدرسه را کرده باشم، یا بر حسب نیاز زندگیام پیگیری میکردم.
خیالت گر چه عمری یار من بود
با حضور خانم غانم بحث و فضا تغییر میکند. حضورشان گرم و صمیمی است و مثل همیشه لبخندی به لب دارند. این اولین دیدار خانم غانم و همایون شجریان است و هر دو برای این دیدار مشتاق هستند. سیمین غانم را اکثر مردم با ترانه مشهور «گل گلدون» به خاطر میآورند و همین نکته بهانهای برای ادامه گفتوگوست.
اینکه یک هنرمند با یک اثر شناخته شود و اثر نماد هنرمند شود، آیا در کنار اینکه باعث محبوبیت هنرمند میشود، باعث نادیده گرفته شدن سایر آثارش نمیشود؟ آیا این اتفاق احساس خوبی به شما میدهد که یک کار شاخص داشته باشید، یا ترجیح میدهید همه کارهایتان یکسان دیده شوند؟
سیمین غانم: طبیعتا هنرمند دوست دارد همه کارهایش مورد پسند واقع شود، اما معمولا یک اثر از باقی آثار بیشتر مطرح میشود. برای من هم پیش آمده که یک اثرم علاقهمندان زیادی پیدا کرده و همان کار جزو کارهای مورد علاقه خودم هم بوده است.
خانم غانم، خودتان کدام اثرتان را بیشتر دوست دارید؟
سیمین غانم: من آهنگ «پرنده» را از همه بیشتر دوست دارم و اصلا زندگی خودم است. یکسری کار دارم که نمیتوانم اجرایشان کنم و واقعا دوستشان دارم. آخر آدم کار کند و بگذارد داخل کمد، با این همه هزینههای سنگین؟
یک دورهای گفته بودند خانم اگر خودش سه بار بخواند، میشود همخوانی و میتواند موسیقیاش را پخش کند. آیا این قانون هنوز وجود ندارد؟
سیمین غانم: نه. من ضبط کردم و گفتند باید شش خواننده باشد. آنقدر اذیتم کردند که منصرف شدم. البته دوباره میخواهم دست به کار شوم و باز هم کار کنم.
جناب شجریان شما کدامیک از کارهای خودتان را بیشتر دوست دارید؟
خیلی زیاد هستند. البته برخی از آنها زیاد مورد استقبال واقع نشده و پیشبینیهایم غلط از آب درآمده است.
اگر شما این امکان را داشته باشید که در ایران هر مکانی را که بخواهید، برای اجرا در اختیار شما بگذارند، شما کجا را انتخاب میکنید؟
سیمین غانم: استادیوم یکصدهزار نفره آزادی.
همایون شجریان: میدان آزادی.
همای اوج سعادت به دام ما افتد
و اهدای نشان بخش اصلی و پایانی این دیدار بود. نشانی که قرار بود در جشن شب چله به همایون شجریان اهدا شود، پیش ما به امانت مانده بود تا امروز که با دستهای سیمین غانم، بانوی آوازخوان، به هنرمند محبوب مخاطبان اهدا شود.
سیمین غانم: من همیشه از مصاحبهها فرار میکنم، اما با جان و دل اینجا آمدم. در خوانندگی چیزی که اهمیت دارد، فقط صدا نیست، بلکه دیدگاه و قدمهای هنرمند است که چگونه راهش را طی میکند. آقای شجریان از آن دسته هنرمندانی است که میداند چگونه پیش برود. مردم ما موسیقی را دوست دارند و از هر طریقی که بتوانند، آن را به دست میآورند و استفاده میکنند. من در رشت برنامهای داشتم که ویژه بانوان بود. چند پسر با لباس دخترانه وارد شده بودند تا در کنسرت من حضور داشته باشند.
همایون شجریان: من از بانو سیمین غانم سپاسگزارم و مایه افتخار من است که او برای اهدای نشان به من اینجاست. همینطور گرفتن نشان از مجله چلچراغ از چند وجه باارزش است. هم به دلیل جایگاه این مجله و هم به دلیل حضور سرکار خانم سیمین غانم. میدانم چقدر سخت است ۱۷ سال مجلهای را با این کیفیت نگه داشتهاید. خوشحالم که نوجوانان و جوانان من را شایسته دریافت نشان میدانند و این اتفاق برایم معنای زیادی دارد و آرزوی بهترینها را برایشان دارم. در آخر لازم است اشاره کنم که چقدر جای صدای بانوان در موسیقی کشور خالی است و امیدوارم در سیر تکاملی جامعه این مشکل هم حل شود و ما به این آرزو برسیم.
فریدون عموزاده خلیلی: برای مجله چلچراغ افتخار است که در یک شب تمام موسیقی کشور، یعنی نماد هنرمندان زن کشور و نماد هنرمند جوان و محبوب از دنیای موسیقی، اینجا هستند و نماد محبوبیت را از جوانان گرفتهاند. صدر موسیقی بانوان و صدر موسیقی جوانان امروز در مجله هستند، آن هم در این شرایط سخت، بهخصوص که همسر خانم غانم بیمار بودند. مجله چلچراغ هرگز این روزی را که شما فضا را رقم زدهاید، فراموش نمیکند و امیدواریم آنچنانکه شایسته شما هنرمندان بزرگ است، در خدمتتان باشیم. این لحظه و حضور شما دو عزیز منحصربهفرد است و خوانندگان ما هم امیدوارم لذت ببرند.
منبع چلچراغ ۷۵۴
بسیار عالی حضور دو هنرمند شایسته و بدون خطا در دید مردم