هنر و کرونا
مریم عربی
گالریها تعطیل شده، در سالنهای سینما و تئاتر پرنده پر نمیزند و تا اطلاع ثانوی خبری از جشنواره و افتتاحیه و رونمایی نیست. دنیای هنر معاصر چنان به خواب عمیق زمستانی فرو رفته که انگار به این زودیها قرار نیست بیدار شود. در دنیای خالی از ویترینهای خوشآبورنگ واقعی و تحسینهای تمامنشدنی تماشاگران حاضر در صحنه، شبکههای اجتماعی به اصلیترین ویترین هنرمندان تبدیل شده؛ ویترینی مجازی با میلیونها مخاطب؛ مخاطبانی که بی هیچ چشمداشتی برای آثار هنری محبوبشان بازاریابی میکنند و در چشم به هم زدنی هنرمند مورد علاقهشان را به دنیا میشناسانند.
جنگ هنرمندانه با کرونا
از آنجا که بیماری کرونا فعلا هیچ واکسن یا درمانی ندارد و تنها راه مبارزه با آن، جلوگیری از انتشار بیشتر ویروس با تغییر رفتارهای اجتماعی است، هنر میتواند نقش قابل توجهی در بالا بردن آگاهی جوامع داشته باشد. یکی از حرکتهایی که در این راستا به راه افتاده، هشتگ «جنگ با کرونا با هنر» است. هنرمندان در سراسر دنیا آرتورکهای خود را با این هشتگ در شبکههای اجتماعی پست میکنند و ژورنالیستها و بلاگرها هم به انتشار آثار هنری و دیده شدن هر چه بیشتر آنها کمک میکنند. حاصل این حرکت جمعی علاوه بر قطع هر چه بیشتر زنجیره انتقال ویروس، مجموعه بزرگی از آثار هنری است که در تاریخ ثبت میشود تا روایتگر روزگار سپریشده مردم دنیا در روزهای کرونا برای نسلهای بعدی باشد.
همه چیز درست میشود
Andrà tutto bene. این جمله ساده ایتالیایی به معنی «همه چیز درست میشود» اسم پویشی است که قرار است به بچههای ایتالیایی کمک کند تا با روزهای پرهراس کرونا کنار بیایند. در دورانی که کرونا ایتالیاییها را خانهنشین کرده، خانوادهها بیکار ننشستهاند و میخواهند با استفاده از هنر و خلاقیت، تحمل این وضعیت را برای خود آسانتر کنند. آنها بیرون پنجرههایشان بنرهایی مزین به هنرنمایی کودکان و سایر اعضای خانواده و با شعار «همه چیز درست میشود» آویزان میکنند تا از طریق آن به همسایگانشان پیامهای امیدبخش بدهند. این پویش قرار نیست آثار هنری خلاقانه و عجیب و غریبی را به نمایش بگذارد؛ همین که مثبت و امیدوارکننده باشد، کافی است.
خیابانهای آرام
ایتالیا از اولین کشورهایی بود که هنر خیابانی و گرافیتی را برای مبارزه با کرونا و انتقال پیامهایی با مضمون تشویق به ماندن در خانه به کار گرفت. هشتگ «قرنطینههنر» از هشتگهایی است که مردم ایتالیا با آن تصاویری محلی از هنر خیابانی با موضوع قرنطینه و کرونا را به نمایش میگذارند. بعد از آن گرافیتیکارهای کشورهای دیگر هم یکییکی به صف مبارزه خیابانی با کرونا پیوستند و آثار خود را روی در و دیوار شهر به نمایش گذاشتند. برای مثال، گرافیتیکارهای سنگالی از جمله هنرمندانی هستند که با اسپریهایشان به صورت سازمانیافته در خیابانهای داکار با کرونا میجنگند و کارهایشان در شبکههای اجتماعی نسبتا خوب دیده شده. محل تجمع این گرافیتیها در دانشگاه اصلی شهر داکار و بیمارستانی است که کنار این دانشگاه قرار گرفته.
ویروسی که هنر معاصر را زیرورو میکند
آخرین سلفی با مونالیزا
این روزها اگر بخواهیم از نمایشگاهی بازدید کنیم، تنها راهی که پیش رو داریم، بازدید مجازی است. اما تماشای مونالیزا از نزدیک کجا و روی صفحه کامپیوتر کجا! بخش بزرگی از لذت بازدید از موزه و نمایشگاه برای بسیاری از بازدیدکنندهها ناشی از حضور در جمع است؛ در سلفی گرفتن با آثار هنری کنار جماعت مجهز به آیفون و دوربینهای دیجیتال حرفهای. بازدید مجازی امکان پست کردن سلفی با کپشن من و مونالیزا را از کاربران میگیرد. بااینحال، حقیقت این است که در سالهای اخیر، تکنولوژیهایی که برای به نمایش درآوردن آثار برای عموم به کار گرفته میشود، بهسرعت در حال رشد است. بسیاری از این تکنولوژیها به صورت خاص برای گالریهای هنری طراحی شده و دنیای جدیدی را ارائه میدهد که ما را از همه طرف در بر میگیرد و تجربه منحصربهفردی را در اختیارمان قرار میدهد؛ بدون ترس از مجاورت با آدمهای غریبه و تحمل سنگینی کولهپشتی و از پشت ماسکهایی که معلوم نیست از ما در برابر ویروس محافظت میکند یا نه.
روشهای بازدید مجازی از نمایشگاهها و موزهها مدام بهروز میشود و تجربه کاربران روزبهروز متفاوتتر. درست مثل بازیهای ویدیویی آنلاین جدید که تجربه کاربر در آن کاملا تغییر کرده و گیمرها در آن لزوما با هم رقابت نمیکنند. در این بازیهای جدید، مفهوم برنده عوض شده. به جای آن، یک روایت را دنبال میکنی و به آن واکنش نشان میدهی و مسیر بازی را با انتخابهایت عوض میکنی. این تغییرات، واکنشهایی را از طرف گیمرهای دیگر به همراه دارد؛ کسانی که در مکانهایی کاملا مجزا از مکانی که ما در آن هستیم، در حال نگاه کردن به صفحههای نمایش دیگری هستند. گاهی این واکنش ممکن است نه از طرف یک کاربر واقعی، بلکه از جانب یک نرمافزار باشد. روایت یا داستان تصویریای که میگوییم یا برایمان گفته میشود، در موقعیتهای مختلف ممکن است عوض شود و در واقع ما به دنیای متنوعی از احتمالات وارد میشویم. این همان اتفاقی است که قرار است مشابه آن در بازدید مجازی از گالریها و نمایشگاههای هنری هم اتفاق بیفتد و تجربه کاربر را از بازدید مجازی متحول کند. به گفته کارشناسان، شرایط ناراحتکننده فعلی میتواند رسیدن به این تجربه را در فضای هنری تسریع کند؛ تا جایی که مخاطبان بازدید مجازی را به بازدید واقعی ترجیح بدهند، چراکه درک متفاوتی از هنر معاصر را برای آنها به دنبال خواهد داشت.
سیمپسونها در دوران کرونا
در دنیای هراسان از ویروس جدید ناشناخته، هنرمندانی هستند که ترجیح دادهاند در دوران قرنطینه بیکار ننشینند و غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کنند. یکی از این افراد گریپلس هنرمند نیویورکی است که از هنر برای همدردی با کسانی استفاده کرده که زندگیشان تحت تاثیر این ویروس قرار گرفته. این هنرمند که ترجیح داده هویت واقعیاش ناشناخته بماند، کارتونهایی را با موضوع کرونا و با استفاده از کاراکترهای محبوب و شناختهشده خلق کرده و این کارتونها را از طریق وبسایت و پیج اینستاگرامش منتشر میکند. انتشار این کارتونها از اوایل مارس و از روزهای ابتدایی قرنطینه شروع شد و تا امروز ادامه پیدا کرده. این هنرمند درباره کارش به اینسایدر گفته: «بیماری کرونا اول برایم موضوعی دور و ناشناخته بود، ولی وقتی فهمیدم که موضوع چقدر جدی است، تصمیم گرفتم به هنر رو بیاورم. لحظهای رسید که تکتک مردم دنیا فهمیدند مسئله کرونا یک مسئله جدی است که بر زندگیشان تاثیر میگذارد. نمیتوانند طوری رفتار کنند که انگار این مشکل بقیه است و به آنها ربطی ندارد. اینجا بود که تصمیم گرفتم آنچه را که حس میکنم، طراحی کنم. دوست داشتم همدردیام با مردم درگیر کرونا را به شکلی سرگرمکننده و شاد ابراز کنم. این شد که به ایده بازی با شخصیتهای محبوب کارتونی رسیدم.»
کارتونهای کرونایی این هنرمند پر است از کاراکترهای پرطرفدار فیلمهای دیزنی و پیکسار و سایر انیمیشنها و کمیکاستریپهای محبوب مثل سیمپسونها، پاتریک، هرکول و شخصیت مشهور فیلم ماسک. یکی از کارهای پرطرفدار گریپلس، بازسازی تصاویر کتاب مشهور دکتر زیوس به نام «اوه، جاهایی که خواهید رفت» است. گریپلس میگوید: «این روزها همه گوشی به دست هستند و سعی میکنند خودشان را سرگرم کنند. در چنین روزهایی این کارتونها میتواند مردم قرنطینهزده را سرگرم کند. هنرمندان همیشه چیزهای ترسناک و ناراحتکننده را میگیرند و آنها را به چیز قابل هضمتر و قابل پذیرشتری تبدیل میکنند، وگرنه مسئله آنقدر بزرگ میشود که برای عده زیادی قابل درک نیست و ممکن است واقعا ترسناک به نظر برسد. من نمیخواهم این مشکل را از آنچه هست، بزرگتر جلوه بدهم. این تنها روشی است که میتوانم به مردم نشان بدهم با آنها همراه هستم. من از این پاندمی نمیترسم، آنچه من را میترساند، عدم قطعیت آن است، چون هیچوقت چیزی شبیه به آن را تجربه نکرده بودم. حالا از هنر به عنوان نوعی تراپی استفاده میکنم. من تراپیست نیستم، اما طراحی همیشه برای من روشی برای کنار آمدن با مسائل بوده. اگر نمیتوانستم طراحی کنم، نمیدانم چطور باید یک روز عادی را میگذراندم، چه برسد به قرنطینه. این مسئله همیشه برایم مهم بوده و حالا میفهمم که برای بقیه هم مهم است. امیدوارم با کارهایم به مردم این حقیقت را نشان بدهم که همه ما در این بحران کنار هم هستیم و در تلاشیم تا بر آن غلبه کنیم.»