الهه صالحی
گفتوگو با میلاد عمرانلو
رهبر گروه کر تنال
و گروه آوازی تهران (وکاپلا)
اگر نگوییم که ما هیچ آشنایی با موسیقی کرال و موسیقی آکاپلا نداریم، باید قبول کنیم برای اغلب ما تصویری که از این ژانر داریم، تصویر تاری است. از نظر من همین ناآشنا بودن کار را برای پیش بردن چنین گروهی سخت میکند و فقط عشق به موسیقی میتواند آن را جبران کند. به همین بهانه در یک روز نسبتا گرم بهاری پای صحبت رهبر گروه کر تنال و گروه آوازی تهران نشستم.
-در خارج از ایران و کشورهای مسیحی، آشنایی با موسیقی کر خیلی بیشتر از کشور ماست. در ایران مردم شاید آشنایی چندانی با موسیقی کرال نداشته باشند.
بههرحال موسیقی کرال در ایران هنری نوپاست. نهایتا ۷۰ یا ۸۰ سال سابقه دارد. در خارج از ایران، خصوصا کشورهایی که مسیحی هستند، این موسیقی از بدو تولدشان در کلیساها به گوششان خورده است. آهنگسازانشان برای گروههای کر موسیقی میسازند، اما در ایران در ۴۰، ۵۰ سال اخیر، ما تقریبا آهنگسازی نداشتیم که برای گروههای کر آهنگسازی کند؛ یعنی ما آهنگساز متخصص کرال در ایران نداریم. کسانی هستند که برای کر کارهایی ساختهاند، اما هیچکدام تحصیلکرده رشته آهنگسازی برای گروههای کر نیستند.
تمایل جوانان برای عضویت در گروههای کر چطور است؟
استقبال برای عضویت در گروههای کر، خصوصا از طرف خانمها، خیلی زیاد است که تا حدودی هم میتوان دلیل آن را حدس زد؛ خانمها در کشور ما اجازه تکخوانی ندارند و در گروه میتوانند حس خواندن را تجربه کنند. این موضوع درباره آقایان خیلی کمتر است. در حالت تکخوان آقایان میتوانند کار تولید کنند. ما وقتی برای عضوگیری در گروه کر تنال فراخوان میدهیم، نسبت خانمها به آقایان شاید ۳۰ به ۵ باشد. دلیل دیگر آن هم، با اینکه امروزه کمرنگتر شده است، شاید این باشد که آقایان بیشتر در فکر درآمدزایی و… هستند، که اگر بخواهند به این موضوع به عنوان شغل نگاه کنند، اصلا ممکن نیست.
در گروههای کر هم مثل بقیه سبکهای موسیقی در زمینه وکال، احتیاج به صدای خوب و قوی هست، یا هرکسی میتواند عضو یک گروه کر باشد؟
خیر. هرکسی نمیتواند. خوانندهها، چه در گروه کر و چه به صورت وکال یا گروه آوازی، حتما باید توانایی صوتی و گوش قوی داشته باشند. هر وقت از من راهنمایی میخواهند در این زمینه، اولین کاری که میکنم، تست کردن گوش است. محدوده صوتیشان را میشنوم که ببینم اصلا شدنی هست یا نه؟ من همیشه به این موضوع اعتقاد دارم که هرکسی نمیتواند خواننده شود. شاید هرکسی بتواند ساز بزند، اما در مورد خوانندگی شما باید آن ساز در بدنتان تعبیه شده باشد. شما نمیتوانید حنجره بخرید، یا تارهای صوتیتان را عوض کنید، یا اگر گوش موسیقاییتان خیلی پرت باشد، درستش کنید. شاید تا حدودی بتوانید اصلاحش کنید. برای نوازنده سازی مثل سنتور یا پیانو یا سازهایی که کوک مشخصی روی خودشان دارند، اصلا نیازی به اینکه توانایی خواندن داشته باشد، نیست، یعنی گوش متعادلی که بتواند اصوات را درست تشخیص بدهد و بتواند ژوست اجرایشان کند، کافی است. شاید برای سازهای زهی مثل ویولن که پرده ندارند، باز گوش دیگری لازم باشد که بتواند تشخیص دهد نتی که دارد میزند، کوک است یا نه. البته این با آنچه ما در آواز نیاز داریم، متفاوت است. در اینجا هم گوش باید بتواند نت و صدا را تشخیص دهد و هم حنجره باید این توانایی را داشته باشد که آن صوت را اجرا کند.
موضوع گوش موسیقایی برای خود من موضوع جدیدی بود. ممکن است بیشتر درباره آن توضیح دهید؟
در جامعه ما آشنایی با موسیقی آنقدری که باید، نیست. مثلا شما یک نت دو روی پیانو میزنید و آن شخص ممکن است اصلا نتواند آن فرکانس را تقلید کند و نت لا را میخواند. این گوش موسیقایی است که نت را تشخیص میدهد و میفهمد آن فرکانس چقدر درست است و حنجره تازه باید این توانایی را داشته باشد که آن را ایجاد کند.
ما در ناحیههای پایین صدا، چه در خانمها و چه در آقایان، در جامعهمان کمبود داریم. یعنی صداهای پایین که به آنها صداهای بم میگوییم، نسبت به صداهای وسط، معمولا در کشور ما خیلی کم است. از آن طرف، صداهای خیلی بالا هم چه در خانمها و چه آقایان نیست. البته باز نسبت به صداهای پایین وضعیت بهتری دارند.