وقتی بلای خانمانسوز هم لاکچری میشود
پانیذ میلانی
«اعتیاد، این بلای خانمانسوز» حتما این عبارت را با صدای بم و لحنی کمی ترسناک به خاطر میآورید که معمولا در تبلیغات داروهای ترک اعتیاد استفاده میشود. بعد از پخش این صدا هم چند تصویر از کارتنخوابها یا افراد گوژپشت و ژندهپوش که کنار جوی آبی یا گوشه پیادهرو کز کردهاند، نمایش داده میشود. هنوز هم تصور عده زیادی از اعتیاد همین است. افرادی فقیر که ریالی حتی برای خرید یک قرص نان هم ندارند. عدهای از معتادان البته هنوز هم به همین سبک و سیاق در جامعه وجود دارند، اما تصور یک معتاد درحالیکه روی تختی شبیه تخت شاهزادهها خوابیده باشد و خدمتکارها در حال رسیدگی به او باشند، کمی غیرقابل باور است، اما همه چیز طبق باورهای ما نیست.
هزینه اعتیاد، همپایه حقوق وزارت کار!
اگر سراغ هر کدام از آشنایانتان که بویی از مواد مخدر نبردهاند، بروید و از آنها بپرسید به نظرشان قیمت هر گرم مواد مخدر چند است، احتمالا پاسخشان چیزی نزدیک ۱۰۰ یا ۲۰۰ هزار تومان خواهد بود. بهندرت کسی فکر میکند مخدری وجود داشته باشد که قیمتی معادل حدود حقوق ماهانه مصوب وزارت کار داشته باشد. از آنجایی که به فروشندگان مواد مخدر در دنیای حقیقی دسترسی ندارم، تصمیم میگیرم برای فهمیدن این نکته دست به دامن اینستاگرام شوم و به اولین صفحهای که پیدا میکنم، پیام میدهم. فروشندهای را پیدا میکنم که در این فضا با فعالیت غیرقانونی کوکایین میفروشد. اینطور متوجه میشوم که کوکایین از گرانترین مواد مخدر است. وقتی پیام میدهم و قیمت هر گرم کوکایین را میپرسم، به حساب اینکه من مشتری کوکایین هستم نه خبرنگار، سریعا پیام را سین میکند و لینک یک بات تلگرامی را برایم میفرستد. این بات در واقع پیشخان این فروشگاه مواد مخدر است که خدماتی مانند خرید محصول، پیگیری سفارش و کد رهگیری را دارد و به مشتریان هشدار میدهد که از درست بودن کد پیگیری مطمئن شوند تا هدف کلاهبرداریهای فشینگ قرار نگیرند. طبق اطلاعات این پیام، کوکایین این فروشگاه از هلند وارد میشود و قیمت هر گرم آن دومیلیون و ۸۰۰ هزار تومان است. وقتی درباره تخفیف از او میپرسم، میگوید: «نه، شرمنده، تخفیف نداریم، مگر اینکه عمده بخواهی. کوک کلا گران است. کوکی که تو کرج و تهران گرمی یک تومن حتی ۳۰۰ تومن به مشتری میدهند، یک میلیگرم هم کوک ندارد. جنس من مستقیم از هلند به دستت میرسد. قیمت عمده بالای ۱۰۰ گرم، گرمی دومیلیون تومان است، اما داخل تهران کوک خوب گرمی ۹ یا ۱۰ میلیون است. اگر طرفت اهلش باشد، مشتری میشود، اما حواست باشد که اعتیاد کوکایین خیلی بالاست.»
اکانت بعدی که به آنها پیام میدهم، ادعا میکند موادش را از کلمبیا وارد میکند، اما برای تهران و کرج ارسال یک ساعته دارند. این فروشنده مخدر قیمت هر گرم کوکایین را دومیلیون و ۵۰۰ هزار تومان اعلام میکند و در جواب اعتراض به قیمت بالای ماده و مقایسه قیمت موادی که از هلند وارد شدهاند، میگوید: «مشتی، کلمبیاییه.» هر دو اکانتها بعد از چند ساعت که خبری از سفارش دادن نمیشود، بلاک میکنند. انگار که متوجه جرمی که مرتکب میشوند، هستند و میدانند که ترس دستگیری چیست.
مهمانان پرهیاهو
جزئیات زندگی معتادان لاکچری فقط به همینجا ختم نمیشود. این افراد در کمپهایی نظیر سایر کمپها اعتیادشان را ترک نمیکنند، بلکه حتی آگهیهای این کمپها با سایر کمپها متفاوت است. به عنوان مثال، این آگهی یکی از کمپهای ترک اعتیاد است:
بهترین مرکز ترک اعتیاد VIP در تهران*
با امکانات هتل پنج ستاره
تلفنها:*
و در انتهای آگهی نیز سایت این کمپ ذکر شده است.
برای کلمه «کمپ ترک اعتیاد لاکچری» گوگل آدرس چندین و چند کمپ را میآورد که همگی در مناطق یک و سه تهران مثل فرمانیه، آجودانیه و … قرار دارند.
برای اطلاع از نرخ قیمتها و امکانات کمپ با شمارهای که در آگهی آورده شده، تماس میگیرم. تلفن گویا من را به بخش مدیریت وصل میکند. آقایی که بیحوصله به نظر میرسد، تلفن را برمیدارد. ابتدا میپرسد شماره مرکز را چه کسی به من داده. وقتی سرسری به او جوابی میدهم، توضیح میدهد که هر ماده مخدر یک دوره مشخصی دارند که معتاد مورد نظر باید تعداد مشخصی از آن را بگذراند. به عنوان مثال، دوره شیشه با دوره هرویین متفاوت است. برای اینکه معتاد به هرویین از اعتیاد پاک شود، باید سه دوره ۳۱ روزه را در مرکز پشت سر بگذارد. هزینه هر دوره اقامت معتاد در این کمپها پنجمیلیون تومان است. آقای پشت خط مرتب میگوید از سایت امکانات کمپ را چک کنم، یا اگر میتوانم، حضوری بروم و از نزدیک امکانات را ببینم. اما وقتی توضیح میدهم که راهم کمی دور است، درباره خدمات کمپ توضیح مختصری میدهد. این کمپ دارای کتابخانه، سالن سینما، استخر و سالن ورزشی است که امکاناتی مثل میز پینگپنگ، فوتبال دستی و… دارد. آقای پشت خط درباره تغذیه ساکنان این کمپ میگوید: «غذاها همگی توسط آشپز حرفهای خود ما که در مرکز مستقر است، طبخ میشود. همه جور غذای خانگی هم داریم، قیمه، قورمه و…»
روانشناس ۲۴ ساعته
کمپ بعدی که با آن تماس میگیرم، در منطقه فرشته است. این کمپ هم امکاناتی مانند کمپ قبلی دارد، اما یک تفاوت بزرگ دارد و آن هم اینکه در این کمپ اتاقهای VIP یک تخته، دو تخته وجود دارد و باقی اتاقها شش تخته هستند. مثل کمپ قبلی اینبار هم آقایی گوشی تلفن را برمیدارد که به نظر میرسد خیلی هم حوصله صحبت کردن ندارد. او خیلی سریع هزینه هر اتاق شش تخته را ششمیلیون و اتاق دو تخته ۹ میلیون و اتاق یک تخته را ۱۸ میلیون تومان عنوان میکند و البته این نکته را هم ذکر میکند که داخل همه اتاقهای مجموعه هم دوربین مداربسته نصب شده است و هر گروه هم انتظامات و مدیر گروه مخصوص خود را دارد که به درگیریهای بین معتادان رسیدگی میکنند.
آدرس کمپ بعدی که لاکچریتر از سایر کمپها به نظر میرسد، در سایت این مجموعه در منطقه فرمانیه ذکر شده است. اینبار خانمی با حوصله تلفن را برمیدارد و شمرده شمرده توضیح میدهد. او میگوید: «دورههای ما ۲۱ روزه است. گروههای مختلفی داریم. یک دسته از گروههای ما در اتاقهای ۱۸ تخته اقامت دارند. هزینه هر دوره این گروه چهارمیلیون و ۵۰۰ هزار تومان است که به اضافه هزینه ۸۰۰ هزار تومانی بوفه میشود. اتاقهای vip ما نیز از هفتمیلیون تومان شروع میشود. اتاقهای vip هشت نفره هستند و به همین ترتیب تعداد تختها پایینتر میرود و به اتاقهای یک تخته میرسد.»
هر چقدر اصرار میکنم تا خانم پشت خط هزینه یک دوره اقامت در اتاقهای یک تخته را عنوان کند، راه به جایی نمیبرد و به طور مداوم این جمله را تکرار میکند: «شما تشریف بیاورید و اتاقها را در مانیتور ببینید، بعد ما هزینه اقامت را به شما میگوییم.»
سپس از سایر خدمات کمپ نظیر روانشناسان مقیم در مرکز که کنار بیماران زندگی میکنند و تیم مددیاری که هر کدام از مدرسین این رشته هستند، سالن بیلیارد، بدنسازی، فوتبال دستی، استخر سرپوشیده، چکاپهای پزشکی مداوم، آشپز مقیم و غذاهای خانگی میگوید. او میگوید: «اکثر کسانی که از مرکز رفتهاند، با ما در ارتباط هستند تا اگر لغزشی داشتند، دوباره خودشان به کمپ بازگردند.»
وقتی میخواهم خداحافظی کنم، خانم مهربان پشت خط انگار که چیزی را جا انداخته باشد، میگوید: «قبل از ورود به مرکز گروهی از آزمایشگاه به مرکز میآیند تا از خانواده و فردی که قرار است در کمپ بستری شود، تست PCR گرفته شود. چنانچه تست منفی بود، اجازه ورود داده میشود. همینطور که تلفن را قطع میکنم، به این فکر میکنم که برای جماعت ازمابهتران، حتی در دوره ترک اعتیاد هم از هزار سفر و تفریح آدمهای عادی بیشتر خوش میگذرد.
آدمی ک خمار ،،،استخر بلیارد فوتبالدستی سینما نمیشناسه ،حوصله اش رو هم نداره ،فقط روانشناس میتونه کمک کنه بهش با کمی دارو .